سه‌شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ 30 April 2024
يکشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۰
کد خبر: ۶۳۶۲۸

امروز روزنامه‌ها به چه موضوعاتی پرداختند؟ / از هم‌میهن کرباسچی تا کیهان شریعتمداری

امروز روزنامه‌ها به چه موضوعاتی پرداختند؟ / از هم‌میهن کرباسچی تا کیهان شریعتمداری
به گزارش فراز؛ امروز روزنامه‌های مکتوب کشور مو ضوعات مختلفی را به عنوان مطلب صفحه نخست خود انتخاب کردند؛ از خبر درگذشت فریماه فرجامی بازیگر پیشکوست سینمای ایران در سن 71 سالگی تا شورش جوانان فرانسوی در اعتراض به قتل یک جوان در خیابان‌ها. تعدادی از آن‌ها را در زیر می‌خوانید:

ستاره خفته

شرق: «پدر، بیماری منحوس من از مادر جداش کرد؛ پدر از درد جدایی مرد. مردای زندگی من همه بزرگوار بودن. طالع نحس من شوم‌بختشون کرد». دیالوگ‌های موزون علی حاتمی بر زبان فریماه فرجامی جوان و زیبا در فیلم «مادر» ماه‌منیر قصه را به یکی از به‌یادماندنی‌ترین نقش‌های فرجامی بدل کرد.

«پدر، بیماری منحوس من از مادر جداش کرد؛ پدر از درد جدایی مرد. مردای زندگی من همه بزرگوار بودن. طالع نحس من شوم‌بختشون کرد». دیالوگ‌های موزون علی حاتمی بر زبان فریماه فرجامی جوان و زیبا در فیلم «مادر» ماه‌منیر قصه را به یکی از به‌یادماندنی‌ترین نقش‌های فرجامی بدل کرد.

بازیگری که برای نخستین بار سال 59 مقابل دوربین سینما ظاهر شد و در اولین حضورش در سینما نقش یک زن لهستانی را ایفا کرد. شوق نخستین بازی مقابل دوربین سینما برای او چندان پایدار نبود. فیلم توقیف شد. بخت یارش نبود که «خط قرمز» مسعود کیمیایی درست زمانی ساخته شد که قانون حجاب در سینما به تصویب رسید و این فیلم به دلیل نداشتن حجاب اسلامی به مدت 37 سال توقیف شد! اما درست چهار سال بعد از این فیلم، فرجامی بار دیگر مقابل دوربین کیمیایی رفت و «‌تیغ و ابریشم» را بازی کرد. بلافاصله پس از آن بازی در «اجاره‌نشین‌ها»، «بی‌پناه» و «سرب» به او عنوان ستاره سینمای ایران را داد و «مادر» مهر تأییدی بر توانایی و جایگاه او بود. واروژ کریم‌مسیحی دیگر کارگردان یگانه سینمای ایران، نقش فروغ‌الزمان «پرده آخر» را به فرجامی سپرد؛ نقشی که برایش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را به‌همراه داشت.

جایگاه فریماه فرجامی در اواخر دهه 60 تثبیت شده بود. دیگر به همگان ثابت شده بود، توانایی او منحصر به چهره زیبایش نیست. او بازیگری بود با ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد، باهوش و دقیق که در پس هر نقشی می‌توان اثر انگشت او را دید. بازیگری با لحن و گفتاری خاص و نگاه‌هایی که حتی در سکوت حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. رخشان بنی‌اعتماد و فرجامی «‌نرگس» را خلق کردند. نقشی که بار دیگر نگاه‌ها را به فرجامی معطوف کرد. این فیلم را می‌توان نقطه اوج بازیگری فرجامی دانست. او زنی را تصویر کرد که هم‌زمان مادر بود و معشوق و بی‌ترید هیچ بازیگری به‌جز فرجامی نمی‌توانست ظرافت این نقش را تصویر کند. او در دهه 70 کم‌و‌بیش مقابل دوربین کارگردان‌های سینمای ایران ظاهر شد. پس از آن با شدت‌گرفتن بیماری و انتخابش برای حضور‌نیافتن مقابل دوربین باعث شد بسیاری از شرایط زندگی او بی‌خبر بمانند.

به یقین که با وجود کارنامه درخشانی که از او به یادگار مانده، او از قدرنادیده‌ترین بازیگران سینمای ایران است. فرجامی خیلی زود با سینما خداحافظی کرد و خاطرات بسیاری را برای دوست‌دارانش به یادگار گذاشت.

او سال‌ها پیش، پس از دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر در گفت‌وگویی اشاره‌ای به سال‌های حضورش در سینما داشت. «انقلاب شد فکر کردم باید اینجا بمانم فکر می‌کردم اگر بمانم، نه به‌خاطر سینما و تئاتری که هنوز شروع نکرده بودم، در امور سهمی خواهم داشت. فکر می‌کردم باید کاری را شروع کنم و دقیقا هم نمی‌دانستم چه کاری را فقط می‌دانستم که باید بمانم. آن فریماه دوست داشت قهوه را در رم بخورد. پاییزها کنار سن قدم بزند. در هوای مه‌آلود لندن دوستان قدیمی را ببیند. اما در تهران چیزهایی بود که مرا نگه داشت. فریماه آن سال‌ها برای من خیلی جذاب است ولی فکر می‌کنم آن فریماه خیلی عوض شده است. لذت‌هایی که آن موقع می‌بردم زیاد اما آنی بود، در عوض حالا متفکرتر شده‌ام. بیشتر اوقات در خودم فرومی‌روم که این را زیاد هم دوست ندارم، دست خودم نیست. به همه‌چیز فکر می‌کنم؛ به مادرم که همین اواخر او را از دست دادم. شب‌ها جای او می‌خوابم، گاهی بویش را در اتاق حس می‌کنم. او شادبودن را خیلی دوست داشت و اگر می‌دید در فکر فرومی‌روم، غصه می‌خورد».

بازیگری که به حاشیه کشیده شد

یاشار نورایی: فریماه فرجامی پس از حضور در فیلم‌های «گفت هر سه نفرشان» و «خط قرمز» که توقیف شدند و امکان دیده‌شدن او فراهم نشد، دوره‌ای را طی کرد و بار دیگر مقابل دوربین رفت. با توجه به سابقه بازی در تئاتر و توانایی و تحصیلات‌ آکادمیک بالاخره در «تیغ و ابریشیم» به حقش رسید. اگر «خط قرمز» توقیف نمی‌شد، قطعا این فیلم سکوی پرتاب خوبی برای فرجامی بود. در «پرده آخر» زیبایی‌‌اش بیش از پیش جلوه کرد. زیبایی فرجامی قطعا از اصلی‌ترین دلایل برای کم‌رنگ‌شدنش در سینما بود. او بی‌اعتنا به زیبایی ظاهری‌اش در «سرب» اجازه داد موهایش را از ته بتراشند و در «نرگس» هم نقش زنی معتاد را ایفا کرد و در دهه 70 حضورش کم‌رنگ‌تر شد.

به نظرم فرجامی هم از جمله بازیگران حساسی بود که منتظر نقش‌های خوب می‌ماند. نقش‌هایی که می‌توانست در آنها استعداد و توانایی‌اش را بروز دهد و ترجیح می‌داد در نقش‌های خوب ماندگار شود. از معدود بازیگرانی بود که اگر با ساختار فیلم همراه می‌شد، از اینکه به زیبایی‌اش لطمه‌ای وارد شود واهمه‌ای نداشت. اینکه کارکردن با او راحت بود یا خیر را باید از کارگردان‌هایی که با او کار کرده‌اند پرسید. متأسفم که دوره حضور فرجامی هم‌زمان شد با سیاست‌هایی متفاوتی که در سینما حاکم بود و او در دوره شکوفایی‌اش سرکوب شد. انگار دوره خودویرانگری فرجامی با دوره‌ای که سیاست‌های جاری مانع از فعالیت‌های او شدند یکی شد و فرجامی را به حاشیه کشاند.

اعتراف« بایدن» به همکاری با طالبان

اعتماد: به‌رغم انتشار گزارش وزارت خارجه امریکا در انتقاد از عملکرد دولت در خروج از افغانستان رییس‌جمهور امریکا از عملکرد خود دفاع کرد و طالبان را همکار امریکا خواند

وزارت خارجه امریکا با انتشار گزارشی از هرج و مرج ناشی از خروج شتاب‌زده امریکا از افغانستان در تابستان سال ۱۴۰۰ تاکید کرده است که دولت‌های دونالد ترامپ و جو بایدن، هر دو در مشکلاتی که در نتیجه عقب‌نشینی از افغانستان رخ داد، مقصر هستند. همزمان با انتشار این گزارش، جو بایدن، رییس‌جمهور امریکا در یک نشست خبری در پاسخ به سوال یک خبرنگار که از او خواسته است شکستش را در افغانستان بپذیرد، بدون اینکه حاضر به پذیرش شکست در افغانستان باشد، گفته است که پیش‌بینی‌هایش در مورد افغانستان درست از آب درآمده و اعتراف کرده است که دولت ایالات متحده امریکا با گروه شبه‌نظامی طالبان همکاری می‌کند.

اظهارات دیروز رییس‌جمهور امریکا و اعتراف او در همکاری واشنگتن با گروه شبه‌نظامی طالبان با واکنش‌های گسترده‌ای در میان شخصیت‌های سیاسی و شهروندان افغانستان مواجه شده است. همزمان انتشار گزارش وزارت خارجه و تاکید این گزارش بر قصور دولت وقت امریکا در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری صحیح در خصوص عقب‌نشینی از افغانستان، بار دیگر حمله‌ها و انتقادهای جمهوری‌خواهان از دولت جو بایدن را دامن زده است. عقب‌نشینی شتاب‌زده و بدون برنامه امریکا از افغانستان که به قدرت رسیدن گروه شبه‌نظامی طالبان در این کشور منجر شد، باعث کاهش شدید محبوبیت دولت بایدن در امریکا شد و بهانه‌ای در اختیار مخالفان سیاسی قرار داد تا به دولت بایدن حملات شدیدی انجام بدهند. واشنگتن‌پست نوشته است که به‌‌رغم قصورهای روشن در فرآیند عقب‌نشینی امریکا از افغانستان «هنوز هیچ مقام امریکایی به دلیل رویدادهای تابستان دو سال پیش از مقام خود اخراج نشده و مورد بازخواست قرار نگرفته است.» در گزارش دیگری که پیش از این ارتش امریکا منتشر کرده ‌بود، اظهارات مقام‌های مختلف ارتش بازتاب داده ‌شده ‌بود که به‌ شدت از احساس عدم توجه واشنگتن به شرایط بسیار سخت در افغانستان، در موقعیتی که طالبان به سرعت نقاط مختلف را فتح می‌کرد، ناراضی بودند.

«گفته ‌بودم که از طالبان کمک خواهیم گرفت»

روز گذشته جو بایدن، رییس‌جمهور امریکا پس از یک نشست خبری، در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسیده‌ بود: «آیا وقت آن نرسیده است که شکست در افغانستان را بپذیرید؟» گفت: «یادتان هست در مورد افغانستان چه گفته بودم؟ گفته بودم القاعده آنجا نخواهد بود. گفته بودم که ما از طالبان کمک خواهیم گرفت. حالا چه اتفاق می‌افتد؟ چه خبر است؟ رسانه‌های خود را بخوانید. حق با من بود.» این اظهارات از یک سو با استقبال طالبان مواجه شده که آن را «اعتراف به واقعیت» توصیف کرده و از سوی دیگر صدای منتقدان این گروه شبه‌نظامی را در آورده است که این اظهارات را نشانه‌ای دیگر بر تبانی واشنگتن و طالبان برای به قدرت رساندن این گروه در افغانستان توصیف کرده‌اند.

عبدالقهار بلخی، سخنگوی وزارت امور خارجه طالبان روز گذشته با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی توییتر نوشت که سخنان رییس‌جمهور ایالات متحده، گزارش اخیر کمیته نظارت بر تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل را رد می‌کند. بلخی تاکید کرده است که گروه طالبان به استفاده از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها اجازه نمی‌دهد و افزود که طالبان چنین رویکردی را به «کمک و فرمایش کسی از جمله امریکا» نگرفته است. او همچنان افزوده است: «ما اظهارات جو بایدن در مورد عدم حضور گروه‌های مسلح در افغانستان را به منزله اعتراف به واقعیت می‌دانیم.»

واگنر  امریکا  در افغانستان

بسیاری از مخالفان طالبان و منتقدان عملکرد دولت امریکا، این اظهارات جو بایدن را به منزله اعتراف به حمایت واشنگتن از گروه شبه‌نظامی طالبان ارزیابی و این گروه شبه‌نظامی را با گروه پیمانکاری نظامی خصوصی واگنر در روسیه مقایسه کرده‌اند و آن را متعلق  به  دولت  امریکا خوانده‌اند.

رحمت‌الله نبیل، رییس اداره امنیت ملی افغانستان در حکومت پیشین افغانستان هم این اظهارات بایدن را «اعتراف بی‌سابقه» توصیف کرده است که نشان می‌دهد طالبان یک گروه شبه‌نظامی وابسته به امریکاست. وی با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی توییتر نوشت: «رییس‌جمهور بایدن، با از پرده بیرون انداختن ضمیمه‌های محرمانه توافق دوحه افشاگری بی‌سابقه‌ای انجام داد و ذات واقعی طالبان را به عنوان گروه واگنر ایالات متحده امریکا در منطقه ما نشان داد.» از زمانی که در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، مقام‌های امریکایی در دوحه پایتخت قطر توافقنامه آشتی با گروه شبه‌نظامی طالبان امضا کردند، مقام‌های وقت و پیشین افغانستان معتقد بودند که این توافقنامه ضمیمه‌های پنهانی دارد که در آن گروه طالبان امتیازهای ویژه‌ای به ایالات متحده امریکا داده است. هر چند مقام‌های وقت طالبان وجود چنین ضمیمه‌هایی را تایید کرده بودند، اما هرگز محتوای محرمانه این توافق افشا نشد.

عارف رحمانی، نماینده پیشین پارلمان افغانستان با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی توییتر با تروریستی خواندن گروه طالبان نوشته است: «پس از اظهارات بایدن درباره طالبان راز فروپاشی دولت افغانستان و تقدیم همه امکانات نظامی به این گروه تروریستی برملا می‌شود و اینکه چرا امریکا هفته‌ای ۴۰ میلیون دلار به صورت علنی و مقدار بیشتر به صورت پنهانی به طالبان پرداخت می‌کند. قرار است طالبان به عنوان واگنر ایالات متحده عمل کند!» مجاهد اندرابی، روزنامه‌نگار افغان نوشت: «بایدن امروز به گونه آشکار از چهره امریکایی طالبان پرده برداشت ثبات پول افغانی، پنهانکاری طالبان در مورد بودجه امسال، واریز شدن بسته‌های دلاری هفتگی زیر نام کمک‌های بشردوستانه و تسلط مطلق امریکا بر فضای افغانستان بخش‌های دیگر این رابطه هستند.» مختار وفایی، روزنامه‌نگار هم با بازنشر اظهارات اخیر بایدن می‌نویسد: «این نخستین اعتراف رییس‌جمهوری امریکا در مورد تبانی و همکاری با رژیم طالبان است.»

گزارش  وزارت  خارجه امریکا

گزارش وزارت خارجه امریکا در حالی برای رسانه‌ها منتشر شده که بخش زیادی از آن به بهانه‌های امنیتی سانسور شده و از ۸۷ صفحه گزارش، تقریبا ۲۳ صفحه از آن قابل انتشار تشخیص داده‌ شده است. این گزارش با هدف شناسایی نقاط ضعف و اصلاحات در عملکرد وزارت خارجه امریکا تهیه شده و چندان به کاستی‌ها و تصمیم‌گیری‌های غلط در وزارت دفاع و ریاست‌جمهوری نپرداخته است. کاخ سفید و پنتاگون پیش از این گزارش‌های مستقلی در این مورد منتشر کرده ‌بودند. نحوه خروج امریکا از افغانستان که باعث کشته شدن دست‌کم ۱۳ نظامی امریکایی و مرگ ده‌ها شهروند افغانستان شد و مسیر به قدرت رسیدن گروه شبه‌نظامی طالبان را در این کشور جنگ‌زده هموار کرد، در دو سال گذشته از سوی مخالفان دولت جو بایدن به‌ شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. با این حال گزارش جدید وزارت خارجه امریکا، هر چند قصور و کوتاهی‌های دولت بایدن را می‌پذیرد، تاکید می‌کند که دولت پیشین امریکا هم در این واقعه بی‌تقصیر نبود.

در گزارش وزارت خارجه چندین قصور از سوی دولت امریکا شناسایی شده است که باعث شد عقب‌نشینی از افغانستان با هرج و مرج مواجه شود و نهایتا باعث به قدرت رسیدن گروه شبه‌نظامی طالبان و از بین رفتن دولت پیشین افغانستان شود. بر اساس این گزارش دستگاه دیپلماتیک ایالات متحده امریکا در چندین سطح دچار قصور شده است. در بالاترین سطح وزارت خارجه بر اساس این گزارش بعد از تصمیم بایدن برای اجرای خواسته دونالد ترامپ برای خروج از افغانستان، «مقام‌ها توجه بسیار کمی به بدترین سناریوهای احتمالی و اینکه چقدر سریع ممکن است، رخ بدهند» نشان داده‌اند. این گزارش تاکید می‌کند تا پیش از سقوط دولت افغانستان مشخص نبود در وزارت خارجه چه کسی مسوولیت اصلی برای آماده‌سازی خروج کامل از افغانستان را بر عهده دارد. در این گزارش آمده است با وجود اینکه ارتش از قبل در حال آماده‌سازی برای تخلیه افغانستان از نیروهای امریکایی بود، در مقابل مشارکت وزارت خارجه در مساله تخلیه نیروها از افغانستان «مانع‌تراشی» شد.

بر اساس یافته‌های این گزارش، زمانی که طالبان به دروازه‌های کابل نزدیک‌تر می‌شد و عقب‌نشینی کامل آغاز شده ‌بود، دستورهای صادر شده از مرکز باعث شد تا عقب‌نشینی بی‌نظم‌تر و خطرناک‌تر شود. در این گزارش در خصوص شهروندان افغان که قرار بود با امریکایی‌ها از افغانستان خارج شوند، آمده است «تغییر مستمر پیام‌ها و دستورالعمل‌ها» در مورد کسانی که حق خروج از افغانستان دارند، باعث شد «سردرگمی افزایش پیدا کند و در بیشتر مواقع نمی‌توانست واقعیت‌های میدانی را در نظر بگیرد.» این وضعیت در کنار تلاش‌های برخی اعضای کنگره، امدادگران و افراد دیگر که تلاش می‌کردند راسا برای برنامه‌های نجات برای خانواده‌ها و افراد اقدام کنند، باعث پیچیده‌تر شدن شرایط شده ‌بود.

اما مشکلات فقط در واشنگتن نبود؛ ژوئن ۲۰۲۱، درست دو ماه قبل از ضرب‌الاجل عقب‌نشینی، شیوع ویروس کرونا در سفارت امریکا در افغانستان باعث شده ‌بود تا قرنطینه سختگیرانه‌ای در این سفارتخانه شکل بگیرد. شرایط قرنطینه باعث شده ‌بود تا ارتباط و دریافت اطلاعات محرمانه از کارکنان سفارت امریکا در کابل مشکل‌تر شود. وزارت خارجه امریکا، به‌‌رغم شرایط بی‌ثبات در افغانستان، برنامه گردش یک‌ساله دیپلمات‌های مستقر در ماموریت‌های سخت را به هم نزد و درست همزمان با اجرای برنامه عقب‌نشینی، به جای کارکنان قبلی سفارت، تعدادی دیپلمات جدید را به کابل اعزام کرده ‌بود.

در این گزارش آمده است: «شیوه‌های متفاوت تصمیم‌گیری» در دولت‌های ترامپ و بایدن، «به ویژه فقدان همکاری‌های بین بخشی در دولت ترامپ و فرآیندهای دقیق بین بخشی که نشانه اصلی ماه‌های آغاز به کار دولت بایدن بود» باعث تشدید مشکلات شد.

اختلاف وزارت بهداشت و وزارت اقتصاد بر سر مجوز پزشکی ادامه دارد، ریشه ماجرا کجاست؟

پزشکان جوان؛ گروگان امضای طلایی

فرهیختگان: «تمام کار پزشک را من می‌کردم، از درآمد به‌دست‌آمده 20 درصد را به من می‌داد و 80 درصدش را خودش می‌گرفت. کارمان هم که بعد از مدتی تمام شد و من از آنجا رفتم، چندده میلیون طلبم را نمی‌دهد و وقتی پیگیری می‌کنم، می‌گوید برو هر جا که می‌خواهی شکایت کن!» این جملات را می‌توان به آدم‌های زیادی نسبت داد، یعنی به دلیل قوانین و شرایط عجیب‌وغریبی که در مشاغل مختلف وجود دارد، هرکسی و هر کارفرمایی می‌تواند کاری کند که یک نفر این‌طور استثمار بشود و عاقبت دستش به هیچ جایی هم بند نشود. منتها اینها درددل یک پزشک جوان با ماست که به‌دلیل عدم امکان حضور در مناطق دورتر کشور مجبور به کار در شهر خودش بوده و نتوانسته امتیاز لازم جهت مجوز طبابت و مجوز تاسیس مطب را کسب کند و حالا بعد از کلی کار کردن و دریافت حداقل درآمد، پولش را هم خورده‌اند و او هم دستش به هیچ جایی بند نیست. همیشه قوانین با چشم‌اندازهای متعالی نوشته و وضع می‌شوند، اما همیشه آن چشم‌اندازها عملی نیست و قوانین همان‌طور ثابت عمل نمی‌کنند. آنقدر بند و تبصره به خیک قانون می‌بندند که اولا کارکرد اصلی‌اش را از دست بدهد و بعد برای فرار مدام به همان نگارش اولیه ارجاع می‌دهند که مبادا کسی مچ قانون‌شکن را بگیرد. ماجرای قانون مجوز تاسیس مطب و به ‌تبع آن ماجرای مجوز طبابت و حواشی پیرامون آن از همین جنس است. مدت‌ها قبل عده‌ای با هدف مشخصی قانونی را وضع کرده‌اند و حالا همان قانون که روزگاری شاید کارکردهایی داشت، بلای جان پزشکان جوان کشور شده و عایدی‌اش جز سرخوردگی و سختی تحمیلی به پزشکان جوان، مهاجرت تعداد زیادی از آنها، رواج امضاهای طلایی و درنهایت نقص در دسترسی مردم به خدمات بهداشتی و درمانی است. البته یک‌سال است که تلاش‌هایی در جهت بهبود وضعیت موجود صورت گرفته اما سنبه مخالفان تغییر آنقدر پرزور بوده که تا الان جز روی کاغذ، اتفاق عملیاتی خاصی نیفتاده و پزشکان جوان چشم‌انتظار گشایشی در جهت انجام طبابت‌شان هستند.

هر کاری برای حفظ انحصار

برای روایت عقبه ماجرا فکر می‌کنم باید به سال 1290 برگردیم و سال‌ به ‌سال و مورد به‌ مورد جلوتر قدم بگذاریم. اما نه آن موقع و آن سال‌ها وضعیت مشابه امروز بود و نه حوصله من و شما می‌کشد مکررات را با هم مرور کنیم. پس مستقیم می‌رویم سر اصل مطلب، ماجرا از این قرار است که معاون درمان وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی به‌عنوان سیاستگذاران و متولیان اصلی نظام بهداشت و درمان کشور در ائتلافی با یکدیگر تصمیم گرفتند با ایجاد محدودیت‌هایی مانع از ایجاد و تاسیس مطب و درمانگاه خصوصا در شهرهای بزرگ شوند تا خیلی رک و پوست‌کنده، انحصار پزشکان قبلی و قدیمی یا حتی نورچشمی‌ها حفظ شود. البته این به معنای عدم امکان تاسیس مطب و درمانگاه نیست، ماجرا از این قرار است که اگر پزشکی بعد از دوران تحصیل قصد کرد مطب یا درمانگاهی ایجاد کند و کار طبابتش را پیش‌گیرد، باید امتیازاتی که مورد تایید سازمان نظام پزشکی است، کسب کند، مثلا باید چهار، پنج سال در یک منطقه دورافتاده و محروم کار و امتیازات لازم را کسب کند و بعد ارائه دهد و اگر موافقت شد، مطب تاسیس کند. فعلا به این کاری نداریم، نکته مهم‌تر اینکه این مساله، یعنی کسب مجوز تاسیس مطب به‌نوعی اصل کار طبابت فرد را هم تحت‌الشعاع قرار داده، به این صورت که ممکن است یک نفر به هر دلیلی تمایلی به ایجاد مطب نداشته باشد یا در زمان حاضر امکان و قصدی برای گذراندن دوره در مناطق محروم نداشته باشد و نتواند این کار را بکند و بخواهد در یکی از کلینیک‌ها یا بیمارستان‌های محل زندگی‌اش مشغول کار باشد. در این وضعیت بازهم فعالیت و طبابت او به‌صورت رسمی منوط به کسب آن امتیازات و دریافت آن مجوز است، یعنی تخصص او هم توسط وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی به‌رسمیت شناخته نمی‌شود و همین موضوع باعث و بانی همان روایتی است که در ابتدای گزارش نوشتم و البته خیلی چیزهای دیگر! یک فارغ‌التحصیل رشته پزشکی در بیمارستانی مثلا در همین تهران مشغول به کار می‌شود، امکان گذراندن طرح در مناطق محروم را ندارد، ولی چون به‌رسمیت شناخته نمی‌شود، به‌راحتی حقش را می‌خورند و بقیه‌ که سنبه پرزورتری دارند، آنها را استثمار می‌کنند. البته اینها فقط یک فقره از مسائلی بود که در این گزارش از آن خواهم نوشت. در همین مورد مجوز تاسیس مطب اگر از ماده و تبصره‌های عجیب موجود در آن فعلا بگذریم، یک‌سری ادا و اطوار من‌درآوردی دیگر هم داریم، عناوین و موارد عجیبی چون شاخص جمعیتی، حریم صنفی و نصاب امتیازی و امثالهم که هرکدام از آنها در جهت تقویت انحصار و قدرت با سابقه‌ترها در عالم پزشکی کشور است. شاخص جمعیتی یعنی‌ اگر منطقه‌ای 60 هزار نفر جمعیت دارد، براساس این شاخص جمعیتی تنها به 300 پزشک در آن منطقه می‌توان پروانه مطب داد و اینجا دیگر شرط امتیازی ملاک و معیار نیست یا حریم صنفی به این معناست که اگر کسی به‌عنوان مثال در خیابان سیدخندان مطب و درمانگاه شبانه‌روزی دارد تا 400 متر آنطرف‌تر پزشک دیگری حق ندارد درمانگاه شبانه‌روزی احداث کند. اینها درکنار هم سریالی از مسائل، قوانین و محدودیت‌هایی است که چون حصار به دور پزشکان جوان کشیده شده و مانع از کسب‌وکار آنهاست.

خاندوزی – عین‌اللهی؛ سرانجام این دوئل چه می‌شود؟

با توجه به مواردی که گفتیم و جریان قدرتمند پای کار این تبعیض و تعارض، بعد از تصویب قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب‌وکار در اسفند سال 1400 توسط مجلس شورای اسلامی، ابلاغ آن در اردیبهشت سال 1401 توسط رئیس‌جمهور، مقرر شد تا این موانع از سر راه پزشکان جوان برداشته شوند تا آنها بدون این محدودیت‌های آبکی، بعد از پایان تحصیل پی کسب‌وکارشان بروند که همچون سابق این‌طور نشد و در بر همان پاشنه قبلی می‌چرخد و امید پزشکان جوان از اصلاح رویه‌ها ناامید شد. این گزارش هم قرار نیست شق‌القمر کند، منتها یک قدم مثل بقیه قدم‌هایی است که برای رفع این محدودیت‌ها برداشته شده و چشم امید به تاثیر آن در ایجاد تغییر داریم؛ تغییری که خیلی وابسته به زور خاندوزی و میل عین‌اللهی است؛ اولی پای کار و دومی بی‌میل نسبت به این تغییر به هر دری می‌زند برای حفظ انحصار همکاران، کشمکش بین‌شان هم از تیر سال گذشته و بعد از نامه رئیس مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب‌وکار جدی شد و بالا گرفت. نامه‌ای که سیاح در آن خطاب به رئیس سازمان نظام پزشکی خواستار حذف سریع این محدودیت‌ها برای توزیع عادلانه پزشک و بهبود خدمات بهداشتی و درمانی برای عموم شد و نظام پزشکی هم خیلی سریع پشت سر مفهوم عدالت سنگر گرفت و مدعی شد اگر این محدودیت‌ها حذف شود، توزیع پزشک در مناطق محروم دچار مشکل می‌شود و دیگر کسی به دوره طبابت در مناطق محروم نمی‌رود و خلاصه از این‌جور بهانه‌ها. این البته پایان کشمکش بین وزارت اقتصاد و متولیان وزارت بهداشت نبود، پس از آن نامه‌نگاری یکی، دو نامه را خود وزیر اقتصاد خطاب به وزیر بهداشت نوشت و مواردی را به عین‌اللهی یادآور شد. منتها با گذشت حدود یک‌سال از آغاز این مسیر پرچالش، هنوز خبر خوشی نیست و به گوش نمی‌رسد. خاندوزی صراحتا و با استناد به مواد و موارد قانونی از عین‌اللهی می‌خواهد موانع و محدودیت‌های موجود در مسیر کسب‌وکار پزشکان جوان را بردارد ولی عایدی این مطالبات و نامه‌نگاری‌ها تا امروز تقریبا هیچ بوده و عین‌اللهی زیربار قانون و حمایت از پزشکان جوان نرفته است. ما که منتظر نتیجه این دوئل هستیم، اما بیشتر از آن مواردی را با هم مرور می‌کنیم تا صورت‌مساله روشن‌تر و فرار وزارت بهداشت از پذیرش این مسئولیت نمایان‌تر شود.

استدلال سست وزارت بهداشت برای نپذیرفتن قانون

ابتدای گزارش یک روایت کوتاه نوشتم از وضعیت پزشکان جوانی که طبابت بلدند و مدرکش را گرفته‌اند، اما به هر دلیلی شرایط اخذ امتیاز و آن محدودیت‌های عجیب‌وغریب برای طبابت را ندارند. حالا و در ادامه هم بد نیست یک روایت دیگر را از گزارشی که سال پیش در همین رابطه نوشتیم بخوانیم. روایتی که یک پزشک عمومی به «فرهیختگان» گفت و نسبت به وضع موجود گلایه داشت. «می‌خواهم بگویم اینهایی که در قدرت بودند، آمدند یک‌سری قوانینی گذاشتند که کسی وارد محدوده اختیارات‌شان نشود. حالا یا به اسم شاخص جمعیتی یا به اسم شاخص امتیازی یا به اسم محدودیت حریم‌ صنفی. خیلی‌ها بودند که به‌خاطر این پروانه طبابت، بی‌خیال طبابت در ایران می‌شدند. می‌گفتند می‌رویم عمان کار می‌کنیم که پروانه طبابت نمی‌خواهد. این تصمیمات باعث مهاجرت می‌شد. خیلی‌ها بی‌خیال درمانگری می‌شدند یا خیلی‌ها که همین الان دارند کار می‌کنند ولی به‌خاطر پروانه نداشتن تحت ‌استثمار قرار می‌گیرند، یعنی مثلا صاحب درمانگاه فردی غیرپزشک است، یا سهامدار بیمارستان پزشکی متمول است که خودش 70ساله است و نمی‌تواند کشیک بدهد، می‌گوید پزشک جوان به‌جای او کشیک بدهد و هرچقدر کار می‌کنند، ۳۵ درصد برای آن پزشک است و ۶۵ درصد برای سهامدار. ماحصل این مقررات این است و خیلی راه‌های در‌رو هم برایش گذاشته بودند. مثلا سهمیه ایثارگران، ازدواج، محل کار شوهر و... اینها باعث رانت می‌شد. متاسفانه در نظام پزشکی نمی‌توانیم آمار دقیق بدهیم ولی شنیده‌ها حاکی از این است که متاسفانه خریدوفروش پروانه صورت می‌گیرد؛ یعنی پزشکی پول می‌داد به نظام پزشکی و پروانه‌اش از شهرستان به تهران منتقل می‌شد. از آنجایی‌که در نظام‌پزشکی شفافیتی وجود ندارد نمی‌توان این شایعات را نادیده گرفت. طرف 100 یا 200 ‌میلیون تومان به مسئولی در نظام پزشکی پول می‌داد و پروانه‌اش را از شهرستان به تهران یا یک کلانشهر دیگر منتقل می‌کرد و این باعث فساد و رانت می‌شد. قانون تسهیل برای پزشکان جوان و تازه‌کار مثبت است اما نظام پزشکی می‌گوید من کاره‌ای نیستم. وزارت بهداشت هم می‌گوید من کاره‌ای نیستم. چون این قانون به‌نفع صاحبان قدرت نیست. با اجرای این قانون پزشکان درس‌شان را تمام می‌کنند و به‌راحتی پروانه طبابت می‌گیرند، در این صورت دیگر کسی نمی‌تواند او را استثمار کند که چون او پروانه طبابت تهران ندارد و من برایش قرارداد بیمه رد می‌کنم، پس ۲۵ درصد برای تو و ۷۵ درصد برای من. هرجایی باب سهمیه باز می‌شود حالا یا هیات‌علمی یا جانبازی یا مناطق محروم و...باشد، ایجاد فساد و رانت می‌کند. مثلا عده‌ای می‌گویند مناطق محروم بدون پزشک می‌شوند و وزارت بهداشت مدعی است که با این قانون دیگر مناطق محروم بی‌پزشک می‌مانند، پاسخش این است که مگر شما در این همه سال سهمیه مناطق محروم ندادید؟ چه پزشک عمومی، چه متخصص. اینها الان کجا هستند؟ دانشجویی با سهمیه مناطق محروم از اطراف کرمانشاه رادیولوژی قبول شده ولی الان مرکز استان طبابت می‌کند. در شهرستان‌های اهواز خیلی‌ها با سهمیه مناطق محروم رفتند و تخصص گرفتند. الان آنجا نیستند و در خود اهواز مطب زده‌اند. وزارت بهداشت به‌جای اینکه به کسی که سهمیه‌اش آزاد بوده و انتفاع خاصی از سهمیه نبرده، رفته درسش را خوانده و زحمتش را کشیده سخت بگیرد باید خودش متوجه این شود که سهمیه مناطق محرومی‌ها دارند در مرکز استان‌ها کار می‌کنند.» همان‌طور که در این روایت هم مشخص شده وزارت بهداشت در پاسخ به مطالبه قانونی جهت ایجاد تسهیلات برای کسب‌وکار پزشکان جوان همان ادعای نخ‌نمای قدیمی یعنی تامین پزشک در مناطق محروم را علم می‌کند، درحالی‌که واقعا این همه سال پزشک و فارغ‌التحصیل را به مناطق محروم فرستادید کدام‌شان آنجا ماندگار شدند؟ آیا بهتر نیست تسهیلات بهتر و بیشتری در نظر بگیریم تا پزشک با میل و رغبت خودش یا با هر سیاست بهتری در آن منطقه ماندگار شده و به مردم خدمت کند؟ مضاف بر اینها درک این واقعیت که پزشکان مشغول در شهرهای بزرگ را نمی‌توان به‌صورت پایدار به مناطق محروم انتقال داد و مسیری که یک بار در طرح تحول پیموده و حتی دریافتی پزشکان تا 5 برابر هم افزوده شد و نتیجه‌ای نداشت، دوباره پیمود. وزیر وقت بهداشت بعد از اجرای طرح تحول اذعان کرد که با اجرای این طرح تنها 1500 نفر داوطلب خدمت در مناطق محروم شدند و این یعنی شکست قطعی آن طرح با آن هزینه‌های گزاف. اصلا این سوال هم بی‌پاسخ مانده که چرا مردم مناطق محروم باید کیس‌های آزمایشگاهی و آزمون و خطایی پزشکانی باشند که صرفا از سر جبر کسب امتیاز پا در آن مناطق گذاشته‌اند و دیر یا زود آنجا را ترک می‌کنند و جای خود را به پزشک تازه‌کار دیگری می‌دهند.

کمیسیون تبصره 7، ترکیب برنده انحصارگرایان

کمی متقن‌تر و با آمار و اطلاعات بررسی کنیم؛ براساس شرایط موجود و با میل و اصرار وزارت بهداشت در 4 دهه گذشته پزشکان برای تاسیس مطب موظف به جمع‌آوری امتیاز از طریق فعالیت در بخش دولتی هستند. هدف از این کار هدایت پزشکان جوان به سمت مراکز دولتی در مناطق محروم و تضمین دسترسی مردم این مناطق به خدمات پزشکی بوده است، هدفی که مشخصا هیچ‌گاه محقق نشده است. براساس بررسی‌های صورت‌گرفته، اگرچه حدود 20 درصد پذیرفته‌شدگان سالانه رشته پزشکی از 5 کلانشهر بزرگ هستند اما نزدیک به 50 درصد پزشکان فعال در این 5 کلانشهر (با 20 درصد جمعیت کشور) حضور دارند و فعالیت می‌کنند. اخذ پروانه طبابت به هر علتی و بدونی پشتوانه قانونی و همان‌طور که روایت کردیم منوط به کسب امتیاز در مراکز درمانی دولتی شده، مراکزی که به دلیل محدودیت‌های فراوان و ظرفیت پایینی که دارند اصلا امکان پذیرش 5 هزار پزشک به‌صورت سالانه را ندارند و همین بستری برای استثمار این پزشکان در مراکز درمانی مختلف به‌صورت غیررسمی و همچنین افزایش انگیزه مهاجرت و مسائلی از این دست را فراهم کرده است. این مساله با علم به اینکه 60 درصد فارغ‌التحصیلان رشته پزشکی دختر هستند بغرنج‌تر هم به نظر می‌رسد و می‌تواند سبب بروز مسائل و معضلات اجتماعی متعددی هم باشد. در نگاهی کلان‌تر این ماجرا که کلید ورود پزشکان جوان به فضای جدی کسب‌وکار است و مانعی جدی پیش‌روی آنها، خود مانع از توسعه زیرساخت‌های بهداشتی و درمانی کشور هم شده است، چون پزشک جوان به دلیل محدودیت ظرفیت بیمارستان‌های دولتی امکان کسب امتیاز در آنها را ندارد و در پله بعدی بدون امتیاز اجازه طبابت و ایجاد مطب از او سلب شده، پس شد آنچه شده! اینکه با چه متر و معیاری کسی پروانه بگیرد و طبابت کند و مطب بزند یا نه همه در کمیسیونی تحت عنوان کمیسیون تبصره 7 صورت می‌گیرد که دل خیلی از پزشکان جوان از این کمیسیون و تصمیمات و ترجیحات آن خون است.کمیسیون تبصره 7 متشکل از 4 نماینده وزارت بهداشت و یک نماینده سازمان نظام پزشکی است که ترکیب این کمیسیون هم خود موید ائتلافی است که در همان اوایل گزارش به آن اشاره کردیم.

زمان تغییر در سیاست‌های قدیمی فرارسیده

خب برای ادعای وزارت بهداشت و مقاومت آنها در برابر کامیابی پزشکان جوان چه راهی پیش‌رو داریم و آلترناتیو وضع موجود چیست؟ به جداول یک تا سه نگاه کنید، در اعداد و آمار تامل کنید و بعد با من همراه باشید. طبق اطلاعات موجود و همان‌طور که گفتیم، حدود 50 درصد از پروانه‌های طبابت در 5 کلانشهر بزرگ (منطقه یک) که 20 درصد جمعیت را شامل می‌شوند صادر شده و این پزشکان در این مناطق مشغول فعالیت هستند. اما نکته مهم‌تر این است که حدود 80 درصد پذیرش دانشجویان از مناطق دو و سه هستند و این یعنی یک فرصت طلایی پیش‌روی سیاستگذار که با تشویق دانشجویان این دو منطقه آنها را ماندگار کند و با توزیع پایدار و خدمات پزشکی مستمر در این مناطق رضایت عمومی را هم به دست آورد. فرصتی که همیشه پیش‌روی سیاستگذار نخواهد بود و اگر درست از آن استفاده شود حتما آسیب‌ها و هزینه‌های طرح و تصمیمات قبلی را به همراه نخواهد داشت. علاوه بر اینها طبق ارزیابی مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب‌وکار روند افزایشی پذیرش پزشکان تعهدی با مصوبه «افزایش ظرفیت پزشکی عمومی» سال 1400 شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌طور قابل‌توجهی تامین نیاز مناطق محروم را تسریع کرده است. علاوه بر ورود پزشکان تعهدی به این مناطق، با ترویج فناوری‌های نوین ارائه خدمات پزشکی از جمله پزشکی از راه دور (تله مدیسن) می‌توان پیش‌بینی کرد دسترسی این مناطق به پزشک عمومی و متخصص نسبت به گذشته تقویت خواهد شد.

امضای طلایی و بخت سیاه پزشکان جوان

مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب‌وکار در بررسی سیاست‌های توزیع پزشک در کشور به این مساله اشاره می‌کند که در آیین‌نامه فعلی تاسیس مطب، امضاهای طلایی در احتساب سوابق به‌شدت پررنگ است. به‌عنوان مثال سابقه فعالیت آزاد مشروط صادره توسط شبکه بهداشت و سابقه خدمت رسمی یا پیمانی در ارگان‌های لشکری و کشوری یا نهادهای عمومی غیردولتی شامل شهرداری‌ها و شرکت‌های تابعه آن، هلال‌احمر، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مسکن، کمیته ملی المپیک، بنیاد 15 خرداد، سازمان نظام ‌پزشکی، سازمان تامین اجتماعی، جهاد دانشگاهی و بنیاد بیماری‌های خاص که با اخذ مجوز طبابت مشروط از طریق اعلام نیاز این نهادها صورت گرفته است، موید رواج امضاهای طلایی در این مجوز است که هیچ‌گونه با کارکرد تنظیم توزیع پزشک همخوانی ندارد. حتی درمورد شهرهایی که مشمول شاخص جمعیتی بوده و از لحاظ دسترسی به پزشک محروم هستند نیز شرط امتیازبندی حذف نشده و متقاضیان بایستی فرآیند غیرشفافی را برای اخذ نامه استناد جمعیتی از معاونت درمان شهرستان‌ها اخذ کنند. به گفته سرپرست اداره ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات سازمان نظام‌ پزشکی، از بین افرادی که در این سال‌ها شماره نظام گرفتند به‌طور تصادفی 510 پرونده از میان شماره نظام پزشکی‌های 130 هزار به بالا مورد بررسی قرار گرفت که 68 پرونده مشکل داشت و بررسی‌ها نشان داد که اقداماتی مانند اخذ رشوه، جعل نامه و... صورت گرفته است. در ارتباط با این مساله یکی از دوستان مطلع هم به ما اعداد عجیب‌و‌غریب‌تری می‌گفت و ادعا می‌کرد شاید حدود 30 درصد پروانه‌های طبابت در همین یکی دو سال اخیر برمبنای امتیاز و گذراندن دوره و... صادر شده و الباقی مسیر دیگری را طی کرده‌اند!

تفکیک پروانه طبابت از پروانه مطب و حذف شرط امتیاز؛ والسلام

آنچه نوشتیم همه آن چیزی که باید باشد نیست، یعنی مطالبه پزشکان جوان، مطالبه مردم مناطق محروم و مطالبه متخصصان و دغدغه‌مندان بیش از این سیاهه‌ای است که پیش روی شماست. با این اوصاف سعی شد تا حدی از عجایب موجود در فرآیندهای قانونی کسب‌وکار پزشکان بنویسیم و مطالبات‌مان را هم مرتب کنیم. این که من‌بعد‌از این چه اتفاقی مورد انتظار و تصور است، خب پرواضح است. اما اینکه چه چیزی عاید ما و پزشکان جوان می‌شود، ترجیح بر امیدواری است. چیزی زیادتر از همانی که وزارت اقتصاد پای آن ایستاده نمی‌خواهیم. در حال حاضر بالای 75 هزار پزشک دارای پروانه طبابـت در کشـور توزیـع شده و غالبا حضور پایـدار چنـدین سـاله داشـته‌اند. اکثریـت ایـن گـروه در وضعیت فعلی نیز امتیاز لازم برای جابه‌جایی به شهرهای بزرگ را دارند، امـا با این حال شرایط جابه‌جایی پروانه بین شـهرها همچنـان بایـد حفـظ شـود. دسته دیگری از پزشکان نیز در حـال گذرانـدن طـرح یـا خـدمت سـربازی هستند. با تغییر ضوابط «پروانه طبابت»، تنها پزشکانی که تعهـدات خـود را گذرانده‌اند اما هنوز امتیاز لازم برای اخذ پروانه را کسب نکرده‌اند، می‌تواننـد توزیع را تحت‌تاثیر قرار دهند که این مقدار هم نـاچیز است. از طرفـی طبابـت غیررسـمی و زیرزمینـی، بخشـی از ظرفیـت فعلـی درمانگـاه‌ها و بیمارستان‌های بخش خصوصـی در شـهرهای بـزرگ را نیـز پـر کرده اسـت. بنـابراین تفکیـک پروانـه طبابـت از پروانـه تاسیس مطـب و حـذف شـرط امتیازبندی از صدور پروانه طبابت اثر منفی بـر تغییـر توزیـع فعلـی و رونـد آینده آن نخواهد گذاشت. با این حال، می‌توان به کمک اعمال سیاست‌های مالیاتی به نفع مناطق محروم، از تمرکـز پزشـکان در شـهرهای بـزرگ نیـز جلوگیری کرد. این یعنی همان چیزی که باید باشد و وزارت اقتصاد به آن اصرار دارد.

 

شورش جوانان

هم میهن: امانوئل مکرون می‌گوید یک‌سوم از کسانی که در جریان شورش به دلیل قتل یک نوجوان توسط پلیس دستگیر شده‌اند، افراد «بسیار جوان» هستند که توسط بازی‌های ویدیویی «برانگیخته» شده‌اند.

رئیس‌جمهور فرانسه از والدین خواسته است تا فرزندان شورش‌گرشان را از خیابان‌ها دور نگه دارند و از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی خواسته است تا «حساس‌ترین» محتوای مربوط به شب شورش ناشی از تیراندازی مرگبار پلیس به یک نوجوان آفریقایی‌تبار را حذف کنند. رئیس دولت 45 ساله که پس از ریاست یک جلسه امنیتی بحران در روز جمعه صحبت می‌کرد، گفت که حدود یک‌سوم افرادی که در این شورش دستگیر شده‌اند «جوان یا بسیار جوان» هستند. او تاکید کرد: «این وظیفه والدین است که آنها را در خانه نگه دارند.» و این وظیفه دولت نیست که به‌جای آنها عمل کند.

مکرون با درخواست از شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی گفت: پلتفرم‌ها و شبکه‌های اجتماعی نقش مهمی در رویدادهای روزهای اخیر بازی می‌کنند و ما متوجه شده‌ایم که پلتفرم‌های  اسنپ‌چت، تیک‌تاک و برخی دیگر به مکان‌هایی برای سازماندهی اجتماعات خشونت‌آمیز تبدیل شده‌اند اما باید این را نیز افزود که نوعی تقلید از خشونت نیز وجود دارد که برای برخی از جوانان منجر به از دست دادن ارتباط آنها با واقعیت می‌شود. مکرون ادامه می‌دهد برای برخی از شورشیان، خیابان همانند بازی‌های کامپیوتری می‌ماند که آنها را تهییج می‌کند. ناتاشا باتلر خبرنگار الجزیره که از نانتر در خارج از پاریس گزارش می‌دهد گفت که بسیاری از معترضان 14 تا 18ساله هستند. او افزود: «پلیس می‌گوید که به نظر می‌رسد این جوانان بسیار سازمان‌یافته و باانگیزه هستند.» به گفته وی آنچه رهبر فرانسه تاکنون اجازه نداده است اجرای وضعیت اضطراری در این زمان است.

خشونت در مارسی، لیون، پائو، تولوز، لیل و همچنین بخش‌هایی از پاریس زمانی شعله‌ور شد که ناهل نوجوان 17ساله الجزایری - مراکشی روز سه‌شنبه در حین مقاومت در ایستگاه بازرسی در ترافیک به‌ضرب گلوله کشته شد. مقامات روز جمعه گفتند که بیش از 200 پلیس در شبانه‌روز زخمی و 875 نفر دستگیر شدند. در همین راستا دو مرد جوان که خود را «انتقام‌جویان» می‌خوانند در حالی که سطل‌های زباله را به‌سمت سنگر‌های آتش‌گرفته در پایتخت هدایت می‌کردند به خبرگزاری فرانسه گفتند: «حالمان از این رفتار پلیس به‌هم می‌خورد. ما برای اعتراض به قتل ناهل اینگونه اعتراض می‌کنیم و در واقع ما همه ناهل هستیم.». مادر ناهل نیز ویدئویی را در تیک‌تاک منتشر کرد و خواستار برگزاری راهپیمایی ادای احترام در روز پنجشنبه برای تنها فرزندش شد.  آشوبگران با مأموران در سراسر شهر‌های فرانسه درگیر شدند و ساختمان‌ها، اتوبوس‌ها و سایر وسایل نقلیه را به آتش کشیدند و فروشگاه‌ها را غارت کردند. الیزابت بورن نخست‌وزیر فرانسه پس از آنکه در توئیتی این سطح از خشونت را «غیرقابل تحمل و غیرقابل توجیه» خواند، به خبرنگاران گفت که دولت «همه گزینه‌ها» را برای بازگرداندن نظم در نظر خواهد گرفت. در تلاش قبلی برای سرکوب خشونت، جرالد دارونین وزیر کشور پنجشنبه‌شب استقرار پلیس ملی را چهار برابر اعلام کرد و تعداد آن را به 40,000 افسر رساند که 249 نفر از آنها مجروح شدند. یاسر لواتی فعال حقوق مدنی به الجزیره گفت: «آنچه ما را اصلاً شگفت‌زده نمی‌کند، سرعتی است که با آن صحبت‌های پلیس بلافاصله توسط رسانه‌های جریان اصلی در فرانسه مخابره شد. خدا را شکر ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که در تضاد با نسخه رسمی پلیس بود و دولت را وادار به واکنش کرد». ناهل به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین راهنمایی و رانندگی در حین رانندگیِ یک مرسدس بنز زردرنگِ کرایه‌ای توسط دو مامور پلیس دستگیر شد.

پلیس ابتدا گزارش داد که یک افسر به این نوجوان تیراندازی کرده است زیرا او با ماشین خود به سمت او می‌رفت اما این روایت با انتشار ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی مغایر داشت. این فیلم دو افسر پلیس را نشان می‌دهد که در کنار ماشین ثابت ایستاده‌اند و یکی از آنها اسلحه را به سمت راننده نشانه رفته است. صدایی شنیده می‌شود که می‌گوید: «می‌خواهی گلوله به سرت شلیک شود؟ سپس به نظر می‌رسد افسر پلیس درحالی‌که ماشین به‌طور ناگهانی در حال حرکت است شلیک می‌کند. به گفته دادستان، پلیسی که به شلیک گلوله مرگبار به سمت ناهل اعتراف کرده بود، روز پنجشنبه به دلیل قتل داوطلبانه تحت بازجویی رسمی قرار گرفت. او هم‌اکنون در بازداشت پیشگیرانه نگهداری می‌شود. وکیل اولوران فرانک لینارد می‌گوید که موکلش به سمت پای راننده نشانه رفته بود اما با ضربه‌ای باعث شد که او به سمت قفسه سینه نوجوان شلیک کند. لینارد در تلویزیون BFM گفت: «بدیهی است که افسر نمی‌خواست راننده را بکشد.»

سال گذشته 13 نفر در فرانسه به دلیل امتناع از توقف برای بررسی ترافیک توسط پلیس کشته شدند. در سال 2017 افسران قدرت بیشتری برای استفاده از سلاح‌های خود داشتند. در میان سیاستمداران چپ فرانسه مارین توندلیه رهبر حزب سبزها گفت: «آنچه در این ویدئو می‌بینم اعدام یک پسر 17ساله در فرانسه در سال 2023 در روز روشن توسط پلیس است.» سیاستمداران جناح راست به‌سرعت از شهرت نیروی پلیس دفاع کردند و مارین لوپن رهبر راست افراطی گفت که افسر مورد بحث مستحق «فرض بی‌گناهی» است.

در شهر جنوبی مارسی دومین شهر بزرگ فرانسه، مقامات تظاهرات عمومی را که برای روز جمعه تعیین شده بود، ممنوع و اعلام کردند تمام وسایل حمل و نقل عمومی در ساعت 7 بعدازظهر (17:00 به وقت گرینویچ) متوقف خواهد شد و رستوران‌ها را تشویق کردند که مناطق غذاخوری در فضای باز را زودتر ببندند. یک منبع حمل‌ونقل عمومی پاریس به تلویزیون BFM TV نیز گفت که خدمات تراموا و اتوبوس در پایتخت هر روز ساعت 9 شب تا اطلاع ثانوی پایان می‌یابد. اگنس پانیرروناچر وزیر انرژی نیز اعلام کرده که تعدادی از کارکنان شرکت توزیع برق اندیس نیز بر اثر پرتاب سنگ در جریان اعتراضات مجروح شدند. وزارت کشور گفت که 79 پاسگاه پلیس و همچنین 119 ساختمان عمومی از جمله 34 تالار شهر و 28 مدرسه مورد حمله قرار گرفتند.

در راستای تدام شورش‌ها در شهر‌های مختلف فرانسه برخی از دولت‌های غربی به شهروندان خود در فرانسه هشدار دادند که احتیاط کنند. سفارت آمریکا در توئیتی اعلام کرد که آمریکایی‌ها باید از تجمعات جمعی و مناطقی که فعالیت پلیس مهم است، اجتناب کنند درحالی‌که مقامات بریتانیا به بریتانیایی‌ها درباره مقررات منع آمد و شد و اختلال در حمل‌ونقل هشدار دادند.

مسائل عمیق نژادپرستی

در ژنو دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد بر اهمیت تجمع مسالمت‌آمیز تاکید کرد و از مقامات فرانسوی خواست اطمینان حاصل کنند که استفاده از زور توسط پلیس، قانونی متناسب و بدون تبعیض است. راوینا شمداسانی سخنگوی این سازمان گفت: «این لحظه‌ای است که کشور به‌طور جدی به مسائل عمیق نژادپرستی و تبعیض نژادی در اجرای قانون رسیدگی کند.» گروه‌های حقوق بشر ادعای نژادپرستی سیستماتیک در سازمان‌های مجری قانون در فرانسه را دارند، اتهامی که مکرون آن را رد کرده است. در سال 2020 دولت او وعده «قانون سفت و سخت» نژادپرستی را در سازمان‌های مجری صادر کرده بود.

زیاد النخاله: در پی رهنمود رهبر انقلاب کرانه باختری را مسلح می‌کنیم

کیهان : دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین در مصاحبه‌ای به شرح وضعیت جبهه مقاومت فلسطین، کمک‌ها و حمایت‌های ایران و شرایط حاکم بر کرانه باختری پرداخت.

 «زیاد النخاله» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین در مصاحبه‌ای اظهار داشت که جمهوری اسلامی ایران حمایت از مقاومت را نه تنها در زبان بلکه در عمل نیز نشان داده و هزینه آن را نیز پرداخته است.

او به روزنامه الوفاق گفت که موضع سیاسی جمهوری اسلامی ایران که همان «عدم به رسمیت شناختن اسرائیل» است، بسیار اهمیت دارد و در سطح بین‌المللی و در سطح فلسطین اعلام نامشروع بودن این رژیم و اینکه بر روی ویرانه‌های ملت فلسطین بنا شده، حائز اهمیت است.

زیاد النخاله افزود: «از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران حمایت از فلسطین را در همه احوال مبنا قرار داده است؛ جمهوری اسلامی دو موضع در این رابطه در پیش گرفته است، یک موضع سیاسی است و من معتقدم که هزینه این موضع سیاسی را نیز با تحمل محاصره و تحریم‌ها پرداخته است، مسئله دوم بحث مقاومت است، جمهوری اسلامی در مواضع و سیاست‌ها و چشم‌انداز خود برای حمایت از مردم فلسطین برنامه دارد.»

شهید سلیمانی تجسم موضع جمهوری اسلامی بود

دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین سپس شهید سپهبد قاسم سلیمانی را مصداق و تجسم بارز این مفاهیم و موضع جمهوری اسلامی در حمایت همه‌جانبه از فلسطین دانست.

این رهبر مقاومت فلسطینی، در این خصوص گفت: «حاج قاسم سلیمانی در میدان نبرد فلسطین حاضر بود و جمهوری اسلامی کمک‌های خوبی به مردم فلسطین ارائه کرد، اما من می‌خواهیم به این مسئله ‌اشاره کنم که برخی شاید گمان کنند که مردم فلسطین ماهیانه میلیون‌ها دلار دریافت می‌کنند، اما من می‌گویم که با کمترین امکانات مقاومت شکل گرفت و به کار خود ادامه می‌دهد؛ بی‌شک به کمک‌های فنی، آموزشی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران اذعان داریم، ممکن است دیگران هم از میزان این کمک‌ها اطلاع داشته باشند، ما آن را رد نمی‌کنیم، اما نباید در میزان این کمک‌ها مبالغه شود، کمک‌های امنیتی و نظامی هم وجود دارد که مهم‌تر هستند.»

زیاد النخاله همچنین گفت که برخی کمک‌ها به خانواده‌های شهدا و اسرا صورت می‌گیرد که جنبه انسان‌دوستانه دارد، اما باقی کمک‌هایی که ایران ارائه می‌دهد از نوع نظامی و توانایی تجهیز بیشتر است.

او افزود: «این را می‌گویم تا مردم خیالشان راحت شود، چون ممکن است فکر کنند مردم فلسطین تمام پول جمهوری اسلامی ایران را گرفته‌اند، کمک به خانواده شهدا و اسرا انسان‌دوستانه است و کمک‌های دیگر در حوزه نظامی و تهیه برخی سلاح‌ها و رساندن آن به غزه و کرانه باختری است که طبیعتا هزینه‌بر است.»

زیاد النخاله اما مهم‌تر از مسائل مادی را ایده، حضور و پیگیری شهید قاسم سلیمانی دانست و گفت که این شهید بزرگوار همواره در صحنه حضور داشت و همه چیز از آموزش رزمندگان تا کمک‌رسانی را پیگیری می‌کرد.

النخاله گفت: «سلیمانی فلسطین را از فلسطینی‌ها و بیت‌المقدس را بیشتر از اهالی‌اش دوست داشت، از این رو می‌توان او را شهید قدس نامید، همه رهبران فلسطینی او را می‌شناختند و در همه پرونده‌های مربوط فلسطین حضور داشت.»

دبیرکل جهاد  اسلامی فلسطین در پاسخ به این سؤال که آیا این رابطه به همان منوال با حاج اسماعیل قاآنی نیز ادامه دارد، گفت: «بدون شک همان مسیر ادامه دارد، من از جمهوری اسلامی ایران حرف می‌زنم حاج قاسم و حاج اسماعیل قاآنی برنامه‌های جمهوری اسلامی را پیش می‌برند، آنها نماینده مردم مسلمان ایران و همت مردم ایران هستند، این کمک‌ها به نام ایران و رهبری معظم است؛ تمامی مردم ایران در این حمایت و پشتیبانی مشارکت دارند.»

کشورهای عربی تمایلی به رابطه فلسطین با ایران ندارند

زیاد النخاله در ادامه در پاسخ به این سؤال که آیا تاکنون کشورها و افراد مختلف از جهاد اسلامی خواسته‌اند که رابطه‌اش را با جمهوری اسلامی ایران قطع کند، گفت: «بی تردید آنها چنین درخواستی می‌کنند، کشورهای عربی تمایلی به رابطه فلسطین با ایران ندارند، چرا که برنامه و طرح سیاسی آنها با طرح و برنامه ما تفاوت دارد.»

او افزود: «طرح سیاسی این کشورها این‌گونه است که با اسرائیل مشکلی ندارند، حتی اگر مردم فلسطین تحت ‌اشغال باشند. همه آنها به نوعی نمی‌خواهند تا مردم فلسطین رابطه‌ای با ایران داشته باشند.»

دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین همچنین گفت: «اما آنها نمی‌گویند که اگر رابطه با ایران را قطع کردید، ما به شما کمک می‌کنیم، آنها فقط خواستار قطع رابطه با ایران هستند.»

اتاق عملیات مشترک یعنی هماهنگی نیروها در میدان نبرد

طی سال‌های گذشته و پیروزی‌های مقاومت، شخصیت‌های مختلف از «اتاق عملیات مشترک» میان گروه‌های مقاومت در منطقه سخن می‌‌گویند.

زیاد النخاله در بخش دیگری از مصاحبه خود در پاسخ به این موضوع گفت: «اتاق عملیات مشترک در حقیقت ‌اشاره به هماهنگی نیروهای مقاومت با یکدیگر در میدان نبرد و شلیک موشک‌ها و حمایت متقابل از یکدیگر دارد، اما مفهوم اتاق عملیات در ذهن مردم یعنی اینکه یک مرکز فرماندهی و برنامه‌ریزی وجود دارد، اما در اصل این‌طور نیست؛ اگر بخواهیم به طور دقیق توضیح دهیم هماهنگی مستقیم در میدان بین نیروهای مقاومت و پیگیری درگیری‌های میدانی است که این توصیف دقیقی است.»

به گفته دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، عمده مناطقی که شاخه‌های نظامی گروه‌های مقاومت در آن فعالیت می‌کنند، در هماهنگی با دیگر گروه‌ها است و در فلسطین بیشتر گروه‌ها در هماهنگی با یکدیگر عمل می‌کنند.

او همچنین به شرایط کرانه باختری ‌اشاره کرد و گفت که هماهنگی  میان گروه‌های مقاومت همانند غزه در این منطقه ممکن نیست.

النخاله در این خصوص توضیح داد: «به طور مثال در کرانه باختری در اردوگاه جنین، گردان جنین وابسته به تیپ‌های سرایا القدس (شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین) حضور دارد و گروه‌های کوچک‌تری نیز فعالیت می‌کنند که ممکن است از گردان جنین در سلاح و آموزش و لجستیک کمک دریافت کنند.»

تاثیر سخنان مقام معظم رهبری در تسلیح کرانه باختری

کرانه باختری به خصوص شهر و اردوگاه جنین در طول دو سال گذشته شاهد افزایش معنادار عملیات‌های مسلحانه فلسطینی‌هاست. زیاد النخاله در پاسخ به این سؤال که آیا سیاست مسلح کردن کرانه باختری محقق شده است؟ گفت که درخواست مقام معظم رهبری برای مسلح شدن این منطقه، تأثیر بالایی در به وجود آمدن شرایط فعلی داشت.

او گفت: «در حقیقت پیچیدگی‌های زیادی در کرانه باختری وجود دارد که می‌بایست بسیار دقیق باشیم، هنگامی که رهبری معظم خواستار مسلح شدن کرانه باختری شد، در حقیقت بر روی منطقه حساسی در درگیری با دشمن دست گذاشت؛ با وجود اینکه اهمیت کرانه باختری را می‌دانستیم، اما این درخواست تأثیر بالایی بر برادرانی که بر روی این پرونده کار می‌کنند و همچنین بر روی نیروهای مقاومت گذاشت و موجب شد تا همه برای تحقق این هدف همکاری کنند و برنامه‌هایی در این راستا وضع شود.»

به گزارش فارس، النخاله تأکید کرد: «مهم این است که کرانه باختری از حالت سکون خارج شده و وضعیت مقاومت را به خود بگیرد که این روزها شاهدش هستیم.»

 

ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

دیدگاه؛ چرا حکمرانان شنبه را تعطیل نمی‌کنند؟

هزینه عملیات نظامی ایران علیه اسراییل چقدر شد؟

مهریه؛ ابزار سودجویی برخی زنان یا زورگویی برخی مردان؟!

یک بزم کوچک در اسپیناس پالاس...

ماجرای انفجار در اصفهان چیست؟| آمریکا: از گزارش‌هایی درباره‌ی حمله اسرائیل به داخل ایران مطلعیم| فعال شدن پدافند هوایی ایران در آسمان چند استان کشور

حمایت از کدام خانواده؟

چرا تروریست‌ها چابهار را هدف گرفتند؟ | ظرفیت بندر چابهار بیشتر از گوادر است | جنبش‌های تجزیه‌طلبانه بلوچی مخالف سرمایه‌گذاری چین در چابهار هستند

۹۵ درصد قصور پزشکی در بیمارستان بیستون؛ دلیل فلج مغزی بهار

بیانیه سیدمحمد خاتمی در ارتباط با حمله به ساختمان كنسولگرى ايران در سوریه

‏‎از حمله تروریستی به مقر نظامی در راسک و چابهار چه می‌دانیم؟| این گزارش تکمیل می‌شود

حالا چه باید کرد؟

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

تجاوز سربازان اسراییلی به زنان در بیمارستان الشفا

مقام معظم رهبری سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نام‌گذاری کردند

پیشنهاد سردبیر

پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی

درآمد رائفی پور از کجاست؟!

بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده

طالبان این بار آب را به شوره‌زار نمی‌فرستد؟!

دیاکو حسینی در گفت‌وگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد

چرا ایران عملیات نظامی را از پیش اطلاع داد؟

زندگی