از فوریه سال جاری، تشدید درگیریها در اوکراین، بازتابهای گستردهای در سطح جهان داشته است.
صحنه ژئوپلتیک جهانی شاهد تشدید تصاویر نظامی در اروپا بوده... چیزی که از زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه بوده است. همانطور که شاهد روابط قویتر سیاسی و دیپلماتیک در داخل ناتو و میان مسکو و پکن، و نیز تغییرات اقتصادی فزاینده بوده است. تحریمهای اعمالشده از سوی بسیاری از کشورهای غربی علیه روسیه هم که دیگر بماند.
یکی از مهمترین تبعات مشهود این روند دومینویی، بحث امنیت انرژی در اروپاست.
این سوژه مدتهاست که در بروکسل مورد بحث قرار گرفته؛ زیرا ۴۰ درصد از کل گاز مصرفی سال ۲۰۲۱ از کشور روسیه وارد شده است.
جنگ در اوکراین، بار دیگر وابستگی اروپا را به هیدروکربنهای روسیه و نیاز به تأمین انرژی جایگزین برجسته کرده است. دلیلش هم استراتژیهای انتقال زیستمحیطیای بوده که اتحادیه اروپا، در وهله اول توسط پیمان سبز و بعد از طریق طرح بازیابی تقویت کرده است.
با توجه به جنگ کنونی در اوکراین، بعید به نظر میرسد که کشورهای عضو اتحادیه اروپا، بتوانند خیلی زود سوختهای فسیلی را کنار بگذارند... مخصوصاً با توجه به قطع فعلی روابط با مسکو که مزید بر علت نیز شده است.
این موضوع از یکسو میتواند فرصتی عالی برای پیشبرد انرژیهای تجدیدپذیر باشد؛ و کشورهای اروپایی را وادار کند در جستجوی تأمینکنندگان مختلف انرژی باشند.
یکی از شرکای راهبردی در این زمینه، «آذربایجان» است، که همین حالا هم مقدار قابلتوجهی از گاز اروپا را تأمین میکند. براساس گزارش OEC، بالغ بر ۸۰ درصد از کل صادرات باکو را نفتخام و گاز تشکیل میدهند؛ که بخش عمدهی این مقدار نیز به اروپا گسیل میشود.
در واقع شاهدنیز، که بزرگترین میدان گازی آذربایجان در منطقه دریای خزر است، و از طریق کریدور گاز جنوبی به اروپا متصل میشود، شبکهای است متشکل از خطوط لولهای که شامل خط لوله قفقاز جنوبی (SCP)، خط لوله ترانس آناتولی (TANAP)، و خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP) میشوند.
با توجه به نقش مهمی که باکو تا اینجا بازی کرده و ماهیت بسیار متزلزلی که روابط اتحادیه اروپا و روسیه دارند، کشورهای اروپایی به منظور تنوعبخشیدن به منابع انرژی خویش به دولت آذربایجان نزدیک شدهاند.
در اواخر ماه فوریه، سالتوک دزیوزول، مدیرکل خط لوله گاز طبیعی ترانس آناتولی (TANAP)، افزایش گاز پمپشده را از ۱۴.۵ میلیارد مترمکعب، به ۱۶.۲ میلیارد مترمکعب تأیید کرد... هدف را هم گسترش بیشتر مقدار انتقال در سالهای آینده عنوان نمود.
در حالی که آذربایجان، در حال تبدیلشدن به منبع جدیدی برای تنوع انرژی اروپاست، این برونسپاریِ بالقوه، به نیاز دولت آذربایجان جهت یافتن شرکای جدید انرژی، آن هم برای تقاضای داخلیِ رو به رشد خود میانجامد.
در سالهای اخیر، آذربایجان به دنبال منابع جدیدی در انرژیهای تجدیدپذیر بوده؛ اما در عینحال با کشورهایی دیگر نیز برای تأمین منابعِ بیشتر مشارکت داشته است... از جمله ایران و ترکمنستان، که سالانه دو میلیارد مترمکعب را به سوی غرب دریای خزر هدایت میکنند.
در این زمینه، خط لوله ترانس خزر (TCGP)، خط لولهای زیردریایی، که از دریای خزر میان ترکمنستان و آذربایجان عبور میکند، در حال تبدیلشدن به یک پروژه محتمل استراتژیک است... پروژهای که عطف به تحولات ژئوپلتیک اخیر، در آیندهای نزدیک میتواند حامیان بسیاری پیدا کند.
پروژه TCGP، از دهه ۱۹۹۰ وجود داشته و از آن زمان نیز به صورت ادواری مورد بازسازی قرار گرفته است.
در سال ۲۰۱۱، اتحادیه اروپا، پروژه خط لوله نابوکو را ترویج کرد؛ پروژهای که هدفش تأمین گاز طبیعی از شاهدنیز به اروپای مرکزی بود. و ترکمنستان در این میان، به عنوان تأمینکننده بالقوه برای بروکسل در نظر گرفته میشد.
در همان سال، خوان مانوئل باروسو، رئیس وقت کمیسیون اروپا، جهت بررسی فرصتهای صادرات گازی، به عشقآباد و سایر کشورها سفر کرد. اقدام او به احیای توجه بینالمللی به سوی TCGP، به عنوان کریدوری (محتمل) برای ارسال گاز مازاد (آن هم با پلزدن به دو سوی دریای خزر) منجر شد.
مشابه وضعیت ژئوپلتیک فعلی، خط لوله نابوکو بود که با هدف تنوعبخشیدن به گاز برای کاهش وابستگی به روسیه مستقر شد... هدفی که به سبب افزایش تنشهای میان مسکو و کیف، اهمیت فوقالعادهای نیز پیدا کرد.
در سال ۲۰۱۷، اتحادیه اروپا، بودجهای جزئی را برای ارزیابی TCGP، به عنوان بخشی از ارزیابی بزرگتر برای گسترش کریدور گاز جنوبی فراهم آورد.
یک سال پس از آن، کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر، توسط جمهوریآذربایجان و ایران و قزاقستان و روسیه و ترکمنستان به امضا رسید... که بسته به همکاریهای میان کشورهای ساحلی، میتوانست گامی مهم در جهت توسعه TCGP باشد.
این کنوانسیون، رهنمودهایی را برای حلوفصل اختلافات و همچنین سادهسازی مذاکرات در باب دریای خزر و بستر آن ارائه میکند.
ماده ۱۴.۳ در این رابطه میگوید:
«مسیر کابلهای زیردریایی و خطوط لوله، باید با توافق با [طرفی که قرار است کابل یا خط لوله از بستر آن عبور کند] تعیین شوند.»
این بند در مورد TCGP، به لحاظ تئوری، بدین معناست که گفتگوها در این پروژه میتواند ماهیتی منحصراً دوجانبه و میان آذربایجان و ترکمنستان داشته باشد.... بیآنکه لزوماً کشورهای ساحلی را درگیر کند.
در آوریل ۲۰۲۱، گروهی تحت رهبری امریکا با عنوان سازمان منابع ترانس خزر (TCRI)، ایده ساخت خط لوله ترانس خزر را احیا کرد.
این پروژه که توسط برت واتسون، مشاور سابق دولت، و آلن ماستارد، سفیر سابق ایالاتمتحده رهبری میشود، فرآیندی دومرحلهای را برای تحقق TCRI پیشبینی میکند.
ابتدا، ایجاد اتصالدهندهای به طول ۵۰ مایل، دو سکوی نفت و گاز را در دریای خزر به هم متصل میکند؛ یکی ترکمن و دیگری آذری. که بنا به گفته TCRI، میتواند به عنوان نشانهای از پیشرفت واقعبینانه و تعهد نسبت به تکمیل خط لولهای محسوب شود که توان جابجایی ۱۰ تا ۱۲ میلیارد مترمکعب در سال را دارد.
البته که در زمینه امکانسنجی، قیمتگذاری تجاری، پایداری اقتصادی و نقش چین، پرسشهای بسیاری باقی میماند. پکن در حال حاضر، اکثر قریببهاتفاق گاز ترکمنستان را وارد میکند. و فرضیه ساخت TCGP، برانگیزانندهی یک بازی سیاسی در عشقآباد و سایر شرکا خواهد شد.
با این حال، میتوان گفت که این شرایط، وضعیتی ایجاد کرده که ممکن است اتحادیه اروپا و دیگر نقشآفرینان را به حمایت از پروژه ترانس خزر سوق بدهد.
در گفتوگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران