نقدی بر «خطر»؛ نوشته باب وودوارد و رابرت کاستا
گذار از دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ به صدارت جوزف آر.بایدن جونیور، از خطرناکترین دورهها در تاریخ امریکاست. اما این بار همانطور که باب وودوارد، نویسنده پرفروش بینالملل و نیز رابرت کاستا، خبرنگار مشهور برای اولین بار نشان دادند، موضوع چیزی ورای صرفاً یک بحران سیاسی داخلی بوده است. وودوارد و کاستا در مرکزیت آشوبها با بیش از ۲۰۰ نفر مصاحبه کردند و نتیجه رونوشتی شد بالغ بر ۶ هزار صفحه و تصویری جادویی و قطعی از ملتی که در یک آستانه ایستادهاند.
مطالعه کلاسیکی که در این کتاب از واشنگتن انجام شده است، خوانندگان را تا اعماق کاخ سفید ترامپ، کاخ سفید بایدن، کمپین ۲۰۲۰ و پنتاگون و کنگره با خود میبرد؛ روایاتش واضحاند، و شاهدان، عینی و ناظر بر آنچه واقعاً اتفاق افتاده است.
کتاب «خطر» تاریخی بینظیر فراهم آورده و این کار را هم با بیان و تکمیل دستورات مخفی و رونوشت تماسهای محرمانه، خاطرات، ایمیلها، یادداشتهای جلسه و سایر سوابق شخصی و دولتی به انجام رسانده است.
این اولین نگاه داخلیست به دوران ریاستجمهوری بایدن در مواجهه با چالشهایی به درازنای یک عمر: تداوم یک بیماری همهگیر، و درد میلیونها امریکایی که با اقتصادی جانسوز و خانمان برانداز دستوپنجه نرم میکنند. کتاب به توالی در حالت سیر کردن از یک شکاف حزبی تلخ و ناراحتکننده، و جهانی مملو از تهدید و با آیندهای نامعلوم است؛ و این شوربختیها را آنچه تکمیل میکند سایه تاریک یک رئیسجمهور سابق است.
بایدن در مراسم تحلیفش که رویدادی بود مصادف با هشدارهای امنیتی فرسایشی، و تهدید تروریسم داخلی اعلام کرد: «ما در این زمستان خطرناک کارهای زیادی انجام دادیم.»
«خطر» روایتیست فوقالعاده از پایان یک دوره ریاستجمهوری و آغاز دورانی دیگر. این کتاب، اثبات اوج سهگانه خبری باب وودوارد در باب ریاستجمهوری ترامپ، آمیخته با چاشنی ترس و خشم است؛ و نیز آغاز همکاری او با رابرت کاستا، گزارشگر همکار واشنگتنپست که خوانندگان را از پوشش وودوارد و کارل برنشتاین به آخرین روزهای ریاستجمهوری ریچارد نیکسون میبرد.
این کتاب مگه منتشر شد و خوندین به این سرعت؟! که نقد نوشتین