جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ 29 March 2024
شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۹
کد خبر: ۶۳۰۷۵
رضا نصری در گفت و گو با فراز:

با این شرایط حتی با پیروزی بایدن هم کار توافق سخت‌تر می‌شود

با این شرایط حتی با پیروزی بایدن هم کار توافق سخت‌تر می‌شود
روابط ایران و آمریکا از سه حالت خارج نیست: یا باید به طور کُلی آمریکا را نادیده بگیریم. یا باید از میان صد اختلافی که با آمریکا داریم، یک اختلاف را در حوزه هسته‌ای حل‌وفصل کنیم و ۹۹ اختلاف دیگر را باقی‌ بگذاریم . یا اینکه از یک فرصت سیاسی پدید آمده استفاده کنیم و تلاش کنیم به توافق جامع‌تری با آمریکا دست یابیم.سناریوی سوم، که تا بحال آزموده نشده، به نظر گزینه منطقی‌تری است که اغلب کشورها - از جمله کشور قدرتمندی مانند چین - از آن پیروی می‌کند.

معتقد است که باید در همین ماه های باقی مانده تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مقدمات لازم برای یک توافق جامع را بچینیم و فرایند مذاکراتی را کلید بزنیم چرا که در هر صورت  شرایط حال حاضر احتمالا از شرایطی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایجاد خواهد شد مساعدتر است، رضا نصری، تحلیلگر مسائل بین الملل همچنین  در رابطه با وضعیت مذاکرات تهران و واشنگتن پس از نوامبر ۲۰۲۴ (زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا) نیز می‌گوید: «اگر تا آن زمان وضعیت اقتصادی ایران همچنان - تحت تاثیر تحریم‌ها - رو به افول حرکت کند، در صورت روی کار آمدن یک رئیس حمهور دموکرات یا جمهوری خواه مذاکرات در موقعیت بسیار دشواری قرار خواهد داشت. در آن شرایط نیز احتمالاً مواضع دموکرات‌ها و جمهوریخواهان نسبت به ایران به هم نزدیک خواهد شد. از این جهت لازم است از حالا تدابیری اندیشیده شود - و نقشه‌راهی با دولت فعلی آمریکا تدوین شود - که دولت آینده در واشنگتن در تداوم تنش و فشار به ایران منفعتی نداشته باشد».

 

سه گزینه پیش روی ایران

 

 با توجه به باقی ماندن کمتر از دو سال تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اظهارات مقامات کاخ سفید نسبت به عدم تمایل برای احیای برجام، به نظر می رسد مَحملی برای احیای توافق جامع هسته ای ایران باقی نمانده باشد. از سوی دیگر با توجه به مدت زمان ۱۸ ماهه تا زمان تعیین رئیس جمهور بعدی آمریکا، ایران نیز تمایلی برای انعقاد قرارداد یک توافق موقت ندارد چرا که ممکن است این توافق همچون برجام توسط رئیس جمهور آینده آمریکا نادیده انگاشته شود. در این شرایط آیا امکان دستیابی به توافقی جدید در رابطه با روند فعالیت‌های هسته ای ایران وجود دارد؟

 

ببینید، روابط ایران و آمریکا از سه حالت خارج نیست: یا باید به طور کُلی آمریکا را نادیده بگیریم و تلاش کنیم با وجود فشارهای فزایندهٔ واشنگتن - و به امید افول آن در صحنه بین‌المللی - کشور را اداره کنیم؛ یا باید از میان صد اختلافی که با آمریکا داریم، یک اختلاف را در حوزه هسته‌ای حل‌وفصل کنیم و ۹۹ اختلاف دیگر را باقی‌ بگذاریم به امید اینکه دولت‌های متوالی در آمریکا پذیرای چنین فرمولی خواهند بود؛ یا اینکه از یک فرصت سیاسی پدید آمده استفاده کنیم و تلاش کنیم به توافق جامع‌تری با آمریکا دست یابیم و نوعی همزیستی با آن برقرار کنیم.

معتقدم سناریوی اول، واقع‌بینانه نیست، چرا که آمریکا - علیرغم اینکه قدرتش رو به افول است - تا چند دههٔ آینده همچنان یک قدرت بسیار مهم و تاثیرگذار در صحنه بین‌المللی خواهد بود. در واقع، آمریکا به مثابه یک بوکسور ۱۵۰ کیلوگرمی است که حتی اگر ۵۰ کیلوگرم هم از دست بدهد، باز یک رقیب سنگین‌وزن غیرقابل اغماض باقی خواهند ماند! پس نادیده گرفتن آن - و تلاش برای ساماندهی مدیریت، توسعه و اقتصاد کشور زیر فشار سنگین آمریکا - گزینه مطلوبی نیست. حتی دولت چین هم - با اینکه هم از نظر نظامی، هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی - بسیار از ایران جلوتر است، چنین تحلیل و رویکردی نسبت به جایگاه و قدرت آمریکا در سال‌های آینده ندارد و به همین خاطر هم تلاش می‌کند رابطه متعادلی با واشنگتن برقرار کند.

سناریوی دوم نیز در نهایت گزینه پایداری نیست؛ چرا که حل یک موضوع از میان ده‌ها موضوع مورد اختلاف با آمریکا، به صورت مستمر اقتصاد و ثبات ایران را در معرض نوسانات و نتایج انتخابات آمریکا قرار می‌دهد. یعنی، باید مدام چشم و گوش مقامات و بازار ایران به انتخابات کنگره و انتخابات ریاست‌جمهوری در واشنگتن دوخته شود تا مبادا جریانی سر کار بیاید که با توافق هسته‌ای مشکل دارد! در این سناریو، هم ثبات اقتصادی حاصل نخواهد شد و هم استقلال ایران - به دلیل وابستگی اقتصاد کشور به تحولات سیاست داخلی آمریکا - لطمه خواهد دید.

اما سناریوی سوم، که تا بحال آزموده نشده، به نظر گزینه منطقی‌تری است که اغلب کشورها - از جمله کشور قدرتمندی مانند چین - از آن پیروی می‌کند. در این سناریو، ایران و آمریکا - با هدف نهایی رسیدن به نوعی دِتانت (Détente) - ) روبروی هم می‌نشینند، موارد مورد اختلاف را تعریف و به سه دستهٔ «اختلافات حل‌شدنی»، «اختلافات قابل مذاکره» و «اختلافات غیرقابل توافق» تقسیم می‌کنند؛ و تلاش می‌کنند در نهایت به نوعی تعادل و همزیستی با یکدیگر دست یابند. این سناریو می‌توانست بلافاصله بعد از انعقاد برجام در زمان اوباما کلید بخورد، اما متاسفانه در داخل کشور با آن مخالفت شد و کار به‌جایی رسید که اختلافات حل‌نشده با آمریکا نهایتاً بر اختلاف حل‌شده (در حوزه هسته‌ای) سایه انداخت و امروز به نقطه‌ صفر بازگشته‌ایم. حال اگر همان زمان با آمریکا به توافق جامع‌تری رسیده‌ بودیم - و آرایش راهبردی منطقه‌ را به شکل دیگری شکل داده بودیم - برای ترامپ و جریان‌های همفکر او برهم زدن آن آرایش بسیار دشورتر می‌بود.

حال، امروز نیز در برابر همان پرسش قرار گرفته‌ایم! آیا می‌توانیم به یک توافق موضعی و محدود با دولت کنونی آمریکا اکتفا کنیم با این امید که دولت بعدی توافق را بهم نخواهد زد؛ یا اینکه لازم است مقدمات مذاکرات جامع‌تری را تداریک ببینیم و صحنه را از الان به نحوی بیاراییم که دولت بعدی آمریکا در یک عمل انجام شده قرار بگیرد و نتواند به آسانی - و با هزینه کم - معادله را برهم زند؟

 در واقع، این سؤال اصلی است که باید از خود بپرسیم؛ نه اینکه چشم‌انتظار تحولات داخلی آمریکا بمانیم تا متناسب با آن تصمیم بگیریم!

 

سخت‌‌گیری‌های هسته‌ای داخلی مقابل دولت روحانی شامل حال این دولت نمی‌شود

 

پاسخ شما به این سوال اصلی چیست؟

 

معتقدم یک نقشه راه لازم است. اول اینکه در داخل به این جمع‌بندی برسیم که با آمریکا به صورت مستقیم مذاکره کنیم تا هم وقت تلف نشود و هم بی واسطه به صورت دقیق‌تر از مواضع یکدیگر مطلع شویم. دوم اینکه هدف مذاکره را – به جای لغو تحریم در ازای «تعدیل برنامه هسته‌ایی» - رسیدن به وضعیت دِتانت و «مدیریت تنش» تعریف کنیم. سوم اینکه اختلافات را به «اختلافات قابل حل»، «اختلافات قابل مذاکره» و «اختلافات غیرقابل حل» دسته‌بندی کنیم و در مورد هریک با طرف مقابل گفت‌وگو کنیم. چهارم اینکه محصول مذاکرات را به تایید کشورهای همسایه و شورای امنیت برسانیم؛ و آخر اینکه از تمام ظرفیت‌های داخلی – جدا از اینکه افراد به چه جناح و گروهی در داخل تعلق دارند – بهره‌گیری کنیم. چنانچه این سلسله مذاکرات به نتیجه نرسید، در نهایت به نقطه‌ای بازگشته‌ایم که امروز در آن قرار داریم؛ اما صرف آغاز این فرایند خود باعث خواهد شد دولت بعدی آمریکا در برهم‌ زدن این چارچوب با موانع سیاسی و بین‌المللی روبرو شود.

 

 حل و فصل شدن اختلافات ایران و آژانس در رابطه با سایت «مریوان» تا چه اندازه بر کاهش حاشیه‌های فعالیت‌های هسته‌ای ایران موثر است و آیا امکان دارد این روند تا پایان رفع ابهامات آژانس در رابطه با فعالیت دو سایت «ورامین» و «تورقوزآباد» نیز ادامه داشته باشد؟

 

شواهد نشان می‌دهد اهمیت و نقش آژانس در ایران مجدداً درک شده و ارادهٔ سیاسی برای حل‌‌وفصل اختلافات با این نهاد بین‌المللی شکل گرفته است. البته، حل‌وفصل موضوع «تورقوزآباد» - با توجه به حساسیتی که اسرائیل نسبت به آن ایجاد کرده - احتملاً با چالش‌های بیش‌تری مواجه خواهد بود، اما در این موضوع نیز معتقدم می‌شود به توافق رسید. مضاف براینکه، سختگیری‌ها و شروط داخلی که شامل حال دولت روحانی می‌شد - از جمله توقع اجرای کامل «قانون راهبردی برای لغو تحریم‌ها» - در مورد دولت کنونی به آن شکل صدق نخواهد کرد و از این رو دست سازمان انرژی اتمی و تیم‌ مذاکره‌کننده برای حل مسائل بازتر است.

 

جایگزینی توافق منطقه‌ای به جای برجام، به عزت و منافع ما لطمه می‌زند

 

چندی پیش  پیشنهاد طرحی مبنی بر دستیابی به یک توافق منطقه‌ای میان ایران و بعضی از کشورهای منطقه از سوی برخی از کارشناسان فعال  در حوزه ایران مطرح شد. آیا این طرح می‌تواند جایگزین مناسبی برای برجام باشد؟

 

خیر! اینکه برای امکان معاملهٔ محدود با شش کشور عرب همسایه - و نه حتی با چین و روسیه که شرکای اصلی تجاری ایران هستند - یک توافق منطقه‌ای انجام دهیم که در نتیجهٔ آن تمام امتیازهایی که در برجام داده بودیم را مجدداً - این بار به صورت «دائمی» - واگذار کنیم؛ و تحریم‌های آمریکا هم باقی بماند، به نظرم معامله خوبی نیست!

در واقع، این طرح نه تنها از نظر تجاری و اقتصادی برای ایران سود چندانی نخواهد داشت - (چرا که همسایگان ایران نیز خود مانند ما صادرکننده نفت هستند) - بلکه به عزت کشورهم لطمه می‌زند. یعنی طبق این طرح، ایران باید برای همیشه خود را در وضعیتی قرار دهد که مجبور شود برای حفظ اندک روزنه تجاری‌اش با شش کشور همسایه، مرتب به آن‌ها باج دهد تا آن‌ها احیاناً برای پایبند ماندن آمریکا به تعهداتش، از جانب تهران در واشنگتن رایزنی کنند!

ضمن اینکه یکی از مهم‌ترین اهداف ایران از انعقاد برجام بحث «امنیتی‌زدایی» (De-securization) از برنامه هسته‌ای و ایجاد یک «تغییر بنیادی» در روابطش با شورای امنیت بود که با این طرح به هیچ‌عنوان محقق نمی‌شود. یعنی انتظار می‌رود ایران بپذیرد - در ازای تجارت محدود با شش کشور منطقه - تا ابد زیر شمشیر داموکلس شورای امنیت باقی بماند و در شرایطی ناپایدار به تجارت با شش کشور از میان ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل اکتفا کند! به نظرم ایران نمی‌تواند این پیشنهاد را جدی بگیرد.

 

البته این سوال نیز اینجا مطرح می‌شود که در صورت انعقاد توافق منطقه‌ای برجام و با وجود ایستایی تحریم‌های آمریکا، کشورهای منطقه که بیشتر آنها در گروه همپیمانان منطقه‌ای ایالات متحده قرار دارند چطور می‌خواهند این تحریم‌ها را دور بزنند؟

 

طرحی مورد نظر معافیت‌هایی برای تجارت ایران و کشورهای همسایه در نظر گرفته که بحث دور زدن تحریم‌ها را بلاموضوع می‌سازد. اما مشکل اینجاست که حفظ این معافیت عملا ایران را به کشورهای همسایه وابسته خواهد ساخت و منفعت اقتصادی چندانی هم برای ایران در بر ندارد.

