پیش میآید که فعالیت کنشگران ایرانی که که گرایشهای چپ و طرفدار کارگر دارند در چند حیطه پررنگ تر دیده شود: خبر رسانی -غالبا مملو از هیجان- در مورد اعتراضات کارگری، و توییت و پست گذاشتن در نقد حاکمیت در باب وخیم بودن اوضاع.
به تبع این نوع توجه، ممکن است این نوع فعالیتها مقبولیت بیشتری داشته باشند، و یا حتی به خاطر این مقبولیت به عنوان عمل و کنشگری ایدهآل شناخته بشوند.
خلاصه شدنِ فعالیت کنشگران در این دو مورد برای قشر کارگر خطرناک است. بهبود اوضاع کارگران و اقشار آسیب پذیر در گرو دسترسی به مشاوره حقوقی مجانی یا داوطلبانه، و داشتن نیروی مجرب داوطلب برای چانه زنی و گفتگو با سیاستگزاران است.
چون این دو مورد در محیطهای غیر آنلاین انجام میشوند و الزاما به تشویقها و هیجانات آنلاین ختم نمیشوند، بالطبع از اقبال کمتری برخوردارند و پیش میآید که کنشگران این فعالیتها را به اندازهی گزارش دادن و نوشتن پستهای آنلاین جذاب و پرطرفدار نبینند.
درسی که در ماجرای آمازون برای کنشگران ایرانی و منتقدین به وضع موجود است شاید این باشد: برای تغییر واقعی، به زمان بسیار و کارهایی دور از توجه همگانی و به تبع آن به دور از رسانههای فارسی زبان خارج از کشور نیاز است. خبررسانی صرف و فعالیت آنلاین نه تنها به بهبود اوضاع کمک نمیکند که ممکن است با وزنِ اشتباهی ای که به انواع فعالیتها میدهد، به وخامت اوضاع بیانجامد تا به بهبود آن.
پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی
بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده
دیاکو حسینی در گفتوگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد
اینفوگرافیک
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران