عکسهای ماندگار از زمانی که گوشی هوشمند نبود!

این روزها همه افراد گوشیهای هوشمند، مجهز به دوربینهای با وضوح بالا در اختیار دارند. اما در سالهایی که خیلی هم دور نیستند دوربینها نادر بودند؛ و به همین دلیل هم هست که تصاویر رویدادهای تاریخی دهههای پیش، بسیار کمیاب و خاص هستند. آیا برای شگفتزده شدن آمادهاید؟
- بگو cheese:
ما عاشق این مجموعه تصاویر سال ۱۸۹۰ هستیم. زن و شوهری که بین قابها میخندند. دلیل جذابیت هم اینکه عکسهای تاریخی ازین دست نادرند... درست برخلاف امروز که پیشرفتهای فناوری اجازه داده دهها عکس را تنها در عرض چندثانیه به ثبت برسانید.
در عصر ویکتوریا و طلوع عکاسی پرتره، هر عکس گرفتهشدهای ارزشمند بود. عکسهای آن زمان نادرند؛ اما پرتره ویکتوریایی که در آن شخصی در حال لبخندزدن به دوربین باشد، نادرتر.

در سال ۱۸۹۰ که این عکس گرفته شد، فرآیند ثبت تصویر، خودش به صرف زمانی فوقالعاده نیاز داشت. گاهی تا ۱۵ دقیقه طول میکشید و نگهداشتن لبخند آن هم برای مدتی تا این اندازه طولانی خودش چالش فیزیکی بزرگی بود. به همین دلیل هم بود که پرترههای آن زمان اغلب بدون لبخند و یا غمگین بودند.
.
- عهد بازماندگان
در سال ۱۹۴۴، والتر و ورنر، به آشویتس-بیرکناو، بزرگترین اردوگاه کار اجباری نازیهای آلمان در طول جنگ جهانی دوم، فرستاده شدند؛ اردوگاهی که در آن جمعی بالغ بر ۱.۱ میلیون مرد و زن و کودک جان خود را از دست دادند.
آشویتس تنها اردوگاهی بود که زندانیان یهودی را به محض ورود، خالکوبی میکرد؛ به نحوی باورنکردنی والتر و ورنر در یک روز به این اردوگاه وارد شدند و شمارههای خالکوبیشان تنها ۱۰ شماره با هم اختلاف داشت: A۱۸۲۸و A۱۸۳۸. شخصیتهای مزبور، علیرغم اینکه همزمان در اردوگاههای مختلف بودند، طی هفتاد سال (تا تجدیددیدارشان که مصادف با ثبت این تصویر است) یکدیگر را ملاقات نکرده بودند.

سومین مرد حاضر در تصویر، به نحوی باورنکردنی از بازماندگان هولوکاست است که به آشویتس فرستاده شده و در پروژه «آخرین شاهد عینی (پروژهای که به حفظ و اشتراکگذاری بازماندگان هولوکاست تعلق دارد)» به ورنر و والتر ملحق شده است.
.
- سفر فوقالعاده
نکته زیبای این عکس غیررسمی، اما خیرهکننده، از دیوید بووی و ایمان، این است که یکی از نادرترین نکات را در دنیای سلبریتی و شهرت انعکاس میدهد: اصالت.
این نوازنده و مدل، رابطه خود را کاملاً مخفی و خصوصی نگه داشتند. ایمان در سال ۲۰۱۴ به روزنامه گاردین گفت: «من عاشق دیوید جونز شدم. نه دیوید بووی. بووی تنها یک شخصیت است.»

این دو در سال ۱۹۹۲ با یکدیگر ازدواج کردند و تا زمان مرگ نابهنگام بووی در سال ۲۰۱۶، ۲۶ سال رابطه داشتند.
.
- داستان اولین زن و ماه
مارگارت همیلتون، که در این عکس نادر تاریخیِ مربوط به سال ۱۹۶۹ به تصویر کشیده شده، مهندس نرمافزاری بوده که تاریخ فراموش کرده است نام او را هم مانند نیل آرمسترانگ یا باز آلدرین به نامی آشنا تبدیل کند.
همیلتون رهبری تیم نرمافزاری ناسا را بر عهده داشت که فضانوردان آپولو را روی ماه فرود میآورد.
همیلتون پیش از آنکه کسی با عبارت «مهندسی نرمافزار» آشنایی داشته باشد، یک مهندس نرمافزار بود. در تصویر، او کنار چیزی ایستاده است که گمان میرود کد یک فهرست برنامهای برای مأموریت فضایی موفقیتآمیز آپولو باشد.

دکتر تیزل مویر-هارمونی، متصدی مجموعه پروژه آپولو در موزه ملی هوا و فضای اسمیتسونیان، گفت: «او پیشگام مهندسی توسعه نرمافزار بود... پیشگام زنان در مشارکت در چنین برنامههای کاری.»
.
- برنی و بیرمنگام
برنی سندرز که اینجا در اعتراضی در سال ۱۹۶۳ در بیرمنگام، آلاباما، به تصویر کشیده شده است، سناتور ایالاتمتحده شد و در نهایت نیز کاندیدای ریاست جمهوری امریکا.
در عکسِ به ندرت نمایشداده شده زیر، سندرز جوان در اعتراضی غیرخشونتآمیز در حال بیرون کشیده شدن توسط نیروهای پلیس است؛ اعتراضات مزبور در اوایل دهه ۱۹۶۰ و با حمایت دکتر مارتین لوترکینگ در بیرمنگام آغاز گردید... در آن زمان شهر عمدتاً به لحاظ نژادی تقسیمبندی شده بود.

از طریق راهپیماییها و تحریمها و تحصنها و دخالتهای مستقیم رسانههای بینالمللی، دکتر کینگ و کمپینِ اقدام مستقیم غیرخشونتآمیز، نهایتاً باعث حذف تبعیض نژادی در بیرمنگام شدند.
.
- از بیرون تیز و از درون نرم
پانکها هم آدماند! به ما یادآوری میکنند که تیزی روی لباسهاشان تنها ظاهر قضیه است، و در باطن حاضرند مقابل پسربچهای که فقط میخواهد برآمدگیهای روی لباسشان را لمس کند، زانو بزنند.

اینجا پانکی را میبینید که ژاکت چرمی پوشیده و لباس مشکی؛ و موهایش را هم مدل موهاوک (مدلی افراطی که سبک پانکها، یا همان به اصطلاح ولگردان است. م.) اصلاح کرده است.
.
- تحت رادار
این عکس کمیاب در کتابی از هیونینی و نیل تردول، تحت عنوان «تاریخ عکاسی مردان عاشق؛ دهههای ۱۸۵۰ تا ۱۹۵۰» که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، آمده است. این کتاب مجموعهای است از عکسهای تأثیرگذار؛ و مربوط به دورانی که روابط همجنسگرایانه غیرقانونی بود.
کتاب مزبور نگاهی نادر دارد به دنیایی خصوصی که از انظار جامعه پنهان مانده است.

.
- دالی و دین
تا به حال در مورد شوهر دالی پارتون چیزی به گوشتان خورده است؟ ما هم چیزی نشنیدهایم. به ندرت عکسی از او دیده شده و خودش را هم کمترکسی انگار دیده است. به همین خاطر است که به نظر میرسد چنین شخصی شاید هیچوقت وجود خارجی نداشته باشد.
ولی شخصی به این نام واقعیتِ وجودی دارد. نام او نیز کارل دین است. این زوج شدیداً روابط خود را خصوصی نگه داشتهاند... نکتهای که شاید همان رمز ازدواج دیرپای آنها بوده باشد؛ ازدواجی که حالا قدمتش به ۵۶ سال میرسد.

دیدار اول آنها برمیگردد به زمانی که دالی تنها ۱۸ سال داشت. و آنها از آن زمان تاکنون با هم بودهاند!
در پنجاهمین سالگرد ازدواجشان، دالی عهد خود را با کارل با این نوشته تجدید کرد: «من او را با داد و کتک هم که شده به پنجاه سال آینده خواهم کشاند!»
.
- آنچه که به خاطر میآوریم.
در تصویر، ۶۰ جفت کفش آهنی در کناره رودخانه دانوب دیده میشود. این کفشها یادبود یهودیان بوداپست مجارستان هستند؛ کسانی که در طول جنگ جهانی دوم کشته شدند.
وقتی حزب سیاسی ناسیونالسوسیالیستِ Arrow Cross در سال ۱۹۴۴ قدرت را به دست گرفت، خود را با موضع یهودیستیزانهی نازی هیتلر همسو کرده و شروع به تبعید هزاران یهودی به اردوگاههای کار اجباری کرد.
تنها در عرض چندروز پس از به قدرت رسیدن این حزب، ۶۰۰ یهودی به قتل رسیده بودند... که بسیاری از آنها در سواحل دانوب گرد هم آورده شده و بمباران شدند.

در مجموع چیزی بیش از ۱۰۰ هزار یهودی از بواپست، در جریان هولوکاست قلعوقمع شدند؛ یعنی بالغ بر ۵۰ درصد از جامعه یهودی. این کفشها یادبود آنهاییست که خیلی ساده و تنها به جرم مذهبشان به قتل رسیدند.
.
- در ساعت مرگمان
این تصویر تکاندهنده، که برنده جایزه پولیتزر شده است، توسط هکتور روندون و در جریان شورشِ پنجروزهای که در سال ۱۹۶۲ در کشور امریکای جنوبی، ونزوئلا رخ داد، به ثبت رسیده است.
در این عکس، کشیش لوئیس ماریا پودیلا، یک سرباز مجروح را که در طول شورش ضددولتی پوتنازو به شدت آسیب دیده، در آغوش گرفته است. او یکی از ۷۰۰ نفری بود که در بازه کوتاهمدت این شورش زخمی شد؛ از این جمع ۷۰۰ نفری، ۴۰۰ نفرشان کشته شدند.

در جریان شورش ضددولتی پوتنازو
قیامی که در نهایت در سرنگونی حکومت نیز موفقیتآمیز عمل نکرد.
.
- ساعت نهار
این عکس تصویر دو کودک بامزه و شیرین را در دورهای تاریک و وحشتناک از تاریخ امریکا به تصویر کشیده است. به دنبال حمله غافلگیرانهی ژاپن به پرل هاربر در سال ۱۹۴۱، پرزیدنت روزولت فرمان دستگیری و به زندان انداختنِ تمام امریکاییژاپنیهای ساکن ساحل غربی را [صرفنظر از اینکه شهروند امریکا باشند یا نه] صادر کرد.

تاریخ تصویر برمیگردد به پیش از حمله ژاپن به پرلهاربر در سال ۱۹۴۱
این عکس که عنوان «ساعت نهار» به خود گرفته توسط دوروتیا لانگ، در مدرسه رافائل ویل در سانفرانسیسکو گرفته شده است؛ آن هم درست لحظاتی پیش از آنکه تمام جمعیت ژاپنی_امریکایی را از مدرسه تخلیه کنند.
- قحطی در اوگاندا
در این تصویر، مبلغی کاتولیک، دست یک کودک گرسنه اوگاندایی را که تصور میشود حدوداً چهارساله باشد، گرفته است. ۶۰ درصد از کودکان منطقه کاراموجای اوگاندا، در طول قحطی سال ۱۹۸۰ جان خود را از دست دادند.
با وجودی که او با این عکس برنده جایزه سال مطبوعاتی جهان شد، اما به گفته خودش از گرفتن این عکس خجالتزده است. او گفته است که یکی از روزنامهها، این تصویر را پنجماه نگه داشت، تا بالاخره برای کسب جایزه انتشارش دهد.

کمبود مواد غذایی در منطقه کاراموجای اوگاندا، از حدوداً ۱۹۸۰ آغاز شد؛ زمانی که این منطقه با تمام کشورهای همسایهی خود در جنگ بود. کمبود جدی ذخایر و مواد غذایی، نهایتاً قحطیای را به دنبال آورد که «بدترین» در طول تاریخ محسوب میشود.
.
- راهی دراز تا بازیابی کامل
این تصویر بسیار نادر، لحظهای دلخراش و هیجانانگیز از تاریخ را به نمایش گذاشته است... زمانی که نیروهای متفقین پس از پایان جنگ دوم جهانی، شروع به آزادسازی اردوگاههای کار اجباری در سراسر لهستان و آلمان کردند.
شادیِ چهرههای آنها واقعی به نظر میرسید، اما بازماندگان اردوگاه مسیری طولانی را برای بهبودی در پیش داشتند. برخی باید به خانه برمیگشتند و خانوادههاشان را پیدا میکردند. ضمن آنکه دوستانشان به قتل رسیده و جوامعشان نابود شده بودند. و در حالی که همسایگان، خانههای متعلق به یهودیان را تصرف کرده بودند... هنوز تا بهبودی آنها راه زیادی مانده بود.

شهادت سربازان متفقین، این شاهدانِ عینی، که اردوگاهها را آزاد کردند، وسعت کامل وحشت رژیم نازی را آشکار کرد.
.
- دوزی روزانه از لبنیات خوب
ماشینهای شیردوشی روباتیک، بازی را برای کشاورزان تغییر دادهاند؛ تولید شیر بیشتر و هزینه نیروی کار کمتر. اما تا پیش از وجود ماشینهای شیردوش روباتیک یا مکانیکی، گاوها چطور دوشیده میشدند؟
خوب، قاعدتاً با دست! این عکس، بخشی منحصربهفرد از تاریخ را به مخاطبان مدرن نمایش میدهد. _در روزگاران قدیم، کشاورزان، و یا به طور سنتی: زنان و دختران شیردوشی وجود داشتند که پس از دوشیدن شیرها، با آنها کره و پنیر درست میکردند. و گاهی تعاملاتی نظیر آنچه در تصویر هست هم وجود داشت: گربهای که در حال خوردن شیر است.

در دهه ۱۹۳۰، شیر گاوها با پمپهای مکانیزه دوشیده میشد. این پمپها تنها اجازه دو بار دوشیدن در طول روز را میدادند. ماشینهای روبوتیک اما میتوانند ۵ یا ۶ بار در روز شیر حیوان را بدوشند؛ و البته احتمال کمی وجود دارد که گربهای در کنارشان باشد!
.
- واکسیناسیون؛ دغدغهای که تکلیفش از همان ابتدا معلوم بود.
دو پسر و یک ویروس. کودک دست چپی واکسن نزده و دست راستی چرا. پیش از آنکه ویروس آبله به لطف واکسیناسیون ریشهکن شود، از هر ده نوزاد، ۹ تاشان بر اثر ابتلا به آن جان خود را از دست میدادند.
آبله یک بیماری تهدیدکننده بود. بیماریای که تاولهای چرکی در سرتاسر بدن ایجاد میکرد. بازماندگان این بیماری نیز اغلب یا نابینا میشدند و یا زخمهای وحشتناکی بر بدنشان باقی میماند.
شاید نامی که اینجا آمده برای بسیاری ناشناخته باشد؛ اما این ویروس به لطف بانو مری مونتاگو ریشهکن شد.

واکسن آبله با ایده مایهکوبی، یا تلقیح آغاز شد. مری مونتاگو (که خودش از نجاتیافتگان آبله بود)، به همراه همسر سفیر بریتانیا در قسطنطنیه، از روشهای تُرکیِ «واریولاسیون (روشی که برای اولینبار جهت ایمنسازی افراد در برابر آبله به کار بسته شد. م.)» که دیده بودند، نُتبرداری کردند.
در نهایت سازمان پزشکی بریتانیا، این روش را کارآمد تشخیص داد؛ اما مطلقاً کردیت (اعتبار)ی به او تعلق نگرفت.
.
- هممدرسهایها
واقعیت افراد مشهورِ کمتر شناختهشده: کامرون دیاز، بازیگر بازنشسته و اسنوپ داگ، خواننده رپ، هر دوشان به یک دبیرستان میرفتند: دبیرستان پلیتکنیک لانگبیچ در کالیفرنیای ایالاتمتحده.
شاید خیلی غیرعادی نباشد که دو نفر که در یک دبیرستان درس خواندهاند، به نهایت شهرت هالیوودی برسند؛ اما جنبه طنز قضیه آنجاست که دیاز فاش کرده در نوجوانی از اسنوپ داگ علف میخریده!

«ما هر دو به یک دبیرستان میرفتیم. او از من یک سال بزرگتر بود. بچههای زیادی در مدرسه ما بودند؛ حدوداً ۳۵۰۰ نفر. اما من او را خوب یادم هست. قدبلند و لاغر بود و موهاش رو دماسبی میبست.»- کامرون دیاز.
.
- بچههای KKK.
عکسی که کلی حرف در خودش دارد. در تظاهرات کوکلاس کلان در جورجیا، در سال ۱۹۹۲، پلیسی به پایین پای خود و به کودکی نگاه میکند که در حال بررسی انعکاس تصویر خود در سپر پلیس است.
پلیس سیاهپوست است و بچه سفید. KKK سازمان نفرتانگیزی است که در حدود سال ۱۹۱۵ تأسیس شد و به ترویج برتری سفید و حکومت سفیدان در ایالات جنوبی امریکا اختصاص یافت.

.
- اشکها خودشان خشک میشوند.
آخرین کنسرت ایمی واینهاوس در در بلگراد، صربستان، «بدترین» اجرای او در سال ۲۰۱۱ لقب گرفت. اما دانستن اینکه چرا او به فاصله کوتاهی پس از این کنسرت میمیرد، غمبارتر است.
امی واینهاوس در سال ۲۰۰۶ وارد عرصه موسیقی شد و جوایز متعددی کسب کرد و مطبوعات بیوقفه به او پرداختند. او مدتها با اعتیاد به الکل و موادمخدر مبارزه کرد و در نهایت نیز در سال ۲۰۱۱ با مسمومیت الکلی جان خود را از دست داد.

این تصویر از آخرین عکسهایی است که از امی گرفته شده است. تماشاگران آن شب در بلگراد دیدند که او کلمات متن ترانه را فراموش کرده و آهنگی را در نیمه راه متوقف کرد. او در اجرای آخرش رفتارهای عجیبی داشت که واکنشهای خشمآلودی به همراه آورد.
اما با نگاهکردن به این عکس میتوان غم و تنهایی امی را کاملاً احساس کرد. او یکماه پس از گرفتن همین عکس میمیرد.
.
- دویدن برای زندگیاش
کاترین سوئیتزر به عنوان دونده با مردان تیم کراس کانتری کالج تمرین میکرد. تا اینکه در سال ۱۹۶۷ وقتی نوبت به شرکت در ماراتون بوستون رسید، زنان از حضور در دوی ۲۶ مایل منع شدند.
سوئیتزر در این مسابقه ثبتنام کرده بود. در مسابقه هم شرکت کرد و همهچیز داشت خوب پیش میرفت، که در چند مایلی مسیر یکی از مقامات مسئول به او که در حال دویدن بود حمله کرده و سعی کرد شماره روی لباسش را بکَنَد.
اما سوئیتزر این ماراتون را به آخر رساند و به یک فعال زنان در عرصه ورزش تبدیل شد.

پنج سال بعد زنان رسماً اجازه حضور در ماراتون بوستون را پیدا کردند.
«میدانستم اگر از دویدن سرباز زنم، دیگر هیچکس باور نخواهد کرد که زنان نیز توان دویدن بیش از ۲۶ مایل را دارند. رفتن من به معنای عقبگرد در ورزش زنان بود.»_ مارگارت همیلتون.
.
- اهداف ازدواج
الان دیگر همه ما میدانیم که باراک و میشل اوباما با هم آشنا شده و عاشق شدند. چیزی که در فصل «BECOMING» کتاب میشل اوباما نیز به آن اشاره شده است.
اگر این کتاب هنوز به جمع کتب کنار تختهتان اضافه نشده، باید بگویم که میشل، مشاور باراک بود و به عنوان همکار تابستانیاش، به شرکت حقوقی شیکاگوی او پیوست.
اما تصاویری واقعی از مراسم عروسی آنها؛ عکسهایی که هیچکدام ندیدهایم. اولین رقص آنها با آهنگ «من و تو»ی استیو واندر بود.

باراک در این تصویر مشغول به جای آوردن سنت دیرینه کندن جورابهای او، و البته ماساژ پای اوست!
.
- سلف سرویس
با نگاهی به این عکس باید داستان را روایت کرد. این تصویر شگفتانگیز، یک افسانه یا داستان عامیانه نیست. شما در این عکس مردی را میبینید که در شرایطی نهچندان مساعد در حال انجام عمل آپاندکتومی روی بدن خویش است.
لئونید روگوزوفِ جراح، در حین سفر در قطب جنوب شوروی، احساس ناخوشایندی پیدا کرد و به عنوان یک پزشک، علائم آپاندیسیت حاد را تشخیص داد. روگوزوف که امیدی به انتقالیافتن خود به صورت هوایی نداشت، تصمیم گرفت خودش بدون جراحی عمومی عمل را به انجام برساند.

او ابتدا از در دسترس بودن دستیاران و استریل بودن ابزارآلات پزشکی اطمینان حاصل کرد و برنامهای پشتیبان در شرایط محتمل بیهوششدنش در میان عمل، تدارک دید. این عمل دو ساعت طول کشید؛ اما روگوزوف این کار را با موفقیت به انجام رساند.
او در بازگشت به خانه در روسیه به عنوان سمبل اوج استقامت مورد ستایش جامعه خود قرار گرفت.
.
- زندگی آن پایین
استیو اروین، یک کارمندِ باغوحش استرالیاییِ استثنائی و حافظ محیط زیست بود. کسی که در دنیای مراقبت و توانبخشی حیوانات چشم به جهان گشود و باقی عمرش را هم با حیوانات گذراند.
اروین همراه با همسرش تری، و فرزندانش بیندی و رابرت، به خاطر عملکردشان در باغوحش استرالیا به شهرت جهانی رسیدند.
این تصویر استیو و فرزند او بیندی را به همراه یک کروکدیل کوچک نشان میدهد.

متأسفانه استیو اروین در حین فیلمبرداری مستند خود از یک دیواره مرجانی در استرالیا، مورد هجوم یک سفرهماهیِ گزنده قرار گرفته و کشته شد.
هر دو فرزند او حالا به فعالیت خود در زمینه حفاظت از حیات وحش ادامه میدهند.
.
- پدربزرگ و مادربزرگ
در این عکس خانوادگی کمیاب، باراک اوبامای جوان را در حال بازی با پدربزرگش در ساحل میبینید. عکس مربوط به سال ۱۹۶۶ است. در عکس به نظر میرسد حسابی بهشان خوش میگذرد و این عکس هم گویای گرمی رابطهشان است.
باراک اوباما، رئیسجمهور سابق، بارها به این نکته اشاره کرده است که این پدربزرگ و مادربزرگش بودهاند که از سن ۱۰ سالگی بزرگش کردهاند؛ نه مادرش که در اندونزی تحصیل میکرده.

جالب اینکه پدربزرگ باراک اوباما نیز که در این تصویر نشان داده شده است، در کودکی توسط پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شده بود. گویا مادر او خودکشی کرده بوده و پدرش، او و بردارش را فراری داده بود.
.
- جنگیدن برای حیات
زن ۹۵ ساله درون تصویر که روی تخت بیمارستان به تصویر کشیده شده، (در زمان ثبت این عکس) مسنترین فرد در ایتالیا بوده که از کووید۱۹ بهبودی یافته است. البته از آن زمان، یک مرد ۱۱۷ ساله اهل ریمنی ایتالیا نیز از ابتلا به کووید جان سالم در برده است. یک راهبه فرانسوی به نام خواهر آندره نیز در سال ۲۰۲۱ بهبودی کامل پیدا کرد.

ایتالیا به طور ویژه از زمان آغاز کووید۱۹ در سال ۲۰۲۰، تلفات جانی زیادی داشت؛ بالغ بر ۱۶۵ هزار مرگومیر در سراسر کشور.
.
- آوردن پسرانمان به وطن
این عکس باورنکردنی مربوط به کشتیِ قارهپیمای RMS Queen Elizabeth است؛ که در سال ۱۹۴۵ به بندر نیویورک میرسد... در حالی که مملو از سربازان امریکاییست که از اروپا بازمیگردند.
کشتی کوئین الیزابت در ششم آگوست ۱۹۴۵ اسکاتلند را ترک کرد و در ۱۱ آگوست ۱۹۴۵ به نیویورک رسید.
کشتی کاملاً پر به نظر میرسد. شاید به این دلیل که تعداد سربازان امریکایی زیاد بوده و شاید هم به این سبب که آیزنهاور ترجیح داده به یکباره سربازان بیشتری را به موطنشان برگرداند؛ تا اینکه چند کشتی با سربازان کمتر را به این کار بگمارد.

البته که نسخه اصلی این عکس، سیاه و سفید بوده و مشخص نیست که چگونه و از چه نمایی گرفته شده است. نسخه رنگی متعلق است به رویستون لئونارد.
.
- روح استرالیایی
اوبژههای تصویر به وضوح برای عکاس ژست گرفتهاند. پنج اسیر جنگی آزادشده لاغر و اسکلتی که روزنامه میخوانند و چای مینوشند.
این عکس تکاندهنده، گویای شهادتی است که بعدها توسط اسرای بازمانده، از شرایط غیرانسانی و رفتارهای بیرحمانه روایت شد. بیش از ۸ هزار سرباز به دست اسیرکنندگان ژاپنی خویش در سراسر جنوبشرقی آسیا کشته شدند. اکثر سربازان اسیر استرالیایی به چانگی، سنگاپور و از آنجا به اردوگاههای کاری دیگر فرستاده شدند.

در طول جنگ جهانی دوم، ژاپن حدوداً ۲۲ هزار اسیر جنگی استرالیایی را از سراسر جنوبشرقی آسیا به اسارت گرفت. آنها به اردوگاههای کاری در سراسر منطقه، از سنگاپور گرفته تا تایلند و برمه و کره فرستاده شدند. و وادارشان کردند که راهآهن و جاده و مواردی ازین دست بسازند.
.
- موجسواری در امریکا
ارزش یک معلم بسیار فراتر از تأثیری است که بر نمرات آزمون دانشآموزان خود میگذارد. معلمانی که مهارتهای غیرشناختی دانشآموزان را بهبود میبخشند، نتایج بلندمدتی نیز بر دانشآموز باقی میگذارند؛ مثلاً شانس فارغالتحصیلی آنها در دبیرستان را بالا میبرند.
این معلم از سال ۱۹۷۰ به وضوح شغل مناسب خودش را پیدا کرد. فقط به عشق و حرارتی که او در بیان فیزیک موجسواری از خودش نشان میدهد، دقت کنید.
معلوم نیست اسم این معلم چیست و از کجا آمده است؛ اما به وضوح میشود تأثیر کلاسهای او را بر چهره یکی از شاگردانش تشخیص داد.

برخی معلمان، تأثیری بیش از سایرین میگذارند. این معلمان جنبه مهمی از آموزش دانشآموزان را تشکیل میدهند. آنها کسانیاند که بزرگترین تأثیر را بر دستاوردهای دانشآموز دارند.
.
- مامان برگشته
عکسی دلخراش از یک مادر (سرگرد تری گورولا) و دخترش (گابی) در سالهای اولیه جنگ عراق... عکسی که به شهرت جهانی رسید.
این عکس زیبا روایت ملاقات مجدد گورولا، یک پزشک نظامی، و کودک نوپایش، در سال ۲۰۰۷ در فرودگاه آتلانتاست. گورولا قرار بود به استراحتی دوهفتهای بیاید، اما اقامتش دو سال به درازا کشید.

گورولا، ۲۰۱۴: «حتی حالا هم دیدن این عکس اشک به چشمانم میآورد. این عکس، نمایشِ احساس واقعیِ والدینِ نظامی در دورانهای جنگیست.»
.
- کیهان در یک کلام
همه استیون هاوکینگ را میشناسیم. آن هم به خاطر اقداماتش در فیزیک و کیهانشناسی. و نیز... بیماری نورون حرکتیاش. اما شاید کمترکسی مراقب اصلی او را که همسرش و مادر فرزندانش بوده است، بشناسد.
این زوج در سال ۱۹۶۵ ازدواج کردند؛ کمی پس از تشخیص بیماری هاوکینگ. آنها سه فرزند داشتند و ازدواجشان سی سال دوام آورد.
جین هاوکینگ: «حقیقت این بود که ما در ازدواجمان چهار شریک داشتیم... من و استفن، فیزیک و بیماری نورونِ حرکتی او».

جین در طول این دوران پر فرازونشیب، و در عین مراقبت از فرزندان و شوهر رو به زوالش (که از دریافت هر مراقبت دیگری امتناع میورزید و تمایلی به صحبت در مورد بیماری خودش هم نداشت)، مدرک دکترای خود را گرفت؛ فرایندی که ۱۲ سال به طول انجامید.
این دو در سال ۱۹۹۵ طلاق گرفتند و هر دو به فاصله کوتاهی دوباره ازدواج کردند.
.
- آنچه در یک نام وجود دارد.
از یک «دیوی جونزِ» کمی کسلکننده و بسیار معمولی (نامی که با آن متولد شد)، تا ستارهای افسانهای، مبتکر و خلاق، یعنی دیوید بووی.
چرا بووی نام خود را تغییر داد؟ غیرعادی نبود اگر که او با نام دیگرش موسیقی اجرا میکرد؛ اما دلیلِ این کار او برای تمام دوستدارانِ سرسختش آشناست: او عاشق تئاتر بود!
بووی خالق شخصیتها بود و این روحیه خود را نیز دوست داشت؛ زیگی استارداست، تین وایت دوک، و علاءالدین سِین... که اغلب با پوشش آندروژن ارائه میشد.

البته دلیل تغییر نامش فقط این نبود. دیوید جونز پیشتر نام کسی بوده: دیوی جونز خالق میمونها! او که از این مشابهت خوشش نمیآمد، نهایتاً به نام بووی رضایت داد.
.
- یک مرد گربهای
نگاهی کمیاب به زندگی خصوصی فَردی که خیلی خودش را در معرض عموم قرار نمیداد. او از عاشقان گربه بود. فِرِدی مرکوری، نوازنده مشهور جهان، در مقطعی از زمان، بیش از ده گربه داشت. در خانهی او هر گربه _تیفانی، دوروتی، دلیلا، گولیات، لیلی، میکو، اسکار و رومئو_ یک اتاقخواب مخصوص خودش داشت.
مرکوری تأیید داشت که این موضوع برایش فوقالعاده مهم است و آنها همه مثل یک خانواده هستند. مری از پناهگاهها گربه میگرفت؛ اما این میان یک گربه مخصوص و اصیل داشت... گربهای که مری آستین به او داده بود.

جیم هاتون، شریک طولانیمدت مرکوری، گربهها را مانند فرزندان فردی توصیف میکرد. و اینکه در نبود فردی هم با او تماس میگرفته و او با گربهها صحبت میکرده.
دیدگاه تان را بنویسید