 

غرب برای عدم لغو تحریم های موشکی دنبال بهانه است

 

همانطور که مستحضر هستید مدت زمان تحریم های موشکی ایران پاییز سال ۱۴۰۲ (سال جاری) به پایان می‌رسد.  آیا غرب می‌تواند به بهانه عدم احیای برجام از لغو این تحریم ها جلوگیری کند؟

 

از همین الان تحرکات کنگره برای ممانعت از لغو این تحریم‌ها شروع شده است. پیش‌نویس قانونی هم - موسوم به (Fight CRIME Act) - در این رابطه تهیه شده که حول آن فضاسازی زیادی صورت گرفته است. سناتورهای تندروی کنگره نیز فعالیت‌های خود را برای اِعمال فشار به دولت بایدن شروع کرده‌اند تا از لغو این تحریم‌ها ممانعت کند.

اخیراً ۳۵ قانونگذار آمریکایی نیز به کشورهای اروپایی نامه نوشته‌اند تا به آنچه «مکانیسم ماشه» می‌خوانند متوسل شوند. در این راستا، یکی از اهداف طرح موضوع «ماشه» می‌تواند این باشد که اروپا را تحت فشار قرار دهند تا به ممانعت از رفع این تحریم‌ها رضایت دهد. طبیعتاً، احتمال می‌رود با نزدیک شدن انتخابات و هیجانی شدن فضای سیاسی واشنگتن نیز، این فشار به صورت فزاینده افزایش یابد و در نهایت از اجرای این بند از قطعنامه ۲۲۳۱ - ولو از طریق قانونگذاری در نهادهای داخلی - جلوگیری شود.

 

اما این دیدگاه نیز وجود دارد که اجرای مکانیزم ماشه و یا جلوگیری از لغو تحریم‌های موشکی ایران خود به معنای زیرپاگذاشتن قطعنامه ۲۲۳۱ است و کشورهای غربی نمی‌خواهند که تا این اندازه رودروی ایران قرار گیرند؟

 

درست است. اما آن‌ها برای عدم اجرای این بند از قطعنامه ۲۲۳۱ توجیهات امنیتی خواهند تراشید و اتهام مشارکت ایران در جنگ اوکراین را احتمالا بهانه اقدام خود قرار خواهند داد. یعنی ادعا خواهند کرد ملاحظات امنیتی‌شان بر اجرای این بند تفوق دارد و از این مسیر – از طریق مصوبات در نظام حقوقی داخلی خود – مانع لغو این دسته تحریم‌ها خواهند شد. اصولا یکی از دلایل طرح اتهام مشارکت ایران در جنگ اوکراین این است که دستشان برای این قبیل ترفندها باز شود.

 

تاکتیک شکست‌خوردهٔ «زمستان سخت» نشان داد اروپا وابسته به نفت و گاز ایران نیست

 

 این فرضیه تا چه اندازه محتمل است که کشورهای اروپایی نیز با ادامه سیاست های آمریکا در اعمال تحریم‌های بیشتر (تحریم‌های ترامپ) ایران را از امکان فروش همین میزان اندک نفت فعلی محروم کنند و سیاست نفت در برابر غذا را به صورت کامل در رابطه با ایران به مرحله اجرا درآورند؟

 

اگر روابط ایران و غرب همچنان در مسیر تنش‌افزایی باقی بماند، از هر ابزار فشار اقتصادی که در دسترس دارند استفاده خواهند کرد. تاکتیک شکست‌خوردهٔ «زمستان سخت» نیز نشان داد اروپا آنقدر هم که تصور می‌شد برای تأمین سوخت و انرژی خود و ایجاد ثبات در ایران بازار به نفت و گاز ایران وابسته نیست!

 

 نتانیاهو با هر توافقی که موجب شود ایران تهدیدی برای امنیت جهان تلقی نشود مخالفت خواهد کرد

 

نتانیاهو این روزها  با بحران‌های متعددی در داخل مرزهای اسرائیل دست و پنجه نرم می‌کند. برخی بر این باور هستند که نخست وزیر اسرئیل برای برون رفت از این شرایط به آغاز روابط با عربستان روی خواهد آورد (سفر آنتونی بلینکن، وزیرخارجه آمریکا به ریاض در همین راستا ارزیابی می‌شود) بعضی نیز گمان می‌کنند که او به دنبال حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران است. دیدگاه جنابعالی در رابطه با این نظریه‌ها چیست؟

 

عادی‌سازی روابط با عربستان یکی از اصلی‌ترین پروژه‌های انتخاباتی نتانیاهو بود. حتی در یک مصاحبه عنوان کرده بود که «اولین» اقدام او در حوزه سیاست خارجه کشاندن پای عربستان سعودی به پیمان‌های ابراهیم خواهد بود. این یعنی، نگاه اسرائیل به روابطش با عربستان مبتنی بر محاسبات راهبردی بلندمدت است و الزاماً ارتباط مستقیمی با شرایط گذرای سیاست داخلی این رژیم ندارد. هرچند، بحران داخلی می‌تواند منجر به تسریع این قبیل برنامه‌ها شود.

در مورد احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران، معتقدم زمانی این احتمال افزایش می‌یابد که اسرائیل احساس کند ایران دارد خود را از دام پروژه «امنیتی‌سازی» رها می‌کند و در مسیر عادی‌سازی روابط دیپلماتیک و سیاسی خود با غرب - به ویژه آمریکا - قرار گرفته است. یعنی هرچقدر روابط ایران و آمریکا رو به تنش‌زدایی پیش برود، جریان‌های تندرو در اسرائیل تحرکات و کارشکنی‌های خود را افزایش خواهند داد. در واقع، این یک تناسبی است که ایران باید بلد باشد مدیریت کند.

 

او در گفت وگوی اخیر خود با وزیر خارجه آمریکا هم مدعی شده است که اگر توافقی نتواند برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند، اسرائیل را ملزم نمی‌کند که علیه ایران اقدام نکند!

 

معتقدم نتانیاهو نگران برنامه هسته‌ای ایران نیست. نگرانی واقعی او خنثی شده سه دهه تلاشش برای حفظ فضای امنیتی علیه ایران است و در هرحال با هر توافقی که موجب شود ایران تهدیدی برای امنیت جهان تلقی نشود مخالفت خواهد کرد.

 

ایران بازنده اصلی روابط اسرائیل و عربستان خواهد بود

 

به صورت کلی آغاز روابط اسرائیل با عربستان چه تاثیری بر معادلات منطقه به ویژه در رابطه با ایران دارد؟

 

بازنده اصلی عادی‌سازی روابط میان عربستان سعوی و اسرائیل، ایران خواهد بود. چرا که عربستان این فرصت را خواهد یافت - تا در یک دینامیک «موازنه منفی» - از هر طرف در برابر دیگری کسب امتیاز کند؛ و اسرائیل نیز می‌تواند در پرتو این رابطه هم نفوذ خود را در منطقه - به بهای امنیت ایران - افزایش دهد و هم با موانع کم‌تری به سیاست‌های فعلی و توسعه‌طلبی سرزمینی خود در قبال فلسطین ادامه دهد. در واقع، عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل ناگزیر به فرایند آشتی ایران و عربستان - و پروژه‌های مشترکی که احیاناً در پیش دارند - خدشه وارد خواهد کرد.

 

حتی در دولت دوم بایدن هم کار برای توافق سخت‌تر خواهد بود

 

با فرض روی کار آمدن مجدد دموکرات‌ها، پروسه برنامه‌های هسته‌ای ایران به کدام سو حرکت خواهد کرد و آیا ایران در آستانه قرار گرفتن در نقطه بی بازگشت است؟ در صورت روی کار آمدن فردی با دیدگاه‌های ترامپ وضعیت این برنامه به کدام سمت و سو رهنمون خواهد شد؟

 

اگر تا آن زمان وضعیت اقتصادی ایران همچنان - تحت تاثیر تحریم‌ها - رو به افول حرکت کند، در هر دو حالت در موقعیت مذاکراتی بسیار دشورای قرار خواهد داشت. در آن شرایط نیز احتمالاً مواضع دموکرات‌ها و جمهوریخواهان نسبت به ایران به هم نزدیک خواهد شد. به همین خاطر به نظرم لازم است از الان تدابیری اندیشیده شود - و نقشه‌راهی با دولت فعلی آمریکا تدوین شود - که دولت آینده در واشگتن در تداوم تنش و فشار به ایران منفعتی نداشته باشد.

 

یعنی در همین ماه های باقی مانده تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به توافقی دست پیدا کنیم؟

 

دست‌کم در همین ماه‌ها مقدمات لازم برای یک توافق جامع را بچینیم و فرایند مذاکراتی را کلید برنیم. در هر حال، شرایط الان احتمالا از شرایطی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ایجاد خواهد شد مساعدتر است.

 

ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر

در گفت‌وگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!