جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ 19 April 2024
يکشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۷
کد خبر: ۴۷۶۷۹
تاثیر مستقیم مدیرانِ ضد سینمایی دولت ها بر توقیف، سانسور، دستوری شدن آثار، نزول کیفیت فیلم ها و شکست گیشه مشهود است

تابوت سینمای ایران بر دوشِ مدیرانِ دولتی!

تابوت سینمای ایران بر دوشِ مدیرانِ دولتی!
«بیش از ٨۰ درصد از سینمای ایران دولتی است»؛ این جمله یکی از مدیران اسبق سینمایی است که به بیش از ٨ سال پیش باز می گردد. دولت و نهاد های زیر مجموعه آن از آغاز با سینمای این مرز و بوم همراه بوده و دیگر در تار و پود آن ریشه دوانده اند، جریانی ناگزیر که مانند سایر کشورها، سینمای ایران نیز نتوانسته آن را متوقف یا کم جان تر کند تا دست کم به یک استقلال نسبی برسد.
نویسنده :
بیتا محسنی

فراز و نشیب هایی که این شاخه از هنر از سر می گذراند ، بیش از هر مدیر و مسئول و نهاد داخلی، دولت و زیرشاخه های دولتی در سینما را مرکز سوال قرار می دهد. به ویژه در یک دهه اخیر که سینمای ایران جدا از معضلات ساختاری ، بستری برای ورود و خروج پول های مشکوک نیز شده است. این روند با توجه به آن چه در سطر های پیش گفته شد، گاه باعث شد تا مدیران دولتی سینما مانند برخی از دستگاه های اجرایی کشور مجاب شوند، تا برای برای پوشش ناکارآمدی خود اقدام به آمارسازی و بیلان سازی کنند. روندی که در کارنامه کاری حسین انتظامی، رئیس سابق سازمان سینمایی تحت عنوان «شفاف سازی»، مشتریان بسیار داشت. همین امر باعث شد که در آستانه معرفی کابینه دولت رئیسی، معرفیِ وزیر ارشاد و گمانه زنی ها پیرامون مدیرانِ سینمایی، برخی از افراد، کانال ها و گروه های فضای مجازی، نسبت به تحمیل محمد خزاعی بر مسند سازمان سینمایی خیز بردارند! تجربه نشان داده که حمایتِ تمام قد از افرادی که به گواه کارشناسان و آگاهان این حوزه، برای مدیریت سینما گزینه های مناسبی نیستند، نه دلسوزی برای سینمای نیمه جانِ ایران که سودایِ منافع ویژه در مخیله این حضرات است! در نهایت وزیر محترم ارشاد نیز در جاده ای که از پیش برایش ساخته بودند قدم برداشت و محمد خزاعی را به عنوان هفدهمین مدیر سینمایی راهی سازمان سینمایی کشور کرد؛ مدیری چون دیگران، ضد سینمایی که طی سال ها شاهد تاثیر مستقیم شان بر تولیدات، توقیف، سانسور، دستوری شدنِ محتوای آثار، نزول کیفیت فیلم ها و در نتیجه شکست گیشه بوده ایم.

 

خزاعی، آخرین میخ بر تابوت سینمای ایران!

 

اهالی سینما، محمد خزاعی را بیشتر در قامت دبیری جشنواره مقاومت و تهیه فیلم های ارگانی چون «به وقت شام»، «امپراتور جهنم» و «قلاده‌های طلا» به خاطر می آورند. فردی که از ابتدا، توسط یک ارگان خاص وارد سینما و توسط ارگان های دیگر حمایت شد، سرمایه جمع کرد و به قول خودش به تهیه کننده ای بدل شد که هرازگاهی کارهای دیگری نیز انجام می داد! اما چه کارهایی؟ حافظه سینمایی نگارنده، ادعاهایی پیرامون تلاش خزاعی برای مصادره برنامه هفت، گزارش روزنامه جوان پیرامون ۳۰ سکه طلا که خزاعی برای برگزاری جشنواره سی ام فجر از «بیت الحال» (کنایه به بیت المال) گرفته بود، ادعاهایی مبنی بر توزیع بن های تخفیف ۱٢ هزار تومانی برای فیلم ارزشی «به وقت شام»، فراری دادن سینماگران کاربلد از سینمای دفاع مقدس و ... را به خاطر می آورد. حافظه نگارنده، طرفداریِ خزاعی از سازمان اوج مقابل دوربین را به خاطر می آورد. سازمانی که هم اهدافِ گردانندگان آن بر همه مسجل است و هم دلیل رپورتاژ خزاعی در برنامه زنده به نفع آن! حافظه نگارنده سرمایه هایی را به یاد می آورد که از طریق ساخت فیلم های به اصطلاح دفاع مقدس با بودجه بیت المال انباشت شدند. سوال اینجاست خزاعی در مقام تهیه کننده، چرا یک بار با سرمایه خود فیلم دفاع مقدسی یا به قول خودش اخلاقی و ارزشی نساخت؟حافظه سینمایی نگارنده در تلاش است تا بیابد محمد خزاعی چه تحولی را در سینما ایجاد کرده است؟ با اینکه پست و مقام هم داشته و دارد؟ طی مدت ها که دبیر جشنواره فیلم دفاع مقدس و انقلاب اسلامی بود، چه قدمی برای پیشرفت فیلم های جنگی برداشته است؟ او که پست و مقام در ایران را موروثی می داند در مدت دبیری خود در جشنواره دفاع مقدس کدام متخصص و نخبه ای را که سابقه فامیلی و آشنایی با آنان نداشته به کار گرفته است؟پاسخ همین علامت سوال است!

 

انتظامی و ناتمامیِ نشدن ها!

 

البته پیش از خزاعی نیز مدیرانِ سازمانِ سینمایی گلی بر شمایل سینمای ایران ننشاندند! حسین انتظامی، رئیس سابق سازمان سینمایی نیز پیش از آن که در سینما شناخته شود، در مطبوعات نام آشنا بود؛ از روزنامه «قدس» تا «جام جم» و «همشهری» و بعدها مدیریت «خبرآنلاین» و در ادامه معاون مطبوعاتی و دستیار ارشد وزارت ارشاد در دولت روحانی. در این میان اگر بخواهیم در سوابق کاری انتظامی عقب تر برویم، احتمالا بسیاری او را از در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ٨۴ می شناسند؛ از ستاد انتخاباتی علی لاریجانی تا مسئولیت سخنگویی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی! در این میان باید گفت که هدف نگارنده بیش از آن که شناساندن کارنامه کاری حسین انتظامی به مخاطبان این نوشتار باشد، اشاره به یک نقطه مشترک در تمام دوران کاری اوست؛ اشاره به ترکیبی که از مطبوعات تا سازمان سینمایی همراه انتظامی است؛ شفاف سازی مالی! همان آمارسازی و بیلان سازی که مدیران طی یک دهه گذشته سر مردم را با آن گرم می کنند که نشان دهند چقدر در مناسبات مالیِ خود صحیح گام بر می دارند! 

 

حیدریان و تفکراتِ دینی و معناگرایش در سینما

 

پیش از انتظامی، محمد مهدی حیدریان از اواخر سال ٩۵ تا آبان سال ٩٧، سکان دارِ سازمان سینمایی بود. او در دهه ۶۰ تا ٧۰ از مسئولین وقت سازمان سینمایی بود و در سال‌های نیمه نخست دهه ٨۰ در دولت دوم سید محمد خاتمی با وزارت احمد مسجدجامعی نیز برای بار اول مسئولیت سازمان سینمایی را بر عهده داشت. سال‌های مدیریتی وی در دهه ٨۰ با شکل‌گیری سینمای دینی و معناگرا بیشتر همراه بود. تا این حد که در این دوران مسابقه سینمای معناگرا (در جست‌وجوی حقیقت) در جشنواره فیلم فجر راه‌اندازی و به صورت بین‌المللی اداره شد. دوره او به زعم بسیاری از سینماگران، دوره شدت گرفتن سانسورها در دهه نود بود. به عنوان مثال می توان به توقیف سریال «ممنوعه» و دست کاری در سناریو آن تنها بعد از پخش سه قسمت از سریال و بلاتکلیفی فیلم های مجوز داری مثل «عصبانی نیستم»، «آشغال های دوست داشتنی»، «پارادایس»، «خانه پدری» و… را نام برد. همچنین در دوران حیدریان تصویب بودجه های هنگفت برای فیلم های ارگانی به اوج رسید.

 

ایوبی، از دانشگاه امام صادق تا سازمان سینمایی

 

شاید کسی فکرش را هم نمی کرد که رئیس دانشگاه علوم سیاسی «امام صادق» در سال ٧٧، بدون داشتن کوچکترین پیش زمینه سینمایی طی سال های ٩٢ تا ٩۵، بر مسند سازمان سینمایی تکیه بزند. شروع توقیف پر حاشیه فیلم «خانه پدری» به دلیل  مکدر شدن خاطر دختر ایوبی از فیلم، یکی از جنجالی ترین اتفاقات در دوره ایوبی است. به زعم سینماگران او به جای حل مشکلات زیربنایی، بودجه‌های سینمایی را در مسیر موازی کاری های بی‌حاصل از تأسیس مدرسه گرفته تا راه اندازی جشنواره میلیاردی و گروه سینمایی تلف کرد. از جمله سرنوشت نامعلوم بودجه ٣۰۰ میلیاردی سازمان سینمایی در سال ٩۵، خرید ماشین میلیاردی، بازسازی دفتر و اوج گیری ماموریت های خارجی به محض ورود به سازمان سینمایی، اکران فیلم های سینمای ایران در خارج از کشور و مشخصاً کشور فرانسه که مشخص نبود چه مبالغی طی قرارداد با چه اشخاصی و با چه سابقه ای پرداخت شده  را می توان در کارنامه کاری ایوبی به کرات دید.

 

شمقدری، پرحاشیه، تندرو و پرطرفدار!

 

جواد شمقدری از جمله مدیرانِ سازمان سینمایی بود که طی سال های ٨٨ تا ٩٢ از دلِ سینما به مدیریت رسید. او در دولت نهم، مشاور احمدی نژاد در امور هنری بود. این کارگردان که فیلم انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد را طی دو دوره ساخت، در زمانی که مشاور هنری احمدی‌نژاد بود، منتقد سیاست‌های وزارت ارشاد دوره محمدحسین صفار هرندی شد. شمقدری درباره صفار هرندی گفته بود که احمدی‌نژاد و صفار هرندی همچون زن و شوهری هستند که فقط همدیگر را تحمل می‌کنند. احمدی‌نژاد این سخنان را توهین به خود و وزیرش اعلام کرد! در دوران او بود که برچسب سیاه نمایی بر برخی فیلم های اجتماعی سبب توقیف آن ها شد. شمقدری درباره شرط رفع توقیف فیلم «زمهریر» گفته بود که باید همه اشعاری که درباره «لب کارون» خوانده می‌شود، به سرودهای انقلابی تبدیل و رقاص بازی ها از فیلم حذف شود. همچنین مراودات مالی شمقدری و کرباسچی، شهردار پیشین تهران برای ساخت فیلم «طوفان شن»، پایین کشیدن پوستر فیلم های «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد ۱» از سر در سینماها توسط انصار حزب الله، انتشار مجوز برای فیلم «خانه پدری» و بعد چسباندن انگ «جنایت فرهنگی» به آن نیز در دوران او اتفاق افتاد. شمقدری پس پایان دوران کاریش در سازمان سینمایی و به دنبال اتهامات مالی مطرح شده از سوی ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی، فیش حقوقی خود را که برای دو ماه سال ۹۲ بود منتشر کرد که بر اساس آن، میانگین دریافتی او حدود دو میلیون و ششصد هزار تومان بود! این در حالی است که رسانه ها در آن دوران از حقوق ۴۳ میلیون تومانی او پرده برداشته بودند.

 

سه مدیر طی سه سال، وقتی سینما راکد ماند!

 

پیش از شمقدری، محمدرضا جعفری جلوه، مدیر وقت شبکه یک سیما با آغاز به کار دولت محمود احمدی نژاد، معاون سینمایی محمد حسین صفارهرندی شد و از سال ٨۴ تا ٨٨ این مسئولیت را برعهده داشت.

پیش از او محمد مهدی حیدریان، مدیر سیما فیلم از سال ٨۱ تا ٨۴ معاون سینمایی وزارت احمد مسجد جامعی بود.

طی سال های ٨۰ تا ٨۱، محمد حسن پزشک که در دوره‌ای مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و مدیر عامل موزه سینما نیز بود، در کنار احمد مسجد جامعی  سکاندار سینمای ایران شد که به صورت غیرمنتظره در آستانه برپایی جشنواره فیلم فجر در حالی که کاتالوگ جشنواره نیز با پیام او چاپ شده بود، به دلیل بیماری، جایش را به معاون بعدی داد.

 

سیف الله داد، نقطه عطف مدیران سینمایی

 

زنده یاد سیف الله داد، خوشنام ترین مدیر سازمان سینمایی به گواهِ سینماگران است. داد را بیشتر در قامت کارگردان فیلم های مشهوری چون «بازمانده» و «کانی مانگا» می شناسیم. او بنیان‌گذار موسسه سینمایی «سینافیلم» نیز بود. داد همچنین بین سال‌های ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۷۶ ریاست هیئت مدیره خانه سینما را بر عهده داشت. او در دولت اصلاحات، معاون سینمایی عطاءالله مهاجرانی شد. سیف الله داد که فیلم انتخاباتی خاتمی را نیز ساخته بود از سال ٧۶ تا ٨۰ در سازمان سینمایی باقی ماند و به گواه سینماگران، طلایی ترین دوران را در طول تاریخ سینما رقم زد.

 

میرسلیم و معاونان رادیکالش

 

پیش از سیف الله داد، مدیران سازمان سینمایی چندان به نفع سینما گام برنداشتند. عزت‌الله ضرغامی که این روزها وزیر میراث فرهنگی و گردشگری دولت جدید است، در دو سال پایانی وزارت سید مصطفی میرسلیم طی سال‌های ٧۴ تا ٧۶ در معاونت سینمایی حضور داشت. دانشجوی پیرو خط امام که در اشغال سفارت آمریکا نقش داشت، در توقیف فیلم های سال های میانی دهه هفتاد به بهانه حجاب بانوان بی تاثیر نبود. مدیر سینمایی ِ پیش از ضرغامی، مهدی فریدزاده بود که طی سال های ٧٢ تا ٧۴ معاون سینمایی مصطفی میرسلیم بود. میرسلیم در دورانِ وزارت، سابقه درخشانی در حوزه سینما نداشت و دستور العمل های رادیکال خود را به معاونت های فرهنگی وزارتخانه خود نیز انتقال می داد. پیش از فرید زاده، فخرالدین انوار با یک دهه معاونت، بیشترین حضور را در راس سینمای کشور داشت و از سال ۶٢ تا ٧٢ معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره‌های مدیریت خاتمی و لاریجانی بود. بزرگترین چالش انوار، هموار کردن مسیر سینمای اجتماعی میان فیلم های دفاع مقدس و در اوج دوران جنگ و بمباران بود. مسئولیتی که انوار نه چندان اما تا حدودی در انجام آن موفق بود. پیش از انوار و در سال ۶٢، کمال حاج سید جوادی که مسئولیت معاونت هنری را بر عهده داشت، چند ماه سرپرستی معاونت سینمایی را نیز عهده‌دار بود.

 

کلهر، آقای چرخش های خاص!

 

پیش از سید جوادی، مهدی کلهر طی سال های ۵٩ تا ۶٢ در مسند معاونت سینمایی حاضر بود. او که برادر مجتبی و مرتضی تهرانی، از مجتهدان معاصر بود، در دوران کاریش چرخش های عجیبی داشت. از اعتراضش به سانسور در دوران مشاوری برای احمدی نژاد در شورای نظارت بر صدا و سیما که موجب برکناری او شد تا نقش اصلی او در سانسور و توقیف آثار سینماگران قبل از انقلاب از جمله بیضایی در روزهای فعالیتش در معاونت فرهنگی(سازمان سینمایی). این برکناری در حالی اتفاق افتاد که پیشتر او ادعا کرده بود در سال ٨۴ به دلیل اختلاف بر سر حمایت از احمدی‌نژاد از همسرش جدا شد! کلهر همچنین در مصاحبه‌ای با خبرگزاری مهر، ندا آقاسلطان را «دختر ساده‌ای دانست که خود را جلوی دوربین به مردن زد و سپس در آمبولانس به دست پزشک فراری به انگلیس (آرش حجازی) کشته شده». وی هم‌چنین ادعا کرد که: «به معنای اسم ندا آقاسلطان توجه کنید. ترجمه اسمش به انگلیسی می‌شود فریاد آقای شاه. یعنی این مملکت با سابقه ۳۰ سال جمهوری اسلامی به جایی نرسید و باید آقای رضا پهلوی برگردد». همین اظهارات ضد و نقیض، چندان چهره روشنی از او در ذهن هنردوستان باقی نگذاشته است.

 

سال های ابتدایی انقلاب در معاونت سینمایی

 

پیش از کلهر، حسین ترابی، مستندساز و کارگردان سینما که در اوایل انقلاب فیلم «تو آزادی» را با موضوع انقلاب اسلامی ساخته بود به عنوان اولین سرپرست مرکز امور سینمایی کشور زمام سینما را در دست گرفت و تا سال ۵٨ و دوران وزارت حسن حبیبی در وزارت علوم عهده‌دار این مسئولیت بود.

 

اما اولین سرپرست مرکز امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد علی نجفی بود که از فروردین سال ۵٨ تا مرداد سال ۵٩ عهده دار این سمت بود. شمایل نجفی در سینما و تلویزیون بیشتر در قامت کارگردان سریال «سربداران» در ذهن ها باقی مانده است. نجفی طی سال های ابتدایی بعد از انقلاب، به عنوان رییس اداره نظارت بر نمایش فیلم در شورای انقلاب حکم گرفت و بنا بر گفته خودش فروردین سال ۵٨، امام خمینی و مهندس بازرگان در قم او را وادار به پذیرش این مسئولیت کرده‌اند.

 

در نهایت باید گفت که مرور کارنامه سازمان سینمایی نشان می دهد، در دوره هایی چون دوران سیف الله داد که دولت در تعامل با مدیرانِ درون سینمایی قدم برداشت، دوران طلایی سینما نیز شکل گرفت. مدیران غیرسینمایی به دلیل ناآشنایی با مناسبات سینما، طبعا از عنصر سلیقه بهره گرفته و مسیر به تعالی رسیدن سینما را منحرف کردند. محمد خزاعی علیرغم سابقه فعالیتش که با حمایت ارگان های خاص پیوند خورده، تهیه کننده سینما و درون سینمایی است و شاید بتوان خوش بین بود که در راستای احیای سینمایِ به خاک نشسته این روزها قدم بردارد.

ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

ماجرای انفجار در اصفهان چیست؟| آمریکا: از گزارش‌هایی درباره‌ی حمله اسرائیل به داخل ایران مطلعیم| فعال شدن پدافند هوایی ایران در آسمان چند استان کشور

حمایت از کدام خانواده؟

چرا تروریست‌ها چابهار را هدف گرفتند؟ | ظرفیت بندر چابهار بیشتر از گوادر است | جنبش‌های تجزیه‌طلبانه بلوچی مخالف سرمایه‌گذاری چین در چابهار هستند

۹۵ درصد قصور پزشکی در بیمارستان بیستون؛ دلیل فلج مغزی بهار

بیانیه سیدمحمد خاتمی در ارتباط با حمله به ساختمان كنسولگرى ايران در سوریه

‏‎از حمله تروریستی به مقر نظامی در راسک و چابهار چه می‌دانیم؟| این گزارش تکمیل می‌شود

حالا چه باید کرد؟

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

تجاوز سربازان اسراییلی به زنان در بیمارستان الشفا

مقام معظم رهبری سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نام‌گذاری کردند

بچه‌های ظریف کجا زندگی می‌کنند؟

همه چیز درباره خصوصی‌سازی پرسپولیس و استقلال | پرسپولیس به تامین اجتماعی واگذار می‌شود؟

خاتمی: آگاهانه و صادقانه رأی ندادم تا به هیچکس دروغ نگفته باشم

ظریف اسفند ۱۴۰۲؛ به زودی در فراز ببینید!

پیشنهاد سردبیر

دیاکو حسینی در گفت‌وگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد

چرا ایران عملیات نظامی را از پیش اطلاع داد؟

در گفت‌وگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!