دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ 29 April 2024
سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۴
کد خبر: ۶۷۶۲۴
به بهانه ۲۱ آذر، تولد احمد شاملو

ملاحظاتی در ترجمه «پا برهنه ها»

ملاحظاتی در ترجمه «پا برهنه ها»
احمد شاملو (۱۳۷۹-۱۳۰۴) شاعر،روزنامه نگار،فیلم نامه نویس،مترجم و فرهنگ نویس در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمد. در کارنامه پر بار فرهنگی شاملو البته شعر و شاعری جایگاه ویژه و والایی دارد و سایر جنبه های حیات فرهنگی او تحت الشعاع وجه شاعری او قرار دارد.
نویسنده :
مهدی فقیه

مهدی فقیه-مدرس دانشگاه

 

احمد شاملو در ادامه تحولی که نیما یوشیج در سنت هزار ساله شعر پارسی ایجاد و «شعر نو» را پایه گذاری کرد، موفق به سرایش «شعر سپید» شد. دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی در کتاب «ادوار شعر پارسی» در این خصوص می‌نویسد: شعر منثور یا سپید که هنوز هم فقط و فقط در شاملو و کارهای او قابل مطالعه است، شعری است که می‌کوشد موسیقی بیرونی شعر را به یک سو نهد و چندان از موسیقی معنوی و گاه موسیقی کناری کمک بگیرد که ضعف خود را-از لحاظ نداشتن موسیقی بیرونی-جبران کند. اما توفیق این گونه شعری به جز در کارهای درخشانی از احمد شاملو، هنوز مورد تردید است و در میان این همه شعر بی‌وزنی که در مطبوعات و کتاب‌های شعر هر روز منتشر می شود، اثری که از این خصوصیت برخورداری چشم گیری داشته باشد، کمتر به چشم می‌آید.

 

شاملو تحصیلات رسمی خود را هیچگاه به پایان نرساند اما آشنایی و ازدواج با همسر دومش، (۱۳۴۰-۱۳۳۶) طوسی حائزی، باعث شد تا شاملو از طریق او که دکتری ادبیات فرانسه داشت، با این زبان آشنا شود. کتاب «افسانه های هفتاد و دو ملت» حاصل همکاری مشترک این دو است. با این حال ترجمه‌های شاخص شاملو در ادبیات داستانی مانند: «پا برهنه ها» و «دن آرام» همه از این زبان انجام شده است.

 

کتاب پابرهنه‌ها اثر زاهاریا استانکو (Zaharia Stancu) نویسنده اهل رومانی است که در گونه ادبیات رئالیسم سوسیالیستی به نگارش در آمده است. داستان محیط روستایی و از دید نوجوانی به اسم«داریه» روایت می‌شود. حوادث داستان به لحاظ خط سیر تاریخی در حد فاصل نیمه اول قرن بیستم تا قبل از پایان جنگ جهانی اول رخ می‌دهد.

 

شاملو ابتدا به همراه عطا بقایی در سال ۱۳۳۶ بخش‌هایی از آن را ترجمه کرد که سال ۱۳۳۷ در ضمیمه رایگان هفته‌نامه آشنا منتشر شد. سپس ترجمه این اثر را بدون فصل آخر در سال ۱۳۵۰ به اتمام رساند و منتشر کرد. حدس ‌زده می‌شود که چون در متن فرانسه این بخش وجود نداشته، ترجمه بدون فصل آخر است (متن ترجمه انگلیسی منتشر شده در ۱۹۷۱ هم فاقد فصل آخر است). در سال ۱۳۶۱ محمدعلی صوتی فصل آخر را با عنوان «گل‌های خاک» از متن رومانیایی ترجمه و در انتشارات کاوش منتشر کرد. در این بخش «داریه» سوار بر قایق از رود دانوب می‌گذرد و به بخارست می‌رسد. سپس در ۱۳۶۴ ادامه رمان را با نام «بازی با مرگ» منتشر می‌کند. از این لحاظ «پا برهنه ها» با رمان معروف «همسایه ها» اثر جاودانه «احمد محمود» شباهت دارد که ما ادامه داستان «خالد» قهرمان رمان همسایه‌ها را در رمان «داستان یک شهر» پی می‌گیریم.

 

دو نکته در ترجمه این اثر شایسته توجه است:

 

یک: «چپ چس»

 

در فصل ۱۶ رمان تحت عنوان«حنظل» می خوانیم که راوی می گوید: «سقط فروشی «بانیکا» تنگ دباغخانه بود. «بانیکا» مرد گردن کلفت ریشوی گندم‌گونی بود که فقط یک نقص داشت: چپ چس بود.»

تا اینجا دانستیم که«چپ چس»، نقص عضو و عیب ظاهری در اندام فرد است اما واژه «چپ چس» به چه معنی است؟

 

در بخش دیگری از همین فصل ۱۶ در ادامه می گوید: «ارباب پسر بچه‌ای داشت که او هم اسمش «بانیکا» بود.از شباهت با پدرش، سیبی بود که دو نصف کرده باشند. لندهور و لاغر و گندم‌گون و چپ چس بود.» در مقایسه با ترجمه انگلیسی همین اثر که به سال ۱۹۷۱ میلادی منتشر شده، عبارت بالا به صورت زیر ترجمه شده است:

 

.Master had a son whose name was Banica too. He was master’s living image:tall, slender, swarthy and cross-eyed, and he lisped

 

پس دانستیم شاملو «چپ چس» را معادل« cross-eyed» به کار برده است که در انگلیسی صفت (Adjective) است. در فرهنگ لغت انگلیسی-فارسی به معنی «چپ چشم» و یا«لوچ» است. از سوی دیگر نیک می دانیم «کتاب کوچه» یادگار ارزشمندی از شاملو در حوزه فرهنگ عامه و واژگان به کار رفته در محاوره مردم کوچه و بازار است. شاملو در فرهنگ کوچه، «چپ چس» را چنین تعریف می کند: «لقبی تحقیر آمیز است افراد احوال نامحبوب را»

 

مرحوم استاد ابوالحسن نجفی در فرهنگ فارسی عامیانه، در توضیح واژه«چپ چس» چنین می نویسد: «چپ چس. (به لحن تحقیر و استهزا.) لوچ،احوال: «اول باید با آن چپ‌چس کوتوله صحبت کرد و اگر موافق شد آن وقت راه می افتیم.» (نامه های آل احمد،۲۴۰)

ثبت و ضبط استاد ابوالحسن نجفی ذیل واژه «چپ چس» نسبت به شاملو دقیق تر است.

 

دو: قنوط یا  قنوت؟

 

در فصل آخر یا ۱۸ کتاب تحت عنوان «زندگی ادامه دارد»، هنگام معرفی شخصیت «بولی باشا/Boulibacha» می خوانیم:

«بولی باشا پاهایش برهنه نیست.چکمه‌هایی می‌پوشد که تا زیر زانویش می‌آید. به ساق‌هایش سکه‌های نقره دوخته شده. چنان کیپ هم، که آدم خیال می‌کند ساق چکمه‌هایش از نقره است. سکه‌ها به مرور ساییده شده اند. تبدیل شده‌اند به سکه‌های کهنه نقره. میخ‌های کف چکمه‌اش هم مثل پاشنه‌اش از نقره است. شلوارش از کرک خالص است. رنگش نخودی است و گلدوزی قرمز دارد. کمربند عریضش هم غرق سکه‌های نقره است. یک جور قباقدک آسترپوشی تنش می‌کند که نه آستین دارد نه دامن و با دکمه‌های نقره بسته می‌شود. کلاه هشترخانش پردار است و یک‌بر، می‌افتد روی گوشش. مدام قنوطش تو مشتش است.»

 

در اکثر فرهنگ‌های لغت؛ چه فرهنگ‌های متقدمی چون «فرهنگ نظام» اثر سید محمدعلی داعی الاسلام یا «فرهنگ نفیسی» اثر علی‌اکبر نفیسی (ناظم الاطبا) یا فرهنگ‌های مشهوری چون لغت‌نامه دهخدا، فرهنگ معین، عمید و یا فرهنگ جامع فارسی-زیر نظر دکتر دبیر سیاقی- و یا فرهنگ‌های متاخر و کم‌تر شناخته شده‌ای چون «فرهنگ فارسی صبا»، «فرهنگ شمیم» و «فرهنگ معلم»، واژه «قنوط» با این املا به معنی ناامید، ناامیدی و یاس به کار رفته است.

 

اما قنوط به معنی تازیانه و شلاق تنها در سه فرهنگ نامه با املای«قنوت» آورده شده است:

 

۱-جلد سوم فرهنگ‌نامه فارسی، غلام‌حسین صدری افشار - نسرین حکمی - نسترن حکمی

قنوت: اسم [نامتداول] شلاقی دسته‌دار از روده تابیده که برای راندن اسب به کار می رود: قنوط

 

۲-فرهنگ فارسی عامیانه،ابوالحسن نجفی

قنوت [qanut] تازیانه چرمی چند رشته (معمولا با قلاب تیزی بر نوک هر رشته): «قنوت در هوا می‌چرخید و روی گرده اسب‌ها فرود می‌آمد.» (علویه خانم،۱۵) «اسبی را که در برف زمین خورده بود به ضرب قنوت بلند کردند.» (همان جا)

 

۳-فرهنگ بزرگ سخن،به سرپرستی حسن انوری

قنوت q. ]رو[(اِ.) (منسوخ) شلاقی از زه تابیده برسر ترکه چوب، به ویزه شلاق درشکه‌چی‌ها

 

اگر با متنی کهن یا باستانی چون «عهد قدیم» مواجه بودیم کاربرد واژه‌هایی چون «قنوت» می‌توانست به لحاظ این که زبان متن ترجمه را با متن اصلی به لحاظ شکلی و فرمی نزدیک تر کند توجیهی داشته باشد اما به کاربردن آن در متنی که معاصر است، چندان پسندیده نیست.

ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

هزینه عملیات نظامی ایران علیه اسراییل چقدر شد؟

مهریه؛ ابزار سودجویی برخی زنان یا زورگویی برخی مردان؟!

یک بزم کوچک در اسپیناس پالاس...

ماجرای انفجار در اصفهان چیست؟| آمریکا: از گزارش‌هایی درباره‌ی حمله اسرائیل به داخل ایران مطلعیم| فعال شدن پدافند هوایی ایران در آسمان چند استان کشور

حمایت از کدام خانواده؟

چرا تروریست‌ها چابهار را هدف گرفتند؟ | ظرفیت بندر چابهار بیشتر از گوادر است | جنبش‌های تجزیه‌طلبانه بلوچی مخالف سرمایه‌گذاری چین در چابهار هستند

۹۵ درصد قصور پزشکی در بیمارستان بیستون؛ دلیل فلج مغزی بهار

بیانیه سیدمحمد خاتمی در ارتباط با حمله به ساختمان كنسولگرى ايران در سوریه

‏‎از حمله تروریستی به مقر نظامی در راسک و چابهار چه می‌دانیم؟| این گزارش تکمیل می‌شود

حالا چه باید کرد؟

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

تجاوز سربازان اسراییلی به زنان در بیمارستان الشفا

مقام معظم رهبری سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نام‌گذاری کردند

بچه‌های ظریف کجا زندگی می‌کنند؟

پیشنهاد سردبیر

پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی

درآمد رائفی پور از کجاست؟!

بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده

طالبان این بار آب را به شوره‌زار نمی‌فرستد؟!

دیاکو حسینی در گفت‌وگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد

چرا ایران عملیات نظامی را از پیش اطلاع داد؟

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!