بهروز افخمی فیلمساز و پیشتر سیاستمداری که حضور و بقائش در هر دو حوزه، مترادف چرخش و حاشیهسازی است. او در اظهارات اخیرش از شورش بنزین زمان حسن روحانی به عنوان «اعتراضاتی معنی دار» یاد کرد، معترضان آن سال را قابل فهم و ترحم دانست و احتمالا با همین دیدگاه معترضان اخیر را غیر قابل فهم و غیر قابل ترحم!
چهاینکه از دلِ همان صدا و سیما که او روزگاری از مدیرانش بود برنامه چون شیوه در شبکه چهار ساخته شده و بارها و بارها جامعه شناسان، اهالی سیاست و رسانه اعتراضات اخیر را پیچیده، عمقی و قابل بحث دانسته و نسبت به آن هشدار دادهاند او در حالی اعتراضات مردم را نمایش زودگذر خیابانی میخواند که شاید بیراه نباشد اگر روند کاری خود او را نیز به لحاظ حرفهای یک نمایش نسبتا خوب اما زودگذر سینمایی تعریف کنیم.
او از دهه هفتاد و فیلم عروس تا سال ۱۴۰۱ و تهیهکنندگی فیلم استاد با هدف جشنواره فجر ۴۱ مسیری طولانی را پیمود مسیری که افخمی یاد گرفت، چگونه با سوگیریهای به هنگامِ سیاسی آن را برای خود و کارش هموارتر کند. در ماجرای پروژه کوچک جنگلی که از تقوایی به افخمی رسید، تقوایی گفته بود که افخمی و رفقایش تاریخ نخواندهاند و میخواهند یک میرزای صرفا متشرع علم کنند رفقای افخمی احتمالا بی ارتباط با سنجاق کردن او به پروژههای مهم و ناتمام سینما و تلویزیون نیستند رفقایی که رفاقت افخمی با آنها تکمیل ساخت آثاری چون کوچک جنگیِ تقوایی و تختیِ حاتمی تا حمایتهای مالی نامحدود از آثار سفارششده و رسیدن به کرسی تنها برنامه سینمایی تلوزیون یعنی هفت را برای افخمی به همراه داشت.
با اینحال کارنامه افخمی در دهه ٧۰ روزهای خوب و خاطره انگیز نیز به خود دیده است همان روزگاری که یکی از مطالبات جامعه پس از پایان جنگ تحمیلی، تغییر در اتمسفر فرهنگی جامعه بود و افخمی در همین حال و هوا «عروس» را ساخت و بهعنوان داعیهدار دگرگونی فضای فرهنگی در سینمای آن سالها مطرح شد. سالها بعد و پس از پروژه موفق شوکران افخمی از لیست جبهه مشارکت ایران اسلامی به مجلس ششم رفت.
همان حضوری که افخمی خود، آن را وقت تلف کردن میداند و میگوید در رودربایستی جریانات سال ۱۳۷۶ به مجلس رفته است! در همان سال فردی چون فرهاد مهراد در جریان انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری در دوم خرداد ۱۳۷۶ به سیدمحمد خاتمی رای داد. اما عجیب آن که جریان اصلاحات در ایران، خوانندهای چون فرهاد را قدر ندانست و از حقوق او به هنگام ممانعت از اجرای کنسرتش نیز دفاعی نکرد و به جایش فردی چون بهروز افخمی را به عنوان نماد فرهنگی اصلاح طلبان به جامعه معرفی کرد!
او در آذر ۷۹ و در نطقی که اتفاقا با موضوع گروههای فشار در پهنه فرهنگ و سیاست ایران بود اظهار کرد که باید پرسید طی ده سال گذشته اکثریت کودکان ، نوجوانان و جوانان مملکت، یعنی نسلی که بنا بود از تهاجم فرهنگی در امان بماند و اولین محصول انقلاب باشد اوقات فراغت خود را چگونه میگذراند. او همچنین در نقلی از پسرش گفت که پسرک ده سالهاش موی دماغش شده که به آمریکا بروند. برای اینکه از نظر او اصل همه چیز آنجاست! حال بیش از یک دهه از آن نطق گذشته و افخمی اینبار با شمایل سیاسی متفاوت از آن روزگار، از تروریسم فرهنگی سخن میگوید که روال فعالیت فرهنگی در ایران را نشانه رفته است همان روال فعالیت فرهنگی که در مورد افخمی به طور خاص از سال ٨٨ به کل متحول شده است!
کتمان هویت سیاسی و تلاش برای نزدیک شدن به جریان قدرت یافته آن سالها نمود بارز این تحول است که برای افخمی پشتوانهای ساخته که درباره هرچیز از سیاست تا بهداشت و سینما اظهار نظر میکند و آب از آب تکان نمیخورد! افخمی امروز از کارگردان خوشفکر، جسور و تابوشکن «عروس» و «شوکران» فرسنگها فاصله دارد. فیلمساز بازنشسته و پرگویی که در کلام و کردارش با کمال میل دارد خاطرات خوب دهه هفتاد را از ذهن مخاطبانش جارو میکند…
پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی
بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده
دیاکو حسینی در گفتوگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد
اینفوگرافیک
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران