جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ 29 March 2024
شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۸
کد خبر: ۵۸۵۰۸

از لوکادیا تا رونالدو، از شرکت ملی نفت تا آرامکو

از لوکادیا تا رونالدو، از شرکت ملی نفت تا آرامکو
در قیاس شرایط دو کشور بسیار پیش از دوگانه لوکادیا-رونالدو، این سرمایه‌گذاران، شرکت‌ها و شرکای اقتصادی بین‌المللی بودند که همین رفتار دوگانه را در قبال ایران و عربستان داشتند. شرکایی که با اشتیاق راهی ریاض می‌شدند و با کدورت و منت تهران را ترک می کردند.
نویسنده :
احسان بداغی

این اتفاق به هیچ عنوان غیرمنتظره نیست اما تا نهایت ممکن سمبلیک است؛ درست در هفته‌ای که یک بازیکن درجه چندم اروپایی، بی‌خبر ایران را به دلیل شرایط کشور ترک می‌کند، یکی از ستاره‌های نه فقط امروز بلکه تاریخ فوتبال جهان برای ادامه زندگی و فعالیت ورزشی‌اش راهی عربستان می‌شود.

فقط امروز و دیروز نیست که ایرانیان بر روی تحولات و تغییرات جهان عرب و در راس آنها عربستان سعودی به عنوان کشوری که داعیه‌دار رهبری اعراب جهان است، حساس هستند. پیشرفت‌های پی در پی کشورهای عربی منطقه در شئون مختلف در دهه‌های اخیر همیشه نگاه ایرانیان را به خود معطوف کرده. نگاهی سرشار از مقایسه که در سال‌های اخیر با حسرت هم در آمیخته است.

ماجرا این است که حالا فاصله ایران با کشورهایی نظیر عربستان سعودی فقط در سطح فوتبال باشگاهی فاصله بین «یورگن لوکادیا» و «کریستیانو رونالدو» نیست. در اکثر چیزهایی که بین دو کشور مقایسه می‌شوند، فاصله همین فاصله لوکادیا و رونالدو است.

مثلا بیایید حمل و نقل هوایی ایران و عربستان را مقایسه کنیم؛ شرکت هواپیمایی «السعودیه»، شرکت حامل پرچم عربستان است که هم با ۱۵۰ فروند هواپیما به ۱۲۰ مقصد جهان پرواز دارد و متوسط عمر هواپیماهای آن هم کمتر از ۱۰ سال است. در ایران شرکت «ایران ایر» حامل پرچم ایران محسوب می‌شود که اندازه ناوگان آن ۲۶ فروند هواپیماست و مقاصد آن شامل ۶۱ مقصد می‌شود که ۲۶ مورد آن مقصد داخلی هستند. یعنی ایران ایر ۳۳ مقصد خارجی دارد اما این عدد برای هواپیمایی سعودی ۹۵ مورد است. متوسط عمر هواپیماهای ایران ایر هم هم اکنون حدود ۲۶ سال است. یعنی ۱۶ سال بیشتر از متوسط عمر هواپیماهای سعودی. این تازه در شرایطی است که عربستان بر خلاف برخی همسایگان دیگر ایران مانند قطر، امارات یا ترکیه آنقدرها روی توسعه حمل و نقل هوایی سرمایه‌گذاری نکرده است.

این وضعیت نامتوازن در قیاس بین ایران و عربستان را می‌توان با مثال‌های بسیار متعددی ادامه داد. یک نمونه پروژه رسانه‌ای دو کشور است. عربستان در سال‌های اخیر مرجعی به نام ایران اینترنشنال را ساخته‌اند که به شکل مشهود و غیرقابل انکاری مامور خبرسازی و نفرت‌پراکنی در سطح جامعه ایران و القاء احساسات گاه ضد ملی به مردم ما شده است. در مقابل هم صداوسیمای ما سال‌هاست شبکه‌های عرب زبانی چون العالم را با هدف تاثیر بر جهان عرب تاسیس کرده. آیا میزان اثرگذاری و نفوذ متقابل این دو دسته رسانه در جامعه هدف آنها امروز قابل مقایسه است؟ ایران چقدر با ابزار رسانه‌ای خود بر افکار عمومی جهان عرب تاثیر گذاشته و در مقابل رسانه‌ای چون ایران اینترنشنال در همین چند سال چقدر موفق به تزریق موفق القائات خود به جامعه ایران شده است؟

اوج این مقایسه شاید به قیاس بین شرکت آرامکو عربستان و شرکت ملی نفت ایران برگردد. دو مجموعه‌ای که در دو کشور نفت خیز جهان وظیفه نسبتا مشترکی دارند و با اهدافی تقریبا شبیه به هم تاسیس شده‌اند. اما موقعیت آنها هم اکنون فاصله‌ای کهکشانی با هم دارد.

آرامکو عربستان هم اکنون با ارزشی نزدیک ۵ تریلیون دلار آمریکا یکی از با ارزش‌ترین شرکت‌های جهان محسوب می‌شود و درآمد ماهانه آن از مرز ۱۵ میلیارد دلار هم گذشته است. اما در ایران درآمد شرکت ملی نفت مشخص نیست و برخی تخمین‌ها از درآمد سالانه حدود ۳۰ میلیارد دلار خبر می‌دهند. یعنی کمتر از یک ششم درآمد آرامکو.

در چنین وضعیتی است که لوکادیا به عنوان یک بازیکن درجه چندم اروپایی با هزار منت و حاشیه ایران را ترک می‌کند و حاضر به زندگی در شرایط کشور ما نیست و در آن سو، رونالدو به عنوان یکی از بهترین‌های تاریخ با شوق راهی عربستان می‌شود.

در واقع در قیاس شرایط دو کشور بسیار پیش از دوگانه لوکادیا-رونالدو، این سرمایه‌گذاران، شرکت‌ها و شرکای اقتصادی بین‌المللی بودند که همین رفتار دوگانه را در قبال ایران و عربستان داشتند. شرکایی که با اشتیاق راهی ریاض می‌شدند و با کدورت و منت تهران را ترک می کردند.

پایداری این توازن نامیمون برای چند دهه شرایط عمومی دو کشور را در وضعیتی کاملا متفاوت قرار داده است. در ابعاد سیاسی و با نگاه‌هایی مبتنی بر رقابت دیرینه دو کشور می‌شود سعودی‌ها را به دلایل مختلف از جمله مسایل حقوق‌بشری و چیزهایی از این دست به باد انتقاد گرفت اما بخش دیگر واقعیت صحنه متفاوت از این ماجراست.

مثلا اینکه از نظر رتبه تولید ناخالص داخلی کشورها عربستان در رتبه هجدهم جهان است و ایران در رتبه ۸۳ در واقع تولید ناخالص داخلی عربستان در سال ۲۰۲۲ معادل ۱۴ و نیم برابر ایران بوده است. در فهرست ۱۰۰ شرکت بزرگ خاورمیانه ۳۳ نام از عربستان سعودی به چشم می‌خورد و هیچ شرکت ایرانی در این جمع دیده نمی‌شود.

درآمد سرانه ایران در حالی حدود ۱۳ هزار دلار در سال است که این عدد برای عربستان سعودی به ۶۰ هزار دلار یعنی ۵ برابر ایران نزدیک می‌شود.

در همین مهرماه اعلام شد که تراز تجاری ایران به عدد منفی یک میلیارد و ۳۹ میلیون دلار رسیده و این در حالی است که تراز تجاری عربستان در نیمه اول سال ۲۰۲۲ از مرز ۱۲۴ میلیارد دلار بیشتر شده است.

رمز اینکه ما در ایران حتی نمی‌توانیم یک بازیکن درجه چندم اروپایی را حفظ کنیم و همزمان عربستان می‌تواند میزبان یکی از فوق ستارهای ورزش جهان باشد در همین اعداد نهفته است. اعدادی که ریشه در نگاه دو کشور به توسعه اقتصادی و راهبردها و برنامه‌های درازمدت آنها برای افق گشایی در این زمینه دارند.

اهمیت همه این اعداد و قیاس‌ها که می‌توانند دایره بسیار بیشتری را در بر بگیرند در این است که ما داریم درباره یک رقیب منطقه‌ای تمام عیار صحبت می‌کنیم. رقیبی که در تمام حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولویک رقابتی در حد تقابل با ایران را در برنامه‌های خود تعریف کرده است. 

در این فرآیند اعداد فوق واقعیت‌هایی هستند که نمی‌توان با شعارهای مرسوم و تحلیل‌های جانبگرایانه بر عمق تاثیر آنها بر شرایط و موقعیت دو کشور چشم پوشید. 

 

ارسال نظر
نظرات بینندگان
مصطفی
-
شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱
0
۱.کجادرامدسرانه اکثرایرانیان ۱۳هزاردلارهست؟به استثناکارمندان رسمی دولت وکسبه بازاریان وسرمایه داران .درامدسرتنه به ضرص قاطع ۱۵۰دلارهست.
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر

در گفت‌وگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!