سپندارمزگان، به پاسداشت زن، زمین، عاشقان، دلدادگان
حذف امروز روز عشق نیست!

شاید آن روز که ناصرالدینشاه قاجار با ارسال یک کارت پستال، این مناسبت با ریشه مسیحی را برای یکی از همسرانش به عنوان سوغات آورد، تصورش را هم نمیکرد که روز عشقِ فرنگی، اینگونه در فرهنگ اصیل ایرانی ریشه بدواند به طوری که امروز تقریبا همه مردم ایران ولنتاین را به عنوان روز عشق میشناسند غافل از آنکه در ایران باستان، نه مانند رومیان از سه قرن پس از میلاد مسیح، بلکه از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق وجود داشت!
کوچه و خیابان سرخپوش است. از دستفروشهایی که بر سنگفرشهای یخزده بساط کردهاند و شکلات و بادکنک میفروشند تا مغازههایی که ویترینهایشان به محاصره هدایای سرخ درآمده. امروز، ۲۵ بهمن مصادف با ۱۴ فوریه، مردم ایران روز عشق را جشن میگیرند. شاید آن روز که ناصرالدینشاه قاجار با ارسال یک کارت پستال، این مناسبت با ریشه مسیحی را برای یکی از همسرانش به عنوان سوغات آورد، تصورش را هم نمیکرد که روز عشقِ فرنگی، اینگونه در فرهنگ اصیل ایرانی ریشه بدواند به طوری که امروز تقریبا همه مردم ایران ولنتاین را به عنوان روز عشق میشناسند غافل از آنکه در ایران باستان، نه مانند رومیان از سه قرن پس از میلاد مسیح، بلکه از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق وجود داشت! روزی که در آن زن، زمین، عاشقان و دلدادگان گرامی داشته میشدند؛ زن، همان واژهای که امروز محور شعارهای سیاسی است اما روزگاری پیش از این، به همراه عشق، در یک روز مشترک پاس داشته میشد.
فرهنگ ایران، اصیلِ غریب!
فرهنگ در ایران واژهای اصیل اما غریب است. عاملی که به ظاهر موثر در حیات، بالندگی، رشد و مباهات است اما در باطن اهرمی است که با نشانه رفتن آن، میتوان ملتی را متلاشی کرد. چگونه؟ کافی است هویت فرهنگی و تاریخ را از ملتی گرفت تا آرام آرام در تفکر عقیم شود. چراکه هویت مردمان، در تاریخشان نهادینه شده. برای ملتی که پیشینهاش با شعر، موسیقی، بزم و شادمانی عجین بود و هر مناسبت تاریخی، بهانهای برای دورهم جمع شدن و سرور بود حالِ امروز ایران و جشن گرفتن برای هالووین، کریسمس و ولنتاین غریب است. ملتی که بزم و سرور جزئی از فرهنگ، شیوه زندگی، خلق و خو، فلسفه حیات و کلا جهانبینیشان بود اما بیخبری از آن سبب شده مردمان به تنگ آمده از نابسامانی اوضاع و سختی زندگی، بهانههای شادیشان را در جایی غیر از این مرز و بوم بیابند و مناسبتهای فرنگی را به بزم بنشینند!
روز عشق، سه روز دیگر است
امروز روز عشق نیست. در ایران نه سه قرن پس از بیست قرن پیش از میلاد مسیح، سپندارمذگان میگرفتند و عشق را پاس میداشتند. کافی است در تقویم چند روز پیش برویم تا به اصل خویش بازگردیم.
از بهانه برای سرور نوشتیم. بهانهای که حتی به مقارن و یکی شدن نام روز و ماه میرسید. (در ایران باستان هر روز و هر ماه یک اسم داشت) مثلا روز شانزدهم هر ماه مهر نام داشت که در ماه مهر، مهرگان اسم میگرفت. یا روز پنجم هر ماه اسفندارمذ یا سپندارمذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندارمذ نام داشت، جشنی با همین نام گرفته میشد. جشنی به پاسداشت زن، زمین، عشق و دلدادگی. در این روز زنان به همسران خود محبت، هدیه میدادند و مردان نیز زنان خود را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میکردند.
روزی که زنان قدرتمند میشوند
آب اسکِ لاریجان یکی از مناطق ایران است که هنوز نه ولنتاین که اسپندارمذگان را جشن میگیرد. طبق اظهارات، کیومرث فلاحی، پژوهشگر فرهنگ ایرانی در گفتگو با ایسنا، در این روز مردان از روستا بیرون رفته، برفها را جمع و درون یک چاه میریزند و زنان در دِه فرمانروایی میکنند. در چنین روزی اگر مردی در دهِ پیدا شود، زنان آن را مجازات میکنند. منبع این جشن هم به اسپندارمذگان برمیگردد. مانند این جشنها در ارتفاعات زاگرس و نیاسرکاشان نیز برگزار میشود. در چنین روزی زنان قدرت داشتند و همهی کارهای آنها را مردان انجام میدادند. در واقع این روز متعلق به زنان بوده اما نه به معنای امروزی روز زن در فرهنگهای اروپایی. درواقع جشن سپندارمذگان روز همسر، مادر،خواهر و زن است و بحث جنسیتی خاصی ندارد و بیشتر بحث مهرورزی به مادر، خواهر، همسر و زن دارد و با نام گذاری این روز میخواستند نقش مهم زن را گوشزد کنند.
به هر روی امید میرود روز عشق ایرانی به اصل خود بازگردد. به پاسداشت زن، زمین، عشاق و دلدادگان، به سپندارمذگان...!
دیدگاه تان را بنویسید