پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ 28 March 2024
جمعه ۰۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۰
کد خبر: ۴۶۳۸۱

پیش‌بینی تورم، از خود تورم مهم‌تر است!

آنچه در مورد تورم، نگران‌کننده محسوب می‌شود، میزان تورم نیست؛ بلکه قابلیت پیش‌بینی آن است. به هر میزان که روند قیمت‌گذاری پر‌صداتر باشد، هماهنگی تولید‌کنندگان و مصرف‌کنندگان با یکدیگر نیز سخت‌تر می‌شود.
نویسنده :
مونس نظری

الکساندر ویلیام سالتر

 

جدال میان شاهین‌ها و کبوتران در بحث تورم رو به داغ‌شدن است. (تاصطلاح شاهین و کبوتر به دیدگاه‌هایی که افراد نسبت به نبردهای نظامی دارند اشاره دارد؛ اما در اینجا شاهین اطلاق به گروهی دارد طرفدار جدال و کبوتران دسته‌ای هستند که از رویکرد خشونت‌وار در بحث‌ها پرهیز دارند. م.) تغییرات سالانه در شاخص قیمت مصرف‌کننده، ۵.۴ درصد است؛ که به میزانی قابل توجه، بالاتر از حد متوسط است. این رقم از پایان ماه جولای و پس از چندین ماه افزایش قیمت در سطح اقتصادی به دست آمده است. اما آیا نشانه‌ای از بدیمنیِ تورم بالای ماه‌های پیشِ‌رو نیز هست؟ یا تورم قرار است به زودی کاهش یابد؟ موضوع دیگر اینکه چه ریسک‌هایی در چنین بحث‌هایی وجود دارند؟

 

در صفحه «مسائل مربوط به سرمایه» در نشریه «نشنال ریویو»، رامش پونورو، به نحو مؤثری اختلافات میان دو بحث TeamTransitory و TeamEndemic را از بین می‌برد. من هم مثل او طرفدار تیم‌ترنزیتوری هستم. ضمن تسهیل تنگناهای عرضه، تولید افزایش می‌یابد و از سرعت رشد قیمت‌ها کاسته می‌شود. فدرال‌رزرو هر روز بیشتر دارد سیگنال می‌فرستد که از خرید دارایی خواهد کاست؛ اقدامی به عنوان مکمل نیروهای ضد‌تورمِ سمت عرضه با سیاست‌های ضد‌تورمی جانب تقاضا. از پیش‌بینی‌هایی هم که بازار در مورد تورم سال‌های آینده کرده است، برمی‌آید که تورم به سطوح نزدیک به میانگین تاریخی باز خواهد گشت.

 

قابل درک است که این موضوع مردم را وحشت‌زده کرده باشد، خصوصاً کارگرانی را که نرخ رشد دستمزدهاشان هیچ هم‌خوانی با افزایش قیمت‌ها ندارد. در واقع دستمزد واقعی (که به معنای تعدیل تورم به کار می‌رود) در حال کاهش است. اما این موضوع تا همیشه دوام نخواهد داشت. دائم نمی‌شود بر سر اینکه دستمزد با افزایش قیمت‌ها همخوانی دارد یا نه، بحث و مجادله کرد. به همین علت است که دستمزد اسمی (به معنای ارزش فعلی دلار) و دستمزد واقعی، در کوتاه‌مدت با هم مغایرت دارند. اما کارگران به محض پایان‌یافتن مهلت قراردادهاشان، باید بتوانند بر سر میزان ارزش اسمی‌ای که عملکرد آنها به نفع سیستم داشته است، در مورد افزایش دستمزدشان چانه‌زنی کنند. مگر آنکه تغییراتی دائمی در بهره‌وری نیروی کار به وجود آمده باشد! و در غیر این صورت کاهش تورمی دستمزد واقعی، امری موقتی‌ست (باید موقتی باشد!).

 

این موضوع برای کسانی که در شرایط کنونی به سختی می‌توانند خرج زندگی‌شان را درآورند، اندکی تسلی‌بخش است. آنها ممکن است احساس کنند که دارد ازشان دزدی می‌شود. با این حال لازم است بدانیم این توزیع مجدد ضمنی که در حال انجام است، فرآیندی میان کارگران و دولت نیست. در واقع این اتفاقی است که دارد میان کارگر و کارفرما می‌افتد. تورمی که بیش از حد پیش‌بینی می‌شود تنها یک معنا را می‌رساند: اینکه مشاغل به صورت موقت دارند از نیروهای کار ارزان‌تر استفاده می‌کنند. از آنجا که قیمت کالاها و خدمات نهایی رو به افزایش است، کسب‌و‌کارها رو به پیشرفت‌کردن هستند. ضرر و زیانی که به کارگران وارد می‌آید، احتمالاً سود کارفرمایان را تعدیل می‌کند؛ و به این ترتیب میزان ناکارآمدی کلی در شبکه به کمترین مقدار ممکن می‌رسد.

 

دولت از تورم تنها تا حدی کسب درآمد می‌کند که همه در اقتصاد بتوانند به نگهداری پول نقد ادامه دهند. اگر افراد ثروت خود را میان دارآیی‌های مختلف تقسیم کنند، آن‌گاه دولت نخواهد توانست با خرید پول، ثروت زیادی را به نفع خود انتقال دهد. اقتصاددانان، درآمدهای حاصل از خلق پول را «حق ویژه اربابان صاحب‌تیول» می‌نامند؛ یک‌جور بازگشت به زمانی که صدور پول از اختیارات اشراف «سنیورها» بود. هر تغییری که عمو سام (لقب دولت ایالات‌متحده) انجام دهد، در مقایسه با درآمدهای مالیاتی فدرال رو به محو‌شدن می‌رود. بنابراین اگر از شهروندان دارد دزدی می‌شود، باید بدانند که این سرقت از جانب دولت انجام نشده است.

 

آنچه در مورد تورم، نگران‌کننده محسوب می‌شود، میزان تورم نیست؛ بلکه قابلیت پیش‌بینی آن است. به هر میزان که روند قیمت‌گذاری پر‌صداتر باشد، هماهنگی تولید‌کنندگان و مصرف‌کنندگان با یکدیگر نیز سخت‌تر می‌شود. ناکارآمدی واقعیِ ناشی از تورم اینجاست: زمانی که پیش‌بینی تورم دشوار است، باید منابع بیشتری برای حفظ آن اختصاص دهیم. بدین معنا که از میزان ثروتی که می‌توانیم برای لذت‌بردن در مسیرهای دیگر استفاده کنیم، کاسته می‌شود.

 

اینکه آیا قدرت خرید دلار قابل پیش‌بینی هست یا نه، بستگی به این دارد که آیا بانک مرکزی پای‌بند و محدود به قوانین هست یا خیر. فدرال‌رزرو چنین پای‌بندی‌ای ندارد. همان‌طور که پیش‌تر نیز اشاره شد، فدرال‌رزرو تورمی متوسط را هدف قرار داده؛ بدین معنا که در دراز‌مدت به دنبال تحقق ۲ درصد تورم است. اما این اطمینان‌بخش نیست. اول به این دلیل که قانون توسط شخص گذارده می‌شود، و بنابراین در شرایط فشار تحقق آن بعید به نظر می‌رسد. در ثانی، فدرال‌رزرو با وعده‌هایی که برای جبران اشتباهاتش در آینده می‌دهد، امکان ارتکاب اشتباه در لحظه حال را برای خود خریده است. این تنها در صورتی کارآمد است که فدرال‌رزرو را مدیر صالح و شایسته‌ای بدانیم. و برای هر کسی که در قرن بیست‌و‌یکم، اندک آشنایی با سیاست‌های پولی داشته باشد، کاملاً روشن است که صفت «صلاحیت‌دار» در فهرست القاب فدرال‌رزرو نمی‌گنجد.

 

مباحث عمومی در باب تورم، فرصتی عالی برای تمرکز بر مواردی به دست می‌دهند که واقعاً اهمیت دارند: به عنوان نمونه استقرار سیاست‌گذاران پولی تحت حاکمیت قانون. متأسفانه در حال حاضر ما این فرصت را برای عدم تکرار مغالطه‌های کلان اقتصادی داریم از دست می‌دهیم. باید به تورم اهمیت بدهیم، اما به دلایلی متفاوت از آنچه از «مردم کوی و برزن» می‌شنویم یا روزنامه‌نگاران نگران حیطه اقتصادی و مالی به قلم می‌آورند. دستاوردهای سیاست نیز درست مانند تورم از محلی به محل دیگر فرق می‌کنند. و این قوانین و فرآیندها هستند که پایدارند. پس بهتر است تمرکز خود بیشتر روی دومی قرار دهیم تا اولی.

 

 

ارسال نظر
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر

در گفت‌وگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!