هر دم از این باغ بری میرسد...
زخم تازه چغازنبیل؛ سرقت آجرنوشتههای باستانی در غیاب یگان حفاظت

آجرنوشتههای باستانی زیگورات چغازنبیل به سرقت رفت؛ این تیتر خبری هشداردهنده و مهم است که همزمان از دو پایگاه خبری خوزتاب و میراثخبر منتشر شد. چغازنبیل؛ بزرگترین اثر باقی مانده از تمدن عیلامی و نخستین اثر ایرانی که در سال ۱۹۷۹ توسط شهریار عدل و با هزینه شخصی این باستان شناس در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد و به گواه میراثشناسان، ارزش آن قابل قیمتگذاری نیست.
«من زیگورات شوش را که از آجرهایی با سنگ لاجورد لعاب شده بود شکستم و سازههای عیلام را با خاک یکسان کردم. شوش را تبدیل به یک ویرانه کردم و ندای انسانی و بانگ شادی به دست من از آنجا رخت بربست»؛ این روایت بانیپال، فرمانده سپاه آشوری از ویرانیهایی است که پس از حمله به سازههای تمدن عیلامی به جا گذاشت. حال هزاران سال پس از آن روزگار، زیگورات شوش هنوز آبستن حوادث است و تازیانه از بیمهری و بیکفایتی میخورد.
سرقت آجر از یک بنای جهانی
آجرنوشتههای باستانی زیگورات چغازنبیل به سرقت رفت؛ این تیتر خبری هشداردهنده و مهم است که همزمان از دو پایگاه خبری خوزتاب و میراثخبر منتشر شد. چغازنبیل؛ بزرگترین اثر باقی مانده از تمدن عیلامی و نخستین اثر ایرانی که در سال ۱۹۷۹ توسط شهریار عدل و با هزینه شخصی این باستان شناس در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد و به گواه میراثشناسان، ارزش آن قابل قیمتگذاری نیست.
چغازنبیل؛ کهنترین ساختمان مذهبی شناخته شده در ایران با قدمت سه هزار ساله که در طول عمر طولانیاش مقابل گزند جنگها و ویرانیها، حوادث و بلایای طبیعی قد خم نگرده اما حال یک روز خشتهای آن زیر سم گاومیشها له میشود و روز دیگر آجرهای آن به دلیل نبود یگان محافظت و رده حفاظتی تخریب و به سرقت رفته میرود. به همین سادگی!
از تصرف چغازنبیل چه میدانیم؟
اما این نخستین گزندها به چغازنبیل نیست. در سالهای اخیر طی دو مرحله جهاد کشاورزی شوش، واگذاری حریم چغازنبیل را استعلام کرد که البته از سوی میراث فرهنگی رد شد. اما ناگهان در سال ۹۷ سند ۳۳۰ هکتار در حریم درجه یک و دو زیگورات چغازنبیل به شخصی به نام علی زارع واگذار شد. طبق گزارش سایت انتخاب، مجوز این واگذاری نیز از سوی جهادکشاورزی شوش صادر شده اما مشخص نیست که با چه اختیاری این اقدام صورت گرفته است.
از اسفند سال ۹۷ نیز تسطیح و خاکبرداریهای آن آغاز شد که البته با طرح دعوا در مراجع قضایی این اقدام به توقف رسید. عجیب آنکه دقیقا در همان برهه دعاوی حقوقی، دیوارکشی و خاکبرداری ۳۰۰ هکتار اتفاق افتاده است. در همان روزها خبری منتشر شد مبنی بر اینکه مالک حقیقی این اراضی ملی قصد دارد روی طاقدیس سردارآباد چغازنبیل کارخانه قند تاسیس کند.
طرحی که البته پس از دوبار شکایت قضایی و با اعلان قرمز یونسکو مبنی بر نقض حریم، به خارج از عرصه و محدوده چغازنبیل منتقل شد. این گذشته خبرها، تنها چند نمونه از گزندهای انسانی بود که به میراث فاخر این منطقه وارد آمد و توضیح بیشتر در باب آن مثنوی هفتاد من کاغذ است.
ماجرای سرقت از زبان راوی!
اما آنچه درباره سرقت آجرنوشتههای باستانی چغازنبیل منتشر شده، مربوط به مشاهدات میدانی مجتبی گهستونی، خبرنگار و فعال حوزه میراث فرهنگی خوزستان است که دیدههای خود را به این شکل شرح داده است: «این نخستینبار نیست که چغازنبیل با تهاجم افراد مغرض و یا قاچاقچی مواجه میشود اما چرا یگان حفاظت (ضابط قضایی) و نیروی انتظامی در این محوطه مستقر نمیشود؟ تنها دلیل آن کمبود نیروی یگان حفاظت و نداشتن رده حفاظتی برای نخستین اثر ثبت جهانی ایران در یونسکو است. وقتی محوطهای با ۶۰۰ هکتار اثر آسیبپذیر و داشتن سه حصار و پراکندگی آثاری همچون کارخ آرامگاهها، معابد جانبی، سازه آبی و… توسط کارگرهای نگهبان و بدون داشتن لباس فرم، ابزار کاربردی حفاظتی و خودرو اداره میشود و وزارت میراث فرهنگی کشور و اداره کل پایگاههای جهانی به کمبودهای ابتدایی پایگاهها توجه نمی کنند آیا میتوان انتظار حفاظت از این بهتر را داشت؟خیر».
طبق اظهارات این خبرنگار، حفاظت از این محوطه با این همه گستردگی تنها توسط دو یا سه نفر انجام میشود.
چرا زیگورات چغازنبیل و آجرهایش مهم هستند؟
نیایشگاه چغازبیل، بازمانده تمدنی است که روزگاری پیش از این با قهر و خشم دشمن به قلب خاک سپرده شد تا سالها بعد راوی تمام قدی از تاریخ آن دوران باشد. شمایلی از نمایش دین در جان آجرها که در حفاریهایی که برای کشف نفت در این منطقه از شوش انجام شده بود کشف و از آن رمزگشایی شد. در سال ۱۳۴۸ ثبت ملی و سپس ثبت جهانی شد. در ساخت آن از میلیونها آجر لعابی منقش به دستنوشتههایی مکتوب بهره برده شد. در معماری آن از اولین تصفیهخانهها که آب آن از کرخه تامین میشد استفاده شد و تا همین چند سال پیش یکی از سالمترین نمونههای باقی مانده از زیگوراتها بود اما حال به دورانی رسیده که بیراه نیست اگر در وصف آن بخوانیم؛ هر دم از این باغ، بری میرسد...!
دیدگاه تان را بنویسید