جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ 29 March 2024
دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۸
کد خبر: ۵۲۵۹۰
از کاسبی به نام وطن تا آبروریزی برای وطن

هالک ایرانی و یک داستان تکراری؛ واقعیت قوی تر از تبلیغات است

هالک ایرانی و یک داستان تکراری؛ واقعیت قوی تر از تبلیغات است
ما در ایران نیازمند اصلاحات و تغییرات بنیادین هستیم و قطعا یکی از مهمترین آنها این است که بپذیریم همه چیز تبلیغات نیست، پروپاگاندا نمی تواند حلال مشکلات باشد و واقعیت قدرتمندتر و بی رحم تر از آن است که بخواهد به تبلیغات و شعارهای ما توجهی کند.
نویسنده :
احسان بداغی

داستان سجاد قریبی یا همان هالک ایرانی به نقطه جالبی که پیام رسیده، او در دومین عرصه واقعی مبارزه خود دومین آبروریزی اش را به بار آورد. این آبروریزی و شکست اما فقط داستان او نیست. این داستانی تکراری در کشور ماست که بارها و بارها تبلیغات را با واقعیت اشتباه گرفتیم.

 

غریبی؛ از تبلیغات تا واقعیت

 

سجاد غریبی از چند سال قبل و در فضایی ایدئولوژیک به عنوان نمادی از یک جوان خاص ایرانی با عقاید و توانمندی های منحصر به فرد معرفی شد. در واقعه یک بسته بندی رسانه ای کاملا منطبق با آنچه که برخی از سیاسیون و نهادهای حاکمیت می پسندیدند. او قرار بود با منش قهرمانانه و پهلوانانه خود سمبلی فرهنگی-سیاسی باشد. سمبلی از تبلور عینی برخی شعارهای ایدئولوژیک و انگیزه بخش رسمی.

غریبی روی موج همین تبلیغات و با رجزخوانی های مستمر، بزرگ و پر سر صدا شد و نهایتا آوازه اش به فراتر از مرزهای ایران رسید. جایی که حالا میدان واقعیت پیش روی او بود نه تبلیغات و پروپاگاندا؛ سجاد غریبی اولین بار در لندن با مارتین فورد، وزرشکار مشهور رزمی دنیا مواجه شد و کار حتی به مسابقه هم نکشید. هالک ایرانی در همان رجزخوانی قبل از مسابقه میدان را به حریف واگذار کرد و با یک ضربه نقش بر زمین شد.

هالک ایرانی دومین بار هم دیروز بود که در دبی به بدترین شکل ممکن مقابل حریف قزاق خود کم آورد و در همان راند اول ناک اوت شد. در واقع شکستی بدتر از این در مبارزه رزمی برای یک ورزشکار قابل تصور نیست.

 

کشور، قربانی تبلیغات

 

سجاد غریبی تنها پدیده ای نیست که در ایران به زور تبلیغات و مانورهای رسانه ای بزرگ شده و در عرصه واقعیت چهره ای دیگر از خود نشان داده. در واقع اگر درست نگاه کنیم در اکثر حوزه های کشور نمونه های متعدد این روند را می بینیم؛ از تولید سیاستمداران ناآگاهی که فقط شعارهای زیبا و دهان پرکن می دهند تا تبلیغات مستمر درباره برخی بروز برخی توانمندی ها و گشایش ها.

مثلا این یکی را دیگر همه به خوبی از بَر هستند که سال هاست در صدا و سیما و برخی رسانه های ایرانی، غرب و آمریکا در حال زوال اقتصادی و فروپاشی مستمر سیاسی و اجتماعی هستند و در مقابل ایران در حال پیشرفت و توسعه روزافزون. یا اینکه دو دهه است که تحریم برای ما نعمت خودکفایی و شکوفایی اقتصادی به همراه آورده.

واقعیت اما تبلیغات را به رسمیت نمی شناسد. چون اگر می شناخت امروز واقعیت ایران با متوسط رشد اقتصادی منفی در یک و نیم دهه اخیر، سرعت گرفتن فرسایش سرمایه و تثبیت تورم دو رقمی در اقتصاد، وجود 20 میلیون حاشیه نشین، فقر غذایی 40 درصد مردم و چیزهایی نظیر این طرف نبودیم.

واقعیت اگر خود را با پروپاگاندا هماهنگ می کرد همه شعارهای زیبای سیاستمداران و نامزدهای مختلف انتخابات در عرصه عمل محقق می شدند. واقعیت اگر هم مسیر با تبلیغات بود آنچه که توان ایرانی می خوانیم در صنایعی مانند خودروسازی و لوازم خانگی یا فعالیت های اقتصادی مثل بانکداری و تجارت به صورت و شکل دیگری متبلور شده بود نه وضعیت اسفناک امروز.

یکی از مهمترین و بزرگترین مشکلات چند دهه اخیر ایران همین گیر افتادن در تور تبلیغات است. به صورتی که حتی در موارد زیادی خود کسانی که آن تبلیغات را می سازند در نهایت به آن ایمان پیدا می کنند و ذهنی که تبلیغات را باور می کند دیگر از واقعیت و محاسبه واقعیت غافل می شود.

سجاد غریبی نمونه ساده ای از این وضعیت بود؛ نمونه ساده یک قربانی تبلیغات و پروپاگاندا. در حوزه های عمومی اما تکیه بر تبلیغات و باور آن توسط سیاستگذار قربانیان بسیار بیشتری می گیرد، بیشتر حتی تا حد اکثر جامعه.

 

پروپگاندا؛ از کاسبی به نام وطن تا آبروریزی برای وطن

 

باور این شعار تبلیغاتی که حذف ارز ترجیحی فقط باعث گرانی ۴ کالا می شود و دولت توان جبران این گرانی را هم دارد وقتی با زمین سخت واقعیت مواجه می شود، میلیون ها قربانی و متضرر به همراه دارد.

ما در ایران نیازمند اصلاحات و تغییرات بنیادین هستیم و قطعا یکی از مهمترین آنها این است که بپذیریم همه چیز تبلیغات نیست، پروپاگاندا نمی تواند حلال مشکلات باشد و واقعیت قدرتمندتر و بی رحم تر از آن است که بخواهد به تبلیغات و شعارهای ما توجهی کند. بر خلاف شعارهای میهن پرستانه پشت این تبلیغات، آبروریزی بعد از آن راب اید ضد میهنی ترین وضعیت ممکن دانست. وضعیتی که وطن در آن فقط بهانه ای است برای فروش تبلیغات نه دغدغه ای برای پاسداری از یک کیان مقدس.

 

 

برچسب ها:
ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر

در گفت‌وگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!