«فراز» دورنمای مبهم ورود سینمای ایران به بورس را واکاوی کرد
گرگهای «والاستریت» در سینمای ایران!

به نظر میرسد تلاش برای ورود سینما به بورس، فرجام مشخصی نخواهد داشت. دست کم از سال ۹۶ که این طرح مطرح و تلاشهایی برای ورود یک نماد سینمایی به بازار فرابورس (مانند نماد وهنر) شد، تاکنون شاهد موفقیت و فرجام قابل توجهی در این تصمیم نبودهایم.
جهان مالی، تکهای کلیدی و مهم از سینمای سراسر دنیاست. تکهای که از صنعت بودن این هنر نیز وام گرفته و از ذوق تا نبوغ، از تراژدی تا کمدی، از فاجعه تا رستگاری را بر فریمهای متواتر خود منعکس میکند.
اگر به طور خاص بر هالیوود متمرکز شویم، ساختمان بازار بورس نیویورک، به عنوان بزرگترین بازار سرمایه از نظر حجم معاملات مالی در جهان، به همراه بازار بورس نزدَک، بازار بورس تجاری نیویورک، بازار بورس آمریکا و میز بازرگانی نیویورک در خیابان وال استریت در منطقه منهتن بارها الهامبخش فیلمسازان شده است. آن خیابان، آمد و شدها، رخدادها و هرآنچه که در ساختمانهای واقع در این خیابان روی میدهد و به بیان ساده ترکیب «وال استریت»، حال برای بسیاری تداعی کننده صحنههایی است که بر پردهنقرهای پخش شده است.
از «والاستریت» ساخته الیور استون تا «۱۱ مرد اوشن»، ساخته استیون سودربرگ و «گرگ وال استریت» ساخته مارتین اسکورسیزی و دهها نمونه دیگر، داستانهای باورنکردنی افراط، ریسکپذیری و البته طمع را در خود دارند که همگی باعث جذابیت این سینما میشود. اما شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید بسیاری از فیلمهای سینمایی نیز در بازار بورس عرضه میشوند و جالبتر آنکه در ایران نیز بنیان این ورود از سالها پیش نهاده شده است.
وقتی سینمای هند وارد بورس سهام نیویورک شد
سال ۹۳ بود که رسانهها از ورود کمپانی بزرگ فیلمسازی هندی به نام اروس در مبادلات سهام نیویورک خبر دادند. ورودی که مساوی با سود حدود ۹۶ میلیون دلاری بود. البته این اولین بار نبود که یک کمپانی فیلمسازی، پخش فیلم و یا محصولات تصویری آن وارد بازار سرمایه میشدند. کمپانیهای والت دیزنی، پیکچرز و نتفلیکس نیز شاخصترین شرکتهایی هستند که در بازار بورس نیویورک حضور پیدا کردند. برای مثال ارزش کل سرمایه بازار دیزنی بیش از ۲۷۳ بیلیون دلار و نتفلیکس بیش از ۱۸۳ بیلیون دلار است.
«بخارست» در بازار فرابورسی
در ایران شرکتهای فیلمسازی به آن معنا وجود ندارند. جای آن ارگانها و نهادهای دولتی هستند که سالها در سینمای کشور جا خوش کرده و طبق سیاستهای خاص خود، سرمایهگذار، تهیه کننده و سازنده فیلمها میشوند. «بخارست» فیلمی به کارگردانی مسعود اطیابی است که طبق اظهارات علی طلوعی، تهیهکننده فیلم، اولین فیلمی است که در مراحل تولید شاهد عرضه آن در فرابورس بودیم. طبق اظهارات طلوعی و با توجه به منافع سهامداران خردی که در فرابورس بر روی این فیلم سرمایهگذاری کرده بودند، مجموع جمعبندی آنها با توجه به رایزنیهایی که با فرابورس داشتند به این نتیجه رسید که اکران آن با توجه به شرایط فعلی سینماها متوقف شود. اطیابی فیلمهای پرفروش بسیاری از جمله «انفرادی» با فروش ۷۲ میلیارد تومان و «دینامیت» با فروش حدود ۶۰ میلیارد تومان را در کارنامه کاری خود دارد. ظاهرا اکران «بخارست»، فیلم تازه اطیابی نیز، بسته به حفظ منافع سهامداران خواهد بود.
راه ناتمام سینمای ایران برای ورود به بازار سرمایه
البته پیش از «بخارست»، فیلم «بیرو» نیز توسط یک شرکت بورسی که در سینما سرمایهگذاری کرده بود ساخته شد. شرکت سرمایهگذاری توسعه صنعتی ایران که سهام آن با نماد «وتوصا» در بورس معامله میشود، سال گذشته در ساخت «بیرو» سرمایهگذاری کرده بود. فیلمی که برگرفته از زندگی علیرضا بیرانوند، دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران ساخته شد و از ۱۱ آبان سال جاری تا این لحظه در حال اکران در سینماهای کشور است. «بیرو» در ۹۴ سینما اکران میشود اما تاکنون تنها به فروش ۴۷ میلیون تومانی رسیده است!
به نظر میرسد تلاش برای ورود سینما به بورس، فرجام مشخصی نخواهد داشت. دست کم از سال ۹۶ که این طرح مطرح و تلاشهایی برای ورود یک نماد سینمایی به بازار فرابورس (مانند نماد وهنر) شد، تاکنون شاهد موفقیت و فرجام قابل توجهی در این تصمیم نبودهایم. دلیل هم مشخص است. اصول بازار سرمایه در ایران با سازوکارهای سینمایی همخوانی ندارد و ابتداییترین اصول از جمله اصل برخورداری از سرمایه قابل عرضه با اشکال روبهروست. به بیان سادهتر سینمای ایران داشتهای برای عرضه در بازار سرمایه ندارد.
در سال پایانی دولت دوازدهم برخی متولیان بدنه دولتی سینما از تداوم پیگیریها برای تحقق این اتفاق مهم با سرمایه بیست میلیارد تومانی خبر دادند. پیگیری که نتیجه آن هنوز مشخص نیست و دو فیلمی که سهامداران روی آن سرمایهگذاری کردند نیز یکی به فروش قابل توجهی نرسیده و دیگری سرانجام مشخصی ندارد.
چرا سینمای ایران برای ورود به بورس، دورنمایی ندارد؟
اگر نگاهی کلی به اجزای سینمای ایران داشته باشیم متوجه دلیل این عدم قابلیت خواهیم شد. دلیل اول این است که به نظر میرسد فیلمهای ایران به صورت تک به تک، قابل عرضه در بورس نیستند. این فیلمها حتی محصول کمپانیهای فیلمسازی نیستند و ساختاری که بیش از یک قرن است در صنعت سینمای دنیا شکل گرفته در ایران وجود ندارد.
پردیسهای سینمایی و دفاتر پخش نیز که سودده قلمداد میشوند، بیشتر تحت عنوان موسسه ثبت شدهاند تا از حداکثر معافیت مالیاتی بهرهمند شوند و غالباً ساختار شرکت ندارند.
مساله بعدی این است که همین مجموعههای سینمایی، دارایی قابل توجهی برای عرضه در سینما ندارند که برای فعالان بازار سرمایه هم جذاب باشد. در این مجموعه شاید برخی از سالنهای سینما داراییهای استهلاکناپذیر داشته باشند که بتوان آن را به عنوان ظرفیتی برای عرضه در بورس قلمداد کرد اما نمیتوان مشکلات مالکیتی که اکثر این سالنها دارند را نادیده انگاشت.
به تمام این مسائل عدم شفافیت مالی را هم اضافه کنید که نه مجموعهها و نه مدیران آنها تمایلی به انجام آن از خود نشان نمیدهند. مسالهای که جزو بدیهیات مورد نیاز برای ورود به بازار سرمایه و لازمه تداوم حضور در این بازار محسوب میشود.
به این ترتیب وقتی حتی پیشنیاز و پیششرط ورود به بازار سرمایه در سینمای ایران قابل انجام و پیگیری نیست و حتی نسبت به انجام این شفافیت، مقاومت نیز وجود دارد ورود سینمای ایران به بازار سرمایه هدف قابل تحققی به نظر نمیرسد و دورنمای مشخصی ندارد. حال باید دید «بخارست»، با توجه به کارنامه سازنده آن که پرفروشترین فیلمهای دو دهه اخیر سینمای ایران را شامل میشود، چه آیندهای در این بازار خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید