پشت امثال گرشا رضایی به کجا گرم است؟
چندصدهزارتومان ناقابل برای شنیدن پلی بک؟!
دفتر موسیقی وزارت ارشاد از سال گذشته نه در شفافسازی و به روزرسانی اطلاعات حوزه موسیقی کوشا بوده و نه پرداختن به اصل ماجرای کنسرت و موسیقی در ایران که طبعا کیفیت کنسرت، قیمت بلیت و جلوگیری از فریب مخاطب است!
بزرگی میگفت موسیقی پاپ این روزهای ایران در جای خالی بزرگان این عرصه، تنها بر دو پایه استوار است؛ تجارت و سیاست! کیفیت و مخاطب زمان زیادی است که از موسیقی پاپ ایران رخت بسته است. به این دلیل است که پشت پرده موسیقی ایران نیز همواره مبهم بوده و هست. از چگونگی دخل و خرج تا علت عدم توجه و احترام به گوش مخاطبان! مصداق این سطر را در پرتکرارترین هشتگ این روزهای فضای مجازی در حوزه موسیقی میتوان جست؛ #کنسرت_گرشا_رضایی!
دفتر موسیقی با مافیای موسیقی پاپ ارتباط دارد؟
شنبه شب بود که وقوع یک حاشیه در کنسرت زاهدان گرشا رضایی، موجی از هجمهها را به سمت این خواننده پاپ سرازیر کرد و کار به جایی رسید که پای دادستانی نیز به این موضوع باز شد تا آنها خواهان ارائه توضیحاتی از سوی این خواننده جوان شوند. در جریان این اتفاق، یکی از حاضران در سالن، از رضایی تقاضا میکند تا پلیبک (لبخوانی) نکند و رضایی در پاسخ به این فرد، از ادبیاتی استفاده کرد که چنین حاشیههایی را برای او ایجاد کرده است. هرچند رضایی عذرخواهی و اعلام کرد که شوخی کرده است(!!) اما سوال اینجاست چرا دفتر موسیقی تاکنون، محرومیتهایی را برای کسانی که اجرای پلیبک دارند، اعمال نکرده تا تراز اجرای حرفهای و تخصصی کنسرت در ایران، بالا برود؟!
اتفاقی که بارها در اجرای بهظاهر زنده رخ داده است و متاسفانه شاهد آن بودهایم که با وجود لو رفتن این اتفاق، قانون یا جریمه بازدارنده برای عدمتکرار این نقیصه در اجرای زنده اندیشیده نشده است. بارها شده که فیلم و کلیپ پلیبک یک خواننده در شبکههای مجازی پخش شده و آن خواننده بیتوجه به این اتفاق، فرداشب نیز به روی صحنه رفته و باز هم پلیبک خوانده است. چه قدرتی پشت جریان موسیقی پاپ کشور جا خوش کردهاست؟
ظاهرا تهیهکننده و اسپانسر گرشا رضایی، مهیار ضمیری است. نام ضمیری با همین عناوین شغلی، پیشتر در کنار نام امیرعباس گلاب پررنگ بود! شنیدهها حاکی از آن است که ضمیری، فرزند مدیرعامل بیمه پارسیان و قهرمان اتومبیلرانی است! ما نیز قضاوت نخواهیم کرد که این حضور پرشور در موسیقی، آیا متاثر از رانت و آقازادگی بوده یا خیر! با این حال از شواهد امر پیداست که پس از توهین گرشا رضایی به مخاطبان کنسرت زاهدان و ورود دادستانی به ماجرا، برخورد قاطع، تعیین کننده و جریانسازی صورت نگرفته و ماجرا با یک عذرخواهی جمع شده است.
در صورتی که انتظار میرفت ماهیت این حضور دادستانی در همکاری با دفتر موسیقی وزارت ارشاد به دفتر موسیقی وزارت ارشاد، فارغ از حواشی حجاب حضار یا حرکات خواننده، جریان موسیقی را به سمتی هدایت کند که به احترام مخاطبی که در این شرایط اقتصادی، چندصد هزار تومان هزینه کرده و برای تماشای یک اجرای زنده به سالن کنسرت میروند، با پلیبکخوانی، غیرحرفهای نشده و توهینی علیه دهها نفری که برای تماشا آمدهاند تلقی نشود!
نان به نرخ کنسرت و امید به بازگشت سرمایه های میلیاردی!
شاید در دهه های گذشته، شرط برگزاری کنسرت، منتشر کردن دست کم یک آلبوم ۸ قطعه ای بود اما طی سالهای گذشته این رسم برداشته شده و خوانندهها مستقیما پس از تولد و انتشار چند تک آهنگ، به صحنه کنسرت میرسند؛ صحنهای که از تبلیغات روی بیلبوردها گرفته تا بلیت فروشی در آن، ارقام میلیاردی رد و بدل میشود چراکه طبق آمار منتشر شده برای سال جاری، تعرفه نصب هر بیلبورد در سطح شهر تهران و با توجه به ارزش مکانی آن ناحیه، از ۲۰۰ میلیون تومان تا بیش از ۸۰۰ میلیون تومان در نوسان است و اگر برای تبلیغ هر کنسرت، دست کم ۱۰ بیلبورد در سطح شهر تهران در نظر بگیرید، بخش بزرگی از این هزینهها را تنها در بخش تبلیغات پیدا خواهید کرد!
از طرفی به تازگی ، جدا از بحث «مافیا» در موسیقی، به صورت جزیی این واژه در کنسرت نیز تعریف می شود. سال ۹۸ و قبل از شروع کرونا در ایران بود که محمد معتمدی، خواننده سنتی کشورمان با این ادعا که «مافیای کنسرت از وزیر ارشاد قویتر است!» به این مساله پرداخت. او همچنین درآمد این مافیا را ۱.۵ برابر کل بودجه موسیقی کشور دانست. البته معتمدی اشارهای هم به گردش حدود ۳۰۰ میلیاردی این مافیا داشت که موجب اعطای تسهیلات و گشایش اعتبارات سنگین است! با این حال نگاهی به میانگین آمار کنسرتها در ایران در حالتی متعادل به اعدادی بیش از اینها خواهیم رسید. تقریباً هر روزه سالنهای بسیار بزرگی با گنجایش مخاطب از حدود ۲ هزارو ۵۰۰ نفر تا ۸۰۰ نفر مانند سالن وزارت کشور، تالار وحدت، سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی، سالن مرکز همایشهای برج میلاد، اریکه ایرانیان و چندین و چند نمونه دیگر از جمله مراکزی هستند که ترافیک بالایی در کنسرتهای متنوع دارند. گردش مالی وسوسهکننده بیش از هزارو ۵۰۰ میلیارد تومانی سالانه حوزه موسیقی در کنار انفعال مسئولان و سیاستگذاران این عرصه، زمینه را برای فعالیت دلالان و جریانهای مافیایی فراهم کرده تا به بهانه کسب این درآمدها موسیقی و مخاطبان را به صورت یکجا ببلعند.
در آینه آمارهای رسمی منتشر شده، سال ۱۴۰۱ چه از لحاظ تعداد کنسرتهای مجوز گرفته و چه از لحاظ تعداد آلبومهای منتشر شده نسبت به سال های گذشته روندی نزولی را طی کرده است. باید تأکید کرد که دفتر موسیقی وزارت ارشاد از سال گذشته نه در شفافسازی و به روزرسانی اطلاعات حوزه موسیقی کوشا بوده و نه پرداختن به اصل ماجرای کنسرت و موسیقی در ایران که طبعا کیفیت کنسرت، قیمت بلیت و جلوگیری از فریب مخاطب است! همین مساله استنباط از وضعیت موسیقی ایران را دچار خطا میکند. خطایی که گویی برخی آگاهانه برای رسیدن مخاطب به آن، هدف چیدهاند!
دیدگاه تان را بنویسید