توافق هستهای از گردونه خارج شده؛ سعودیها ورود کردهاند و حقوق بشر هم دیگر از بستههای روی میز نیست.
جو بایدن دلش میخواهد شما در جریان باشید که سفر او به خاورمیانه هیچ ربطی به نفت ندارد. آخر شما ممکن است جور دیگری فکر کرده باشید.
بایدن یک بار متعهد شد که عربستان سعودی را «راندهشده» تلقی کند و به موازات آن از گفتگو با محمد بنسلمان نیز خودداری کرده است.
حالا او با شتاب به سوی عربستان، دومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان، در حرکت است؛ آن هم در اثناء قیمتهای سربهفلک کشیده نفتی... و در نهایت نیز شاهزاده را ملاقات خواهد کرد.
اما دولتش کماکان اصرار دارد که سفر او ارتباطی به نفت ندارد. بایدن خودش نیز در دوازدهم ژوئن گفت: «محوریت این سفر مسائل بسیار بزرگتری است.»
چنین اعتراضاتی شاید اعتراف ضمنیِ این موضوع باشد که سفر بایدن بعید است بتواند نتیجه مثمرثمری در کاهش بهای نفت داشته باشد.
واقعگرایی، آن هم با این صراحت، از زمان روی کار آمدن آقای بایدن بیسابقه بوده است. بایدن از ابتدا قول داده بود که سیاست خاورمیانهایاش متفاوت از کسی است که پیش از او این سِمت را عهدهدار بوده است.
او قرار بود که توافق هستهای با ایران را که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید و در سال ۲۰۱۸ توسط دونالد ترامپ کنار گذاشته شد، بازگرداند. او قرار بود از سعودیها دوری کند؛ همانطور که بنا بود حقوق بشر را در مرکزیت سیاست خارجی امریکا قرار دهد.
اتفاقاتی که هیچکدامشان نیفتادند. بایدن بیشتر وعده داده تا عمل کند. لحن او متفاوت است از لحن آقای ترامپ. هرچند که مقامات امریکایی استدلال میکنند که این میان برخی تفاوتهای سیاسی نیز وجود دارند.
حالا دولت بایدن در عوض تلاش برای احیای گفتگوها با ایران، به شدت در جستجوی آتشبس در یمن است. اما میان دولت او با دولت ترامپ، به طوری فزاینده، یک مشابهت وجود دارد: اینکه بسیاری از نتایج سیاست او با آقای ترامپ یکسان است.
از توافق هستهای شروع میکنیم؛ آنچه معروف است به برنامه جامع اقدام مشترک. که بنا بود تحریمهای ایران را در ازای محدودساختن برنامههای هستهای آن کاهش دهد.
ترامپ امید داشت که ایران اقدام هستهای خود را به طور کامل متوقف کرده و در سیاستهای خویش تغییر به وجود آورد. اما کمپین به اصلاح «فشار حداکثری» او شکست خورد.
ایران کمر خم نکرد و در عوض اقدامات ممنوعه هستهای خود را از سر گرفته و به متحدان امریکایی در منطقه حمله کرد.
و آقای بایدن... او به جای بازگشت به توافق پیشین، به دنبال چیزی بود که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهاش، آن را توافقی «طولانیتر و قویتر» خوانده بود. اما مذاکرات وین، تا ماه آوریل گذشته، یعنی درست دو ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری در ایران، آغاز نشد.
ابراهیم رئیسی، از هر جهت که نگاه کنیم، رئیسجمهور میانهرویی نیست. بنابراین جای تعجب ندارد که نسبت به سلف خویش کمتر تن به معامله بدهد.
با این حال، ایران و امریکا در بهاری که گذشت بسیار به این توافق نزدیک شدند. از آخرین نقاط اختلاف این دو، برچسبی بود که امریکا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زده بود. مذاکرهکنندگان امریکایی سال پیش در مورد برداشتن این برچسب به یک جاهایی داشتند میرسیدند... که مناقشهانگیز، اما بیمعنا بود. چون حتی اگر عنوان تروریستی را نیز از روی سپاه پاسداران برمیداشتند، باز بسیاری از تحریمهایش سر جای خود باقی میماند.
اما بایدن پیش از آنکه تصمیم بگیرد با این پیشنهاد مخالفت کند، مدتها گزینه رد یا تأیید آن را سبکسنگین میکرد.
مذاکرات حالا به بنبست رسیدهاند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ناظر هستهای سازمان ملل، ماه پیش گزارش داد که ایران ۴۳ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد دارد... که در صورت رسیدنِ این سطح غنیسازی به ۹۰ درصد، به درجه ساخت بمب خواهد رسید.
حتی آنهایی که در واشنگتن به این توافق امید داشتند نیز بر این باور بودند که فرصت احیای آن از میان رفته است... گرچه در مورد اینکه بایدن این موضوع را خواهد پذیرفت یا نه، تردید داشتند.
آنها شکوه میکنند از اینکه رئیسجمهور امریکا، یکسال از سرمایه سیاسی خود را صرف مذاکره با ایران کرد و دست آخر هم تصمیمِ سختتر را گرفت.
حالا رویکرد بایدن با عربستان سعودی، عکس این موضوع است. «بایکوتنمودن شاهزاده محمد» از سوی بایدن، مطلوب دموکراتهایی واقع شد که از روابط او با ترامپ، جنگ یمن و نقش او در قتل جمال خاشقچی خشمگین بودند. اما این رویکرد هیچوقت پایدار نبود.
عربستان سعودی از سال ۱۹۴۵، و از زمانی که فرانکلین روزولت با ملک عبدالعزیز در یک کشتی جنگی امریکایی دیدار کرد (تصویر بالا) از متحدان نزدیک امریکا بوده است.
شاهزاده محمد احتمالاً بر تخت شاهی خواهد نشست و ممکن است چندین دهه نیز در این مقام بماند. بنابراین صحبتنکردن با او مطلقاً نمیتواند یک گزینه باشد.
اما به نظر میرسد که بایدن به بدترین صورت ممکن رویکرد خود را معکوس کرده است. با وجود مخالفتهای خودش، بسیاری در واشنگتن این سفر او را صرفاً مرتبط با «نفت» میدانند.
با این حال سعودیها تمایلی به شکستن توافق موسوم به اوپکپلاس با روسیه و تولید بیشتر ندارند. برخی از اعضای کارتل حالا برای رسیدن به سهمیههای تولید با مشکلاتی مواجهاند. سعودیها مصرانه تأکید دارند که حتی در صورت بازکردن شیرهای نفت نیز، تنگناها در پالایشگاهها کماکان قیمت بنزین را بالا نگه خواهد داشت.
قطعاً منفعتِ شاهزاده محمد ازین مهم خیلی بیشتر است. او از خمشدن زانوان رئیسجمهور امریکا در مقابل خودش لذت خواهد برد. سوای اینکه بایدن ممکن است برای او دستاوردهای دیگری نیز همراه خود داشته باشد.
برت مکگورک، مشاور ارشد او در خاورمیانه، در حال مذاکره بر سر توافقی در باب وضعیت تیران و صنافیر، دو جزیره در دریای سرخ، است که مصر در سال ۲۰۱۷ با واگذاری آنها به عربستان سعودی موافقت کرده؛ اما نگرانیهای امنیتی اسرائیل، انتقال آنها را متوقف ساخته بود.
صحبت از مذاکره امریکا در مورد پیمانهای دفاعی جدید با سایر کشورهای خلیجفارس است.
دولت امریکا امید دارد که عربستان گامی در جهت عادیسازی روابط با اسرائیل بردارد. دو تن از همسایگان آن در خلیجفارس [بحرین و امارات متحده عربی]، این کار را در سال ۲۰۲۰ انجام دادند.
برخی مقامات امریکایی یقین دارند که روابط نزدیکتر اسرائیل و اعراب به آنها اجازه خواهد داد تا از حضور عمو سام در منطقه بکاهند: اگر این دو کشور بتوانند از یکدیگر محافظت نمایند، دیگر نیاز چندانی به حضور امنیتی امریکا نخواهد بود.
عربستان سعودی و اسرائیل دلایل قانعکنندهای دارند؛ به ویژه دشمنی مشترکشان با ایران، آنها را برمیانگیزاند با هم روابط گرمتری برقرار کنند. تا حدی که به نظر میآید برقراری روابط میان این دو کشور، بیش از آنکه بحث «وجود و عدموجود» باشد، داستان «چه زمانی» است («زمان» برقراری، محل جدال است؛ تا آنکه شکی در ایجاد این رابطه وجود داشته باشد).
اما بعید به نظر میرسد که سعودیها بر سر جدول زمانی آقای بایدن به توافق برسند. در عوض آنها احتمال دارد در روند امور تأخیر ایجاد کنند، تا مگر به سود بیشتری نیز دست یابند.
آقای بایدن پیش از پرواز به عربستان سعودی در اسرائیل توقف خواهد کرد. او مطمئن نیست چه کسی از او استقبال میکند: ائتلافِ متفرقِ منتخبِ سال پیش، حالا رو به فروپاشی است.
امریکا در برخورد با نفتالی بنت، موضعی ظریف و دقیق دارد. چرا که بیم آن میرود موضع انتقادی ایالاتمتحده از آقای بنت، به بنیامین نتانیاهو، که نقشه برگشت را در ذهنش میچیند، کمک کند.
در نتیجه، افراد بایدن در مورد گسترش شهرکهای یهودی در کرانه باختری و تجاوزات روزانه، صحبتهایی محتاطانه و آمیخته با ترس دارند. همانطور که در مورد کشتهشدن شیرین ابوعقله، روزنامهنگار فلسطینی-امریکایی (که ماه پیش در کرانه باختری به ضرب گلولهی یک سرباز اسرائیلی کشته شد) موضع صریحی اتخاذ نکردند.
در هر حال میشود گفت که در خاورمیانه بحث «حقوق بشر» هیچگاه محور گفتگوهای بایدن نبوده است. دیپلماتها، تصمیم ماه ژانویه مبنی بر کاهش ۱۳۰ میلیون دلاری کمک نظامی به مصر را (که ۱۰ درصد از بسته کلی سالانه آن است) در بوق و کرنا کردند؛ زیرا مصر از برداشتن حتی چند گام کوچک برای بهبود پیشینهی وحشتناک حقوق بشری خودداری کرده بود...
اما مقامات قاهره، قضیه را جور دیگری میبینند: آنها میتوانند امریکا را نادیده کرده و بیش از یک میلیارد دلار به خزانه خود بیفزایند.
مجموع اینها در کنار هم بسیاری از دموکراتها را ناامید کرده است. مقصر هم صرفاً آقای بایدن نیست: ایران شریک سرسخت و لجوجی بوده است. اما آنها به شکست گستردهتری در بازنگری در نقش امریکا در منطقه خاورمیانه اشاره میکنند... نقشی که سه رئیسجمهور متوالی، خواستار کاهش آن بودند.
خاورمیانه طی دهه گذشته تغییرات فاحشی را تجربه کرده است... و امریکا هنوز نتوانسته خود را با این تغییرات هماهنگ کند.
پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی
بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده
اینفوگرافیک
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران