حدود یک قرن از آغاز کاوشهای باستانشناسی در ایران میگذرد. کاوشهایی که با آمدن دیالافوآ باستانشناس فرانسوی و همسرش به ایران شروع شد. و برای آغاز کار شوش را برگزیدند. «اما ای کاش شوش را که منطقهای با اهمیت در علم باستانشناسی ایران است، انتخاب نمیکردند». این را «مصطفی دهپهلوان»، سرپرست موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران میگوید. چرا که کاوشهای این زوج ماهیتی تجاری داشته و بسیاری از لایههای این محوطه را تخریب کرده است. شوش کلیدیترین محوطه ایران است که بخش زیادی از آن با کاوش فرانسویها از بین رفت و اشیای باستانی آن به فرانسه فرستاده شد. اما این همه ماجرا نبود در آن زمان که تنها اجازه خارج کردن عتیقههای کشف شده از شوش را داشت، برخی آجرنوشتههای بوشهر را نیز به نام شوش از ایران خارج کرده است. آجرنوشتههایی که آنان را از فردی در بوشهر خریده. حالا دیالافو در تاریخ باستانشناسی ایران تبدیل به چهرهای منفور شده است. اما آیا این بدان معنی است که با رفتن وی از ایران، باقی محوطهها حفظ و دیگر شیئی از کشور خارج نشده است؟
در حالی که حدود یک قرن از آن تخریب به دست فردی غیر ایرانی میگذرد، حالا بخش زیادی از تخریبها و قاچاق عتیقهها به دست خود ایرانیان اتفاق میافتد.کسانی که یا خود حفاران قاچاقچی هستند و یا با همین انگیزه در دام شیادان و فرصتطلبان میافتند. فرصتطلبیهایی که حالا فضای مجازی مامن امنی برایشان به وجود آورده و در آن هم آموزش میدهند و هم ابزارهای مخصوص گنجیابی و عتیقهجویی خرید و فروش میکنند.
در این باره مصطفی دهپهلوان، باستانشناس در گفتوگو با فراز از آسیبها و جوی که در سکوتی خبری در حال گسترش است، میگوید: «حفاریهای قاچاق مانند این است که بخشی از یک کتاب را موریانه خورده باشد. شما چه برداشتی از کتاب خواهید داشت؟» ده پهلوان معتقد است این قبیل اقدامات بافت محوطه باستانی را مضطرب میکند و به این ترتیب راه را بر شناخت بسیاری از تجارب بشری سدههای گذشته میبندد. به گفته او حالا برخی محوطهها تا ۹۰ درصد از بین رفته و همه آن اطلاعات خوبی را که از آن میشد کسب کرد، از دست دادهایم.
علائم و نشانههای گنج زاییده تخیلات است
اما کاسبان میراث فرهنگی کشور برای باورپذیرتر شدن ادعاهایشان به ابزارهایی هم احتیاج دارند. ایجاد قواعد و علامتهای گنج در تپهها و دشتها بهترین راه برای وسوسه کردن افرادی است که برای یک بار هم که شده به سراغ گنج میروند. دهپهلوان درباره واقعیت داشتن یا نداشتن این علامتها به فراز میگوید: « واقعا علمی نیست و تخیل است. مثلا جوغنها خیلیهاشان هاونهای عشایری است که در مسیر کوچشان از آنها استفاده میکردند. و خیلیهایشان نیز کاملا طبیعی است. واقعا ما هیچوقت از خودمان پرسیدیم که اگر این نشانهها درست بود، آیا نباید گذشتگان در اسناد تاریخی به آن اشارهای میکردند؟
۹۹ درصد محوطههای تخریبشده محیطهای روستایی بودند که بر اثر سیل و زلزله و قحطی و بیماری متروکه شدند. و پرسش بعدی این است که وقتی روستاییان در آن زمان خود مشکلات معیشتی داشتند آیا میتوانستند طلا در منزل داشته باشد. خواهش میکنم از مردم که کمی فکر کنند. و محوطه های را که اطلاعات خوبی از تجریبات بشری در اختیار ما بگذارند را به سادگی از بین نبرند». فلزیاب یکی از ابزارهایی است که هر جوینده گنجی به آن احتیاج دارد. اگر جستوجویی در اینستاگرام انجام دهید متوجه تعداد زیاد صفحاتی که با هدف گنجیابی در حال فروش هستند خواهید شد. قدم اول تغییر نام این ابزار به گنجیاب است. حال آن که فلزیابها موارد استفاده دیگری چون مینروبی هم دارند و هر آن چه که ازاعماق زمین کشف میکنند لزوما طلا و گنجینه نیست. سرپرست موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران نیز این را تایید میکند: «بحث فلزیابها و بازار داغی که برایش شکل گرفته این است که اگر ما تیکه سنگ آهن یا تیکهای ابزار مفرغی اکسید شده در پی یک بنا دو سه متر زیر زمین هم باشد این دستگاه آلارم میدهد. با این آلارم حفاران قاچاق گمان میکنند یک تن طلا زیر خاک است و شروع به تخریب محوطه میکنند و گاهی در یک شب نزدیک به بیست متر مکعب را خاک برداری میکنند. اما اخر هیچ چیز عایداشان نمیشود».
دیروز گلدکوئست، امروز گنجیابی
اما چرا با این که این نمادها و نشانهها اشتباه است، رو به روز افراد بیشتری را به خود جذب میکند؟ «هیچ سرنخی در اسناد تاریخی نیست. نمیدانیم چرا به رغم غیر واقعی بودن چرا انقدر زیاد شده است. اگر قبلا شرکتهای هرمی مانند گلدکوئست بودند که مال باختگان زیادی داشتند امروز هم فعالیتهای گنجیابی مالباختههای زیادی دارند. وقتی زمینه برای کلاهبرداری برای ما وجود دارند مطعمنا شیادان و کلاهبردارانی وجود دارند که از آنها سوء استفاده کنند». او علت را در عدم اطلاعسانی پلیس فتا و نهادهای امنیتی میداند. وظایفی که به دنبال راهحل قهرآمیز نباشد و تمام مسوولیت را بر دوش وزارت میراث فرهنگی نگذارد. بلکه حفظ محوطههای باستانی نیازمند اقدامی جمعی است. از رییس جمهور گرفته تا آن دو قوه دیگر و آموزش و پرورش و رسانهها باید به مسئله ورود کنند. ده پهلوان مثالی از تجربیات کاری خود میزند که گواهی بر اهمیت اطلاعرسانی است. «ما در موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران نقشه باستانشناسی دشت تهران و قزوین را که روی آن کار کرده بودیم برای اطلاعرسانی هموطنان و پژوهشگران روی وب گذاشتیم و چیزی که جالب است خیلی از حفاران قاچاق که دستگیر میشدند وقتی از آنها پرسیده میشد که شما چطور این محوطهها را شناسایی کردید؟ در جواب میگفتند از نقشه باستانشناسی که روی وبسایت موسسه باستانشناسی دنشگاه تهران است!
یعنی ما حتی اگر زمینههای علمی روزآمد را میخواهیم در زمینه میراث فرهنگی پیش ببریم باز هم باید دست به عصا راه برویم. در حالی که این مسائل در کشورهای توسعه یافته و حتی ترکیه حل شده است. ما واقعا دست و پایمان است. و از بسیاری از کارها و زحمات این حوزه در زمینههای گردشگری نیز سواستفاده خواهد شد».
در رابطه با افزایش تب گنجیابی در کشور نیز همین بس که به گفتههای این باستانشناس توجه کنیم.
«برای خود من گاهی ده تا ایمیل از جاهای مختلف میآید که میتوانم فلان جا را شناسایی کنم؟ اگر من از این پیامها استقبال کنم روزانه صدتا پیام نیز خواهد داشت! حالا که این وضعیت در جامعه وجود دارد پس این موج خوبی است که سر مردم کلاه بگذارم و پولهای کلانی به بهانه شناسایی بگیرم».
ده پهلوان در پایان وضعیت میراث فرهنگی کشور را این گونه شرح میدهد: « میراث ما خود همچون موریانه از داخل خورده و جویده میشود و به سرعت آنهارا از دست میدهیم. تپههای باستانی ما از داخل ویران شده است و در صد سال آینده مشخص خواهد شد که ما چقدر پتانسیل میراثی خود را از دست دادهایم. این عامل مطمعنا روی جایگاه میراثی ایران در سطح جهان تاثیر میگذارد. و اینگونه است که آیندگان در مورد ما قضاوت خوبی نخواهند داشت. فاجعه جیرفت در اوایل دهه هشتاد از نمونههای دیگری است که هنوز که هنوز است این شرایط را در سطح کشور وجود دارد و محوطههای زیادی در ایران دچار حفاریهای غیرقانونی و قاچاق، وندالیسم و یادگار نویسی شده است. خیلی ها از محوطههای ما در پروژه عمرانی از بین می روند. ما تا چه اندازه تابع شایط توسعه پایدار بودهایم؟ معتقدم با قوه قهریه نمیتوانیم جلوی این کار را بگیریم. اگر مردم واقعا آگاه نباشند از این اهمیت در کنار هر محوطه باستانی هر چقدر پاسبان و نگاهبان هم بگذاریم باز مردم آنان را از بین خواهند برد. مردم ما دلسوز هستند اگر آگاهسازی میراثی صورت بگیرد، خود مردم پاسداران آنان خواهند شد».
پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی
بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده
دیاکو حسینی در گفتوگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد
اینفوگرافیک
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران