می گویند :«بچهها میخواهند کنکورشان را بدهند، اعصابشان خراب است»، وعده می دهند: «۸ هزار ورزشگاه روباز و سرپوشیده در سراسر کشور برای برگزاری کنکور تحت پروتکلهای بهداشتی اختصاص می دهیم»، هشدار می دهند: «به وعده های تامین امنیت بهداشتی در آزمون دکترا عمل نشده و تعویق زمان کنکور تا گذشتن از دوران پیک کرونا ضروری است» و در میان همین جدال، یک میلیون و ۵۰ هزار کنکوری بلاتکلیف اند، روز شمار کنکور ۹۹ به عدد ۱۸ رسیده و آمار تلفات کرونا به بیش از ۲۰۰ نفر در روز؛ ۲۰۰ تن؛ ۲۰۰ جان…!
حذفی که حذف نمی شود!شاید بسیاری از خوانندگان این گفتار ندانند که قانون نظام پذیرش دانشجو در سال ۸۶ به تصویب رسید و طبق آن دولت موظف شد، حداکثر تا سال ۹۰ کنکور را بهطور کامل حذف و سوابق تحصیلی را جایگزین نمرات کنکور در پذیرش دانشجویان کند! بماند که با کدام توجیه، قانون مصوب شده از سوی دولت تا به امروز اجرایی نشده است. اما حالا بعد از گذشت نه سال، شیوع کرونا و تهدید جانِ جامعه نیز نمی تواند این غول نخ نما شده را زمین بزند!
مدافعان کنکور در میدان کرونا را بشناسید!
گمانهزنیها درباره مسئله برگزاری کنکور سراسری کماکان ادامه دارد و حتی شرایط خاص کشور نیز، لغو کنکور را با اتفاق نظر مسئولان مواجه نکرده است. کمیسیون آموزش تحقیقات و فنآوری مجلس شورای اسلامی، وزیر علوم، وزیر ورزش و جوانان و وزیر بهداشت امروز یکشنبه نشستی را درباره کنکور برگزار کردند؛ نشستی که نتیجه آن، تعویق کنکور نبود. ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت یکشنبه با دفاع از برگزاری کنکور می گوید:«جمعیت کل کنکور در کشور به اندازه جمعیت یک روز در ساحل مازندران و گیلان نیست، بچه ها می خواهند کنکورشان را بدهند»! این در حالی است که طبق اعلام سازمان سنجش، بیش از ۱۵۰ نفر از داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد ۹۹، با رعایت تمام پروتکل های مقرر بهداشتی، «به طور قطعی» به ویروس کرونا مبتلا شدهاند.
با تمام این تفاصیل، هفته گذشته، سازمان سنجش آموزش کشور ادعای موافقت ۹۵ درصدی داوطلبان با برگزاری کنکور سراسری را مطرح کرد. ادعایی که حال با افشاگری برخی داوطلبان کنکور،اعتبار سازمان سنجش را زیر سوال برده است. طی روزهای گذشته برخی داوطلبان کنکور علاوه بر راه اندازی پویش تعویق کنکور، پیامهایی از مشاوران یکی از موسسات آموزشی را در فضای مجازی بازنشر کردند که ماجرای تازهای را روایت میکند. پیامهای منتشر شده نشان میدهد برخی از مشاوران یک موسسه آموزشی در گفت وگوی مجازی با داوطلبان، از آنها خواسته اند به هر شکل ممکن مخالفت خودشان با به تعویق افتادن کنکور را اعلام کنند چرا که تعویق کنکور به ضرر موسسات نیست بلکه به ضرر داوطلبان است! از طرف دیگر گروههای فشاری که با هدف تعویق کنکور شکل گرفته و نزدیک ۵۰۰ تا ۷۰۰ اکانت توییتری را هدایت میکنند، موافقان برگزاری کنکور را در شبکههای اجتماعی به رگبار فحش و تهدید میبندند که یکی دیگر از عجایب این روزهاست!
به نظر می رسد حالا ، از غول کنکورِ سال های دور، تنها یک سایه خسته باقی مانده که جز کاسبان آن، نفعی برای غیر ندارد؛ کاسبان، همان شبکه های پرقدرتی هستند که جانشان به جان کنکور بند است و به ادعای مسئولان رسمی، بیش از ده ها میلیارد گردش مالی دارند! حال چه کسی می تواند و می خواهد که از این رقمها و بازار داغی که در حاشیه کنکور ساخته شده است، دل بکند؟!
حامیان تجارت از کنکور؛ از سازمان سنجش تا صدا و سیما!می توان گفت که صدا و سیما، سنجش و موسسات، سه ضلعِ اصلی هرمِ کنکور هستند، به صورت پیدا و پنهان با هم بده بستان دارند و احتمالا در جریان استقرار کنکور حتی در شرایط حال حاضر، رویکردشان بی تاثیر نیست. نمود بارز این جریان در صدا و سیما، جدا از تبلیغات گسترده برخی از موسسات آموزشی، شبکه آموزش است که با شعار «عدالت آموزشی»راه اندازی شد! عدالتی که پنجره تازه ای در جهت کسب درآمد برای صدا و سیما باز کرد! اگر میانگین زمان پخش این برنامهها را هم یک ساعت در نظر بگیریم، ۲۵۲ ساعت در صدا و سیما صرف تبلیغات مربوط به موسسات کنکوری میشود.
سازمان سنجش، ضلع دیگری از این هرم سودبگیر است! ابراهیم خدایی، رئیس سازمان سنجش آموزش در برنامه ای تلویزیونی اظهار کرد: «برای ۶ میلیون نفر آزمون برگزار میکنیم و ۱٢۵ میلیارد تومان درآمد دارد که به لحاظ قانون مقداری از آن کسر میشود و ۱۰۵ تا ۱۱۰ میلیارد تومان باقی میماند.»
این آمار در آزمون سراسری ٩٧ ، تنها در بحث هزینه ثبت نام یکمیلیون و ۱۱ هزار و ٣۶۰ نفر داوطلب، (بهازای هر نفر ٢٢ هزار تومان) ٢٢ میلیارد و ٢۴٩ میلیون و ٩٢۰ هزار تومان تخمین زده میشود.
شبکه هدایت کننده کنکور؛موسسات و متعلقات!
«مبتکران»، «منتشران»، «مدرسان شریف»، «ماهان»، «خیلی سبز»، «ا لگو»، «تیزهوشان» و … هر کدام نام هایی آشنا به گوش دانش آموزان دهه هفتاد تاکنون است که با مجوز وزارت علوم تاکنون در حال فعالیت هستند. اما دو برند آموزشی پرتکرار شاید در حال حاضر اصلی ترین بازوهای بخش کمک آموزشی در سیستمِ آموزش این مرز و بوم باشند که ۱۰ سال است نامشان با کنکور عجین شده است؛ «کانون فرهنگی آموزش» متعلق به کاظم قلمچی و انتشارات «گاج» متعلق به ابوالفضل جوکار که حتی از قلم چی هم پرکار تر است.
«کانون فرهنگی آموزش» تاکنون بالغ بر ۱۰ هزار عنوان کتاب چاپ کرده که با درنظر گرفتن میانگین تیراژ این نوع کتابها که چیزی حدود دو تا دوهزار و پانصد است، میتوان نتیجه گرفت میزان چاپ و توزیع و فروش عجیب و غریبی برای این ناشر آموزشی ایجاد کرده است. همچنین انتشارات «گاج»، چیزی حدود ۱٢ هزار و ۵۰٩ عنوان کتابآموزشی چاپ کرده است. این ناشر طی دو سال گذشته، چیزی حدود ۱٣٨۶ عنوان کتاب کمکآموزشی منتشر کرده که با در نظر گرفتن همان تیراژ میانگین دو تا دوهزار و ۵۰۰ تایی عدد بزرگی حاصل میشود. با یک ضرب و تقسیم ساده بین تعداد کتابهای چاپشده که همان میانگین دوهزار و ۵۰۰ تایی دارد و میانگین قیمت که ٣٣ هزار تومان برای هر کتاب است، ۱۱٩ میلیارد تومان عاید ناشر آموزشی «گاج» شده است، ناشرانی که حتی افزایش بیش از نه برابری قیمت کاغذ نیز نمی تواند خللی در کار آن ها وارد کند چرا که آن ها در چند نوبت هم سهمیه دولتی کاغذشان را دریافت کرده و هم مصرف مازاد خود را با هر قیمتی به آسانی از بازار آزاد خریداری می کنند! طبق آخرین اطلاعات درج شده در سامانه کاغذ ایران، ناشران «تیزهوشان»، «مبتکران»، «منتشران»، «قلم چی» و «گاج» ، بیشترین سهمیه کاغذ دولتی را در سال گذشته دریافت کرده اند. اطلاعاتی که هنوز به روز نشده است!
همچنین طبق اطلاعات درج شده در سایت خانه کتاب، از ابتدای سال گذشته تاکنون، ۱۹ هزار و ۱۹۶ عنوان کتاب آموزشی با بیش از ۹ میلیون و ۷۱۴ هزار صفحه کاغذ و میانگین قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شده است.
مدارس غیر انتفاعی در کمین موقعیت!
موسسات آموزشی در اواسط دهه هفتاد و درست در شکاف ضعف نظام آموزشی کشور جان گرفتند. حال پس از گذشت بیش از بیست سال، بیش از ده موسسه آموزشی گسترده در کشور مستقر است؛ موسساتی که با نفوذ در بطن جامعه بخصوص در شهرستان ها، تصور هرگونه جایگزینی را برای خود دست کم تا ده سال آینده منتفی کرده اند. شاید با بیرون آمدن از چاه این موسسات، به چاه بزرگتری سقوط کنیم؛ چاهی به وسعت همان بیست سال تاریخ و بعد درست در همان شکاف آموزشی فرود آییم که برای گریختن از آن به موسسات «کمک» درسی پناه برده بودیم! به عبارت دیگر حذف مافیای کنکور مساوی با فرو ریختن بنیان موسسات کمک آموزشی و قدعلم کردن گسترده مدارس غیر انتفاعی است که با وعده امکانات آموزشی بهتر و کسب شهریه بیشتر احتمالا به مافیای مهلک تری تبدیل خواهند شد…!
در گفتوگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران