جمعه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ 26 April 2024
دوشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۷
کد خبر: ۴۴۶۴۸
اختلاف بین ساترا و وزارت ارشاد دامن سریال مهدویان را گرفت

زخمی که سانسور آن را کاری کرد!

زخمی که سانسور آن را کاری کرد!
وضعیتی که یک روز برای سریال «می‌خواهم زنده بمانم» پیش می‌آید و یک روز برای «زخم‌کاری» نتیجه دوگانگی است که در جریان محصولات شبکه نمایش خانگی پیش آمده. ارشاد مجوز ساخت می‌دهد و ساترا مجوز نمایش. در این میان هرکدام از این دو مراکز اگر نسبت به عملکرد هم اختلاف داشته باشند، کارشکنی‌های صورت گرفته در نهایت دامن تولید کننده را خواهد گرفت.
نویسنده :
بیتا محسنی

«دانکن، پادشاه شریف و مهربان اسکاتلند، مکبث را از میان هواخواهان خود برمی‌کشد و به او جایگاهی بلند می‌بخشد، اما مکبث با تلقین جادوگران و وسوسه نفس و اغوای زن جاه‌طلبش در شبی که پادشاه مهمان اوست، او را در خواب به قتل می‌رساند. مکبث از آن پس گرفتار عذاب وجدان می‌شود، آ‌ن‌چنان‌که هر اتفاقی او را هراسان می‌کند»؛ این خلاصه تراژدی «مکبث» است که با داستان سریال «زخم‌کاری» نیز هم‌پوشانی دارد؛ سریالی که دست‌های خونی، خون گریه کردن، باران خون و زخمی که در تیتراژ ابتدایی اش تقدیم مخاطب می‌کند از همان بدو ، القای ستیز، عصیان، انتقام، درد و مجازات است. «زخم‌کاری» اثر تازه محمدحسین مهدویان، از همان روز‌های اول پرحاشیه بود. خبر اقتباس مهدویان از رمان تندوتیزِ محمود حسینی‌زاد یعنی «بیست زخم کاری»، اولین جنجال این سریال بود و با انتشار هر قسمت از سریال، رفته‌رفته به این جنجال‌ها اضافه ‌شد. منتقدان، «زخم‌کاری» را سریالی نامناسب برای خانواده‌ها می‌دانند. از صحنه‌های پرتکرار سیگار کشیدن، نشان دادن روابط بی‌قید یا کدگذاری‌هایی که به چنین روابطی گرا می‌دهد تا چگالی بالای صحنه‌های خشن در سریال، «زخم‌کاری» را که این روزها به پربیننده‌ترین سریال شبکه نمایش خانگی تبدیل شده، زیر ذره‌بین برده و گرفتار سانسور کرده است. مساله‌ای که اعمال آن دست کم برای سریال محمدحسین مهدویان که بسیاری او را سفارشی‌ساز و زیر پرچم نهادهای خاص می‌دانند، کمی عجیب است.

 

تهدید به همکاری با نتفلیکس

 

اظهارات و واکنش‌های پینگ‌پنگی بین ساترا و وزارت فرهنگ و ارشاد بر سر سریال «زخم‌کاری» با گلایه‌های مهدویان، کارگردان این سریال ضلع سومی پیدا کرده است. مهدویان نوک پیکان انتقادات خود را به سمت ساترا نشانه رفته در حالی که این‌بار مرکزیت شکایت از سریال، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.اما ظاهرا وزارت ارشاد فراموش کرده که در قدم قبلی، فیلمنامه این سریال را تائید کرده و ساترا نظارت پس از پخش را برعهده دارد. ارشاد با موج سواری بر انتقادات به وجود آمده سعی کرد با ایجاد جنجال اذهان را از عملکرد خود و مسئولیت مهمش در اعطای پروانه ساخت و عدم اصلاح فیلمنامه سریال «زخم کاری» دور کند. در همین راستا محمدحسین مهدویان در یادداشتی نوشته:«در هفته‌های گذشته با رویکردی سازنده و مبتنی بر تعامل به سانسور‌های عموما غیرمنطقی و غیرعرفی ساز و کار سانسور صدا و سیما و زیر مجموعه‌ی آن یعنی ساترا تن دادم، تعاملی که من و همه هم‌حرفه‌ای‌هایم همیشه از سر جبر و ناچاری و نه از سر رضایت به آن تن داده‌ایم.ولی این‌بار سطح سخت‌گیری‌ها به جایی رسیده که از حد طاقت و تحمل من خارج شده است. این سانسور‌ها به وضوح موجب تاثیرات مخرب بر داستان و تضییع حقوق ما به عنوان سازنده و شما به عنوان مخاطب شده است. چند پلتفرم بزرگ بین‌المللی از جمله نت‌فلیکس برای سرمایه‌گذاری روی طرح‌ها و ایده‌های فیلم‌سازان ایرانی ابراز تمایل کرده‌اند. تردید نکنید که به زودی زود پلتفرم‌های خارجی، مقصد هنرمندان خلاق ایرانی خواهند شد و نخبه‌های فرهنگی ما هم مثل نخبه‌های علمی و اقتصادی عرصه را خالی خواهند کرد». انتقادی که در ادامه واکنش ساترا نیز به دنبال داشت:««هم پلتفرم داخلی را حمایت می‌کنیم و هم دیده‌بان چارچوب‌های فرهنگی کشور هستیم!»

 

گروکشی میان ساترا و ارشاد

 

با رصد مدعا‌ها و استدلال‌های مطرح شده از طرفین هر مخاطب منصفی را به این نتیجه می‌رساند که هم اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد در گروکشی کردن و مقصر تام و تمام نشان دادن ساترا در مورد سریال «زخم‌کاری» غلط است، هم اقدام ساترا در برون‌سپاری و مُحلل‌تراشی تحت عنوان کارگزاری‌های سانسور در رابطه با مسئولیت قانونی که بر عهده داشته، اقدامی غیرمسئولانه است.در واقع وضعیتی که یک روز برای سریال «می‌خواهم زنده بمانم» پیش می‌آید و یک روز برای «زخم‌کاری»، نتیجه دوگانگی است که در جریان محصولات شبکه نمایش خانگی پیش آمده.ارشاد مجوز ساخت می‌دهد و ساترا مجوز نمایش. در این میان هرکدام از این دو مراکز اگر نسبت به عملکرد هم اختلاف داشته باشند، کارشکنی‌های صورت گرفته در نهایت دامن تولید کننده را خواهد گرفت. در این میان هم ساترا و هم ارشاد بارها ثابت کرده‌اند  که نمی‌توانند پای هنرمندان و آثار آن‌ها بایستند و هر حمله و انتقاد و شکایتی را با سانسور یا توقیف به سرانجام نرسانند! آثاری که در این روزهای رکود و سیاه سینما، هنرمندان و عوامل آن، تنها دلخوشی مخاطبان و تنها راه تنفس اهالی تصویر است.

 

زخمِ کاریِ تولید!

 

«زخم‌کاری» طی شش قسمت پخش، مخاطبان زیادی پیدا کرده است. برای هر قسمت از سریال میانگین رای موافق، ۹۸ درصد ثبت شده است. از میزان مخاطبان سریال اطلاعاتی در دسترس نیست اما اگر رای نزدیک به ۶۰ هزار نفر کاربران را برای هر قسمت از این سریال معیار قرار دهیم، اگر کاربران کمترین میزان اشتراک فیلیمو را که برای یک ماه، ۹۹ هزار تومان است خریداری کرده باشند، بدون احتساب کارمزد ، این سریال در هر قسمت، نزدیک به ۶ میلیارد تومان درآمد ناخالص فقط از میزان بیننده برای فیلیمو داشته است. در بیشترین حالت و خرید اشتراک ۳۸۶ هزار تومانی برای سه ماه، بدون احتساب کارمزد این سریال برای هر قسمت بیش از ۲۳ میلیارد تومان برای فیلیمو درآمد داشته که قطعا بخش قابل توجهی از این درآمد به خود سریال باز خواهد گشت. این گردش مالی نسبی ، تا حدودی می‌توانست برای سایر تولید کنندگان که نسبت به سینمای ورشکسته از کرونا، ناامید شده بودند، نیروی محرک باشد، سینمایی که برآورد می‌شود بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان از کرونا آسیب مالی دیده باشد. سینمایی که حتی پس از رخت بستن این ویروس منحوس از کشور امیدی به نجات آن نیست.

 

شبکه نمایش خانگی، آخرین امید است!

 

فیلم دیدن در خانه، اکران آنلاین، هزینه برای خرید اشتراک پلتفرم های نماوا و فیلیمو برای دنبال کردن فیلم‌ها و سریال های روز، همه و همه یادگاری های کرونا است که آرام آرام برای عمده مردم به یک عادت تبدیل شده است. فیلیمو در حال حاضر برای حق اشتراک یک ماهه خود مبلغ ۹۹ هزار تومان دریافت می‌کند و با توجه به ۲ و نیم میلیون نفری که در سال ۱۴۰۰ اشتراک این پلتفرم را دارند، حتی اگر بر فرض مثال نیم میلیون نفر را نیم بها یا اشتراک های رایگان محاسبه کنیم، فیلیمو در ماه حدود ۲۰۰ میلیارد تومان درآمد ناخالص خواهد داشت که ضرب آن در ۱۲ ماه سال عدد بسیار بزرگتری را به ما می‌دهد. عددی که هم محرک پلتفرم‌های دیگر است، هم امید دوباره به تولیدکننده‌ها می‌دهد و هم حوزه سریال‌سازی و سینما را دوباره رونق می‌دهد. اما انگار نگارش این آمار و تاکید بر اهمیت تمرکز بر شبکه نمایش خانگی در روزهایی که کرونا نفس اهالی هنر هفتم را بریده، مصداق بارز آب در هاون کوبیدن است چراکه هنر و سینما هم در نهایت تسلیم بازی‌های سیاسی گردانندگان خود خواهد شد و هزینه‌ای هم که می‌دهد، تنها قربانی کردن تولیدکننده است...‍!

ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

هزینه عملیات نظامی ایران علیه اسراییل چقدر شد؟

مهریه؛ ابزار سودجویی برخی زنان یا زورگویی برخی مردان؟!

یک بزم کوچک در اسپیناس پالاس...

ماجرای انفجار در اصفهان چیست؟| آمریکا: از گزارش‌هایی درباره‌ی حمله اسرائیل به داخل ایران مطلعیم| فعال شدن پدافند هوایی ایران در آسمان چند استان کشور

حمایت از کدام خانواده؟

چرا تروریست‌ها چابهار را هدف گرفتند؟ | ظرفیت بندر چابهار بیشتر از گوادر است | جنبش‌های تجزیه‌طلبانه بلوچی مخالف سرمایه‌گذاری چین در چابهار هستند

۹۵ درصد قصور پزشکی در بیمارستان بیستون؛ دلیل فلج مغزی بهار

بیانیه سیدمحمد خاتمی در ارتباط با حمله به ساختمان كنسولگرى ايران در سوریه

‏‎از حمله تروریستی به مقر نظامی در راسک و چابهار چه می‌دانیم؟| این گزارش تکمیل می‌شود

حالا چه باید کرد؟

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

تجاوز سربازان اسراییلی به زنان در بیمارستان الشفا

مقام معظم رهبری سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نام‌گذاری کردند

بچه‌های ظریف کجا زندگی می‌کنند؟

پیشنهاد سردبیر

پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی

درآمد رائفی پور از کجاست؟!

بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده

طالبان این بار آب را به شوره‌زار نمی‌فرستد؟!

دیاکو حسینی در گفت‌وگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد

چرا ایران عملیات نظامی را از پیش اطلاع داد؟

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!