جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ 29 March 2024
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۳
کد خبر: ۴۵۷۸۷

گرگ خاکستری روی پیراهن تراکتور چه می‌کند؟!

گرگ خاکستری روی پیراهن تراکتور چه می‌کند؟!
ترندیول بزرگ‌ترین فروشگاه آنلاین ترکیه شروع کرده است به فروش لباس هواداری از تیم تراکتور که بر بازوی راست پرچم جمهوری آذربایجان و بر بازوی چپ پرچم جمهوری ترکیه نقش بسته و خود پیراهن هم منقش به گرگ خاکستری بر متن سرخ رنگ تراکتورسازی است. چون در ایران همه چیز متولی دارد جز خود کشور ایران!
نویسنده :
هانیه احمدی

 

IMG_20210813_121405_275

پیدایش پانترکیسم 

پانترکیسم را می توان به عنوان یک جنبش که در دهه ۱۸۸۰ میلادی و در میان روشنفکران ترک‌زبانِ امپراطوری روسیه و امپراطوری عثمانی و به واسطه اتحاد فرهنگی سیاسی بین مردم ترک‌زبان به پا خواست نامید. 

نخستین کسی که شدیدا تلاش کرد احساسات قوم‌گرایی ترک را شعله ور سازد آرتور لملی دیوید (۱۸۳۲ –۱۸۱۱ میلادی) است. او که یک یهودی انگلیسی بود به ترکیه مسافرت کرد و کتابی به نام «بررسی‌های مقدماتی» نوشت که طی آن کوشید ثابت کند ترکان، نژاد مستقل و برجسته‌اند و بر اعراب و سایر ملل شرقی برتری دارند. انتشار این گونه آثار، کم کم روشنفکران وابسته و سیاستمدارانی چون رهبران «نهضت ترکان جوان» را علاقمند به قومیت و معتقد به برتری نژاد ترک ساخت. در سال ۱۸۵۱ میلادی فؤاد پاشا و جودت پاشا بسیاری از نوشته‌های دیوید را به زبان ترکی برگرداندند. در سال ۱۸۶۹ میلادی نویسنده دیگری به نام علی ساوی، جزوه‌ای به زبان ترکی منتشر ساخت که تقریبا اقتباس از آثار دیوید بود و از عظمت و شکوه افتخار آفرین گذشته نژاد ترک سخن می گفت.

 

بر طبق نظریات مغلطه پان ترکیسم بر پایه ایده نجات «ترک‌های بیرون از مرز ترکیه» است، ترک‌ها در خارج از مرزهای امپراتوری عثمانی و جمهوری ترکیه، بیشتر در قفقاز و آسیای مرکزی زندگی می‌کنند. گروه‌های برجسته‌تر در میان قرن نوزدهم که در خارج از ترک‌ها شناخته می‌شدند، تپه‌های ولگا، تاتارها، کرم‌ها، قزاق‌ها، ترکمن‌ها، ازبک‌ها، قرقیزها، تاجیک‌ها و آذری‌ها بودند.

 

یکی دیگر از نظریه پانترکیسم  لئون کاهون (۱۸۴۱ تا ۱۹۰۰) «یک نویسنده یهودی فرانسوی بود. او نیز در ایجاد و گسترش ملی‌گرایی ترک سهم به سزایی داشت. وی در سال ۱۸۹۹ کتابی به نام مقدمه‌ای بر تاریخ آسیا نوشت و در آن از برتری ترکان و برجستگی نژادی آنان در طول تاریخ سخن راند. کتاب مزبور در دهه اول قرن بیستم به زبان ترکی برگردانده شده و در نسخه‌های فراوان انتشار یافت، پرفسور خدوری و برنارد لوئیس معتقدند که این یهودی، الهام بخش پان‌ترکیسم نهضت ترکان جوان بود که انقلاب ۱۹۰۸ را پدید آوردند. چنانکه از محتوای اثر برمی‌آید، این کتاب بیشتر یک رمان جدی تاریخی است، ولی برای پان‌تورانیست‌ها بیش از یک اثر علمی ارزش داشته است. زیرا از چنگیز خان و فتوحات و نقشه‌هایش در تأسیس یک امپراتوری جهانی مغول تجلیل کرده است.

حسن تقی زاده تبریزی از رهبران مشروطه ایران درباره لئون کاهون چنین می‌گوید: «افرادی که به عقیده عجیب پان ترکیزم اعتقاد دارند… شاید آگاه نباشند از اینکه، این عقیده عجیب و مضحکِ لزومِ احیای شاهنشاهی چنگیز و تبرئه مغول از هرگونه ناقص، و مبالغه در عدد و کمالات مفاخر تاریخی قوم ترک به حد هذیان، که مبنی بر انکار تمام روایات تاریخ و تحریف حقایق مسلمه بود، بیشتر ناشی از یک کتاب قصه مانندی بود که یک یهودی فرانسوی آن را تالیف کرده و در اوایل انقلاب مشروطیت عثمانی به ترکی ترجمه شده است…»

ضیا گوک آلپ(۱۸۷۶-۱۹۲۴)، در شهر بومی و پرجمعیت کردی در جنوب شرقی آناتولی – دیاربکر، – اساسا یک مرد خود آموخته بود که در اوائل قرن بیستم جز شخصیتهای برجسته جنبش پان‌ترکیسم بود. درواقع نمی توانیم به رشد ناسیونالیسم در ترکیه و تشکیل پان ترکیسم اشاره کنیم بدون اینکه از ضیاء گوک آلپ یکی از بنیانگذاران و مبتکران آن، نام نبریم. وی پدر ناسیونالیسم جدید ترک و یکی از متفکران بنام آن سرزمین است.

وی قریب به ۳۰۰ مقاله نگاشته است که در سال های پر آشوب ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۱ در نشریات مختلف چاپ شدند. وی پس از اینکه از طرف عبدالحمید به دیار بکر تبعید شد به مطالعه درباره تشکیلات فراماسونری پرداخت و بعد وارد انجمن سری اتحاد و ترقی شد و در قیام مسلحانه شرکت کرد. وی در سالونیک به صورت یکی از نزدیکترین دوستان طلعت بیگ در آمد. پس از قیام آتاترک او از انجمن اتحاد و ترقی جدا شد و به مصطفی کمال پیوست.

نخستین تلاش جدی برای ساماندهی بحث و دیدگاه های جداگانه‌ای درباره پان‌ترکیسم بود. یک ملت را چنین تعریف می‌کند:  «ملت چیست؟ چه پیوندی که ما داریم می‌تواند بر پیوند نژادی، قومی، جغرافیایی وسیاسی برتری داشته باشد؟ جامعه شناسی تعیین می‌کند که این پیوند وحدت در تربیت و فرهنگ یعنی وحدت در احساس است.ملت به هیچ وجه یک گروه نژادی، خونی، جغرافیایی یا تجمع اجباری نیست، بلکه ملت از افرادی تشکیل شده که زبان مشترک، مذهب مشترک، اخلاق مشترک و … داشته باشند، یعنی از یک تربیت بهره مند شده باشند… هرجا یک فرهنگ غالب باشد آنجا یک ملت است….هدف ناسیونالیسم ترک این است که در این اجتماع بزرگ کشورها فقط یک فرهنگ غالب باشد. » ۱

______________________________________________________

۱_ماهنامه اطلاعات سیاسی_اقتصادی شماره ۱۸۲_۱۸۱ صفحه۴۰

 

وی در کتاب خود زیر عنوان «مبانی ترک شناسی» چنین نوشت: «برخی از دانشمندان می‌کوشند تا به صورتی تصنعی ترکان، از جمله ترکان آسیای میانه، کرانه رود ولگا، سیبری و آسیای صغیر را از یکدیگر جداجلوه دهند و آنان را از ملتها و اقوام جداگانه به شمار آورند. هدف ما آن است که صد میلیون ترک را در ملتی واحد متحد گردانیم » ۲

 

دکتر انور خامه‌ای درباره این نظریات چنین می‌گوید: «نظریه‌های پان‌تورانیسم و پان‌ترکیسم یکسره بی بنیاد و ساختگی است و اطلاق (یک ملت) به اقوام و مردمانی با ریشه های نژادی و پیشینه های تاریخی و سنت‌های مختلف و زبان های کم و بیش متفاوت، چیزی نیست جز یک تحریف وجعل بزرگ علمی و تاریخی.» ۳

ترکیه بعد از دوره حزب عدالت و توسعه از موضع تدافعی خود بیرون آمد و با توجه بیش از پیش در کشورهای همسایه و غیر همسایه صاحب حوزه نفوذ بیش از پیش خود شد. این دگرگونی در ترکیه پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه (۲۰۰۲_۲۰۲۱) موجب ایجاد گفتمان جدیدی در ترکیه شده است که البته گفتمان جدید برخلاف گفتمان پیشین به دنبال ایجاد حوزه نفوذ مختص ترکیه در منطقه است.

حال پیوند این اندیشه ها (پان ترکیسم) با اسلام گرایی مدل حزب عدالت و توسعه به رخنه بیش از پیش ترکیه در کشورهای دیگر مثل سوریه و عراق و لیبی و... انجامیده است و ترکیه با حرکت بر مبنای این تفکرات دارای جای پای محکی در این مناطق شد و سیاست رخنه یا تجاوز و یا حمایت از اپوزیسیون در دستور کار رهبران حزب عدالت و توسعه قرار گرفت.

_____________________________________________________

۲_آذربایجان و آران(البانی قفقاز)نوشته:عنایت الله رضا انتشارات ایران زمین (۱۳۶۰)صفحه۶۲

۳_ماهنامه اطلاعات_سیاسی شماره ۱۸۲_۱۸۱صفحه ۴۰

 

پانترکیسم و سیاست نفوذ! پایلوت طرح: باشگاه تراکتور سازی

در پی بی‌تفاوتی رسمی در ایران به اولویتی به نام هویت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران، گاه و بی گاه، شاهد تکرار ادعاهای تحریک‌آمیز از سوی ترکیه، کشور همسایه خود هستیم. گاهی به نحوی که حتی برخی مقام های سیاسی ترکیه، مدعی شده‌اند که تیم تراکتور سازی، نماینده ترکیه‌ای‌ها در ایران بوده است. روفسور برهان کوزو از نزدیکان اردوغان و از موسسان حزب عدالت و توسعه، در اظهاراتی مداخله‌جویانه و تجاوزگرانه با قراردادن پرچم ترکیه و جمهوری باکو در کنار نام تراکتور، مدعی شده تیم تراکتورسازی ایران که با تغییراتی قابل تأمل در نشان و نام، هم اکنون به تراکتور آذربایجان تغییر نام داده شده، نماینده ترکیه در ایران است و وقیحانه لقب پان ترکیستی و نژادپرستانه گرگ را هم برای این تیم ریشه دار ایرانی نثار کرده است.

 

نوشتن شعار نوشتن شعار درباره چکسلواکی و یوگسلاوی اوج این مسئله بود که نشان داد که این حرکات بدون اتاق فکر نبوده و آن عده تماشاگرنما بدون دلیل این پرچم ها را به نمایش در نیآورده اند. در میان هواداران تیم‌ تراکتور تبریز، در زمان بازی این تیم با استقلال، این پلاکارد برافراشته‌شده: «چکسلُواکی یا یوگسلاوی؛ انتخاب با شما»!

از جمله اقدامات دیگر این گروه جدایی‌طلب نیز گسترش جو ضد فارس و فارسی‌زبانان در شهرهای آذری‌زبان است که به عنوان یکی از جدی‌ترین راهبردهای این گروه توسط هواداران آن پیگیری می‌شود.

علی دایی بازیکن و مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران که اصلیتی آذری دارد و زاده شهرستان اردبیل است نیز در اظهارات خود پس از دیدار جنجالی پرسپولیس و شهرداری تبریز می گوید که خیلی از این ‌آقایان برای فوتبال به ورزشگاه نمی ایند.

اقدامات ترندیول نیز در همین راستا و در پی نفوذ هر چه بیشتر در شهر های آذربایجانی زبان است. اینکه در مدارس این شهر به زبان ترکی و نه زبان پارسی تدریس می شود و نام های ترکی استانبولی رواج بسیار دارد نشان از نفوذ این جریانات در این شهر و سایر شهر ها دارد و متاسفانه اقدانات برخی افراد صاحب منصب من جمله نماینده مجلس و شهردار و عضو شورا بر این داستان افزوده و البته این افراد با همین اقدامات صاحب رای می شوند و در مناصب مهم به کار گرفته می شوند.

نمونه دیگر نفوذ جلسه شورای شهر ارومیه بود که اعضا به ترکی سخن می گفتند در حالی که زبان رسمی کشور زبان پارسی است و جلسه شورا نیز یک جلسه رسمی می باشد. این اقدام با اعتراض نماینده کرد زبان مواجهه شد و تذکر به جایی دادند که در جلسات رسمی باید زبان رسمی کشور به کار گرفته شود اما به او گفته شد باید ترکی یاد بگیرد!!!

یا در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری هر کاندیدایی قصد داشت حمایت هم زبان های خود را کسب کند در حالی که در یک کشور پیشرفته و جامعه مدنی این اقدام مایه تاسف است.

یا در جریان جنگ ارمنستان و جمهوری آذربایجان امامان جمعه مناطق ترک زبان برای پیروزی آذربایجان در مراسم نماز جمعه دعا می کردند که جای بسی تاسف است.

در ایران که متولی ای برای خود ندارد این گونه هویت گرایی ها و قومیت گرایی ها و قبیله گرایی ها رشد بسیار کرده اند و آزادانه در حال ستیز با منافع ملی می باشند.

 

ارسال نظر
نظرات بینندگان
حسن
-
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
1
هیچ چاره ای جز اینکه همه ملیتهای ایران را به رسمیت بشناسیم نداریم و باید به افکار و عقاید و زبان انها احترام بگذاریم تا همه قومیتها خود را در قالب کشور ایران ببینند در غیر این صورت اقلیتها خواسته های خود را در کشورهای همسایه جستجو خواهند کرد و هر چه قدر با انها خشن و نژاد پرستانه برخورد کنیم این اقلیتها به حوزه نفوذ کشورهای همسایه تبدیل خواهند شد . ما نمیتوانیم همه کردها و ترکها و عربها و بلوچها را در زندان نگه داریم باید با منطق عقلانی با این اقلیتها زبانی برخورد شود باید به فکر یک پارچگی کشور در اینده باشیم .
میلاد قره باغ
شما همین نوشته تون پر از اظهارات نژاد پرستانه هست با این حال می خواین اتحاد باشه میان اقوام که تقریبا امری محال به نظر می رسد.بیشترین جمعیت ایران را تورک ها تشکیل میدن و هیچ لزومی هم ندارد در ادارات به زبان پارسی صحبت بشه چون اقوام نیازی به این زبان تحمیلی ندارن.در ضمن هر قومی که در کشور خودش ارزش نداشته باشه می‌ره به سمت کشوری که بهش ارزش قائل هست
امید
-
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
0
ترکها در ایران اقلیت محسوب نمیشوند بلکه اکثریت نسبی ایران رو با ۴۰ درصد از جمعیت کل ایران در برمیگیرند وفارسها با ۳۰ درصد جمعیت دومین گروه جمعیتی ایران هستند پس به اقوام ایرانی اقلیت ذکر ننمایین
رضا
حاجی فکر دل و روده ملت رو هم بکن اینجوری میخندونی ما رو
امیرهمایون
-
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
0
توهم در این دوستان خود ترک. پندار بیشترین ضربه را به آنان زده.. با این توهم که بیشتر ایران ترکه میرن جلو ولی خودشان خوب میدانن بیش از شصت درصد مردم ایرلن فارس هستند و فقط جمعیت مشهد و اصفهان از کل استان های ترک زبان بیشتره.. تازه لر هم جزو فارس است و کردها هم اریایی هستند.. به زبان فارسی که زبان رسمی و دیوانی همه حکومت های ترک از قاحار تا تیموری و غزنوی و عثمانی بوده میگن تحمیلی!
تبریزیان
-
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
0
آذربایجان سر ایران هست . از این پان پان ما در فصل بهار در میان درختان تبریزی زیاد می بینیم . که در فضا پخش میشوند و میروند ونیست و نابود میشود تا درختان تبریزی که گل داده و سرسبز شده اند ریشه شان در دل خاک محکم تر میشود . علف اوف و دامادش هم خرردوغان عددی نیستند.اینحا ایران هست نه سفارت خانه ناتو و صهیونیسم .
تاریخ
-
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
1
صفویه ترک بود اگر می خواست به
عثمانی بپیوندد کی می توانست جلوشو بگیره ؟ اصلا این همه جنگ وحشتناک با عثمانی برای چی بود؟ یا نادر شاه که ترک بود با عثمانی جنگید ؟ زمانیکه فارس در تاریخ ایران نبود ما ترکان و زرتشتیها بودیم . زمانی باهمم دوست و زمانی هم باهم جنگیدیم . زمانی با هم متحد و هپتالیان را نابود کردیم . فارسی را هم ما ترکان از شمال شرق ایران آوردیم . زبان زرتشتیها فارسی نیست . بیشترین خون ریخته شده در طول تاریخ ایران و برای حفاظت از ایران از ترکان بوده و بس . اگر کسی ایرادی دارد بگیرد خودم با ارایه اسناد اثباتش می کنم .
تربیزی
-
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
0
محمد تقی زهتابی پایه گذار موج عظیم تفکرات نژادپرستانه افراطی در ایران که بود؟

محمد تقی زهتابی (۱۳۷۷-۱۳۰۲) پس از تولد و طی تحصیلات مقدماتی وارد دانشسرای عالی در تبریز شد و سپس به تدریس در مدارس پرداخت.
وی که سری پر شور داشت فریب تبلیغات فرقه دموکرات جعفر پیشه وری را که از طرف شوروی کمونیستی برای تجزیه ایران تحریک می شد، خورد و پس از شکست فرقه دموکرات در سال ۱۳۲۷ به شوروی فرار کرد.

در بادکوبه، محمد تقی زهتابی، با کمال تعجب و بر خلاف ادعای زندگی نامه اش که برای تحصیل در زمینه «زبان ترکی» به شوروی رفته بود، در زمینه «ادبیات عرب» ادامه تحصیل داد و سرانجام به وی مدرک دکترای «ادبیات عرب» به وی اعطا شد.

قابل توجه است که موضوع مدرک تحصیلی محمدتقی زهتابی
«زندگی و خلاقیت ابونواس (الحسن بن هانی الحکمی) شاعر عرب معروف به شاعر الخمره» بود که بارها به دلیل شعرهایش در ستایش از خوشگذرانی، شرابخواری (خمریات) و همجنس بازی با پسران نوجوان (مذکرات) به زندان هارون الرشید افتاد.

به همین دلیل، در ژانویه ۲۰۰۱ میلادی به دستور وزارت فرهنگ مصر، تعداد ۶۰۰۰ جلد از کتابهای ابونواس را به دلیل ترویج فساد و همجنس بازی با نوجوانان سوزانیدند!

عجیب است که چرا محمد تقی زهتابی از میان خیل شاعران بزرگ عرب، ابونواس شاعر فاسد شرابخوار و همجنس باز را برای دکترای خود در زمینه «ادبیات عرب» از دانشگاه بادکوبه آذربایجان شوروی سوسیالیستی برگزید؟؟!

اما آنچه که به بحث ما مربوط است نکته ای بسیار با اهمیت و کلیدی است که از عنوان و موضوع رساله محمدتقی زهتابی روشن می شود:
که اولا رشته تخصصی ایشان علم زبان شناسی (Linguistics) نبود دوم اینکه تخصص علمی محمدتقی زهتابی نه بر روی زبان ترکی بلکه در رابطه با «زبان عربی» بود؟؟!

بنابراین، به لحاظ آکادمیک و دانشگاهی, محمدتقی زهتابی اساسا فاقد هر گونه وجاهت و صلاحیت دانشگاهی برای اظهار نظر در خصوص علم «زبان شناسی تخصصی» به طور اعم و «ترکی شناسی تخصصی» به طور اخص بود.

کسی که حتی یک نیمسال تحصیلی را در دانشگاه بادکوبه به ویژه در دهه های پیش را گذرانیده باشد تصدیق می کند که تا چه حد دانشگاه بادکوبه کم ارزش و فاقد اعتبار علمی است.
به طوری که مدرک های تحصیلی آن دانشگاه هنوز هم از نظر وزارت علوم ایران، مطلوب ارزیابی نمی شود.

در هر حال، محمد تقی زهتابی در دهه ۱۳۵۰ برای تدریس «ادبیات عرب» در دانشگاه بغداد به عراق بعثی که آن موقع جزو بلوک کمونیستی بود رفت و در آنجا با هدایت و برنامه ریزی صدام حسین و با به دست گرفتن مسئولیت رادیو «خلق های ایران» در بغداد، کوشش های فراوان کرد تا بین قومیت های ترک زبان، کرد زبان، عرب زبان، بلوچی زبان و قومیت موهوم «فارس»، واگرایی شدید و نفرت متقابل را در جهت تجزیه ایران زمین شکل دهد.

به همین دلیل،
به پاس خدمات تبلیغاتی محمدتقی زهتابی در عراق بعثی در جهت نابودی و فروپاشی ایران زمین، از طرف دولت عراق بعثی به وی بدون اینکه صلاحیت علمی داشته باشد لقب «پروفسور افتخاری» عطا شد تا به کمک این لقب بیشتر بتواند عوام فریبی کند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷، محمدتقی زهتابی به ایران آمد و مشخص نیست به چه دلیل بدون داشتن تخصصی علمی لازم در زمینه «زبان و ادبیات ترکی» از یک دانشگاه معتبر آمریکایی یا اروپایی به وی اجازه تدریس در این زمینه در دانشگاه تبریز داده شد.

متاسفانه همچنان در دانشگاه تبریز هم، محمدتقی زهتابی، ماموریت ذاتی خود را از طرف شوروی کمونیستی و هم پیمان اش، عراق بعثی، یعنی تبلیغ کمونیسم و راه اندازی موج تجزیه طلبی در ایران هم زمان با جنگ تحمیلی ادامه داد و به همین دلیل از دانشگاه تبریز اخراج شد.

پس از اخراج، محمدتقی زهتابی با نوشتن یک کتاب نژاد پرستانه افراطی به نام «تاریخ دیرین ترکان ایران» که اصولاً یک کتاب علمی آکادمیک دانشگاهی نبود و به گفته استادان متخصص دانشگاهی سرشار از افسانه پردازی، سرهم بندی و تخیلات غیر علمی بود، به راه خود ادامه داد.

از جمله اشتباهات فاحش محمد تقی زهتابی این بود که زبان های منقرض شده و مجزای سومری، ایلامی و اوراراتویی (و نیز ماننایی) را که جزو سه گروه کاملا مستقل از هم و از زبان های عربی، ترکی و هندواروپایی از نظر زبان شناسی هستند، به صرف داشتن فقط یک ویژگی مشترک Agglutination در یک خانواده قرار داد.

در صورتی که «پیوندی بودن» فقط یکی از معیارهای زبان شناسی, آن هم معیاری «ضعیف و کم اعتبار » برای قرار دادن زبان های هم خانواده در یک گروه مشترک است.

به طوری که حتی زبان های هندواروپایی هم کم یا زیاد دارای ویژگی Agglutination هستند ولی هرگز نمی توان به دلیل داشتن این معیار، آنها را با زبان مغولی-ترکی ترکی در یک خانواده قرار داد.
افشار
-
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
0
به طور کلی بر طبق مقالات نشریات معتبر علمی دانشگاهی و نه نوشته های من درآوردی و «خود تایید شده» برخی نژادپرستان ترکیه ای و داخلی (از جمله جناب آقای زهتابی)، زبان های منقرض شده سومری، ایلامی و قفقازی (هوری-اوراراتویی و ماننایی)، هیچ ارتباطی نه فقط با یکدیگر و بلکه نه با سه گروه زبانی مغولی-ترکی، هندواروپایی و سامی(عربی-عبری-آشوری) ندارند و به کلی از هم مستقل هستند و حتی خویشاوند دور از هم نیستند!!!

نژادپرستان متوهم هیجان زده, به دلیل فقر شدید دانش زبان شناسی، به صرف دیدن ویژگی مشترک پیوندی بودن (Agglutination) در زبان های منقرض شده سومری، ایلامی و هوری-اوراراتویی (قفقازی) به تصور اینکه توانسته اند محملی شبه علمی (Pseudoscience) برای اثبات برتری نژادی خود پیدا کنند، شتاب‌زده و با یک اشتباه فاحش نتیجه گرفته اند که این سه گروه زبانی منقرض شده،
هم خانواده با گروه مغولی-ترکی بوده اند؟!!
,
ادعایی که هیچ متخصص شناخته شده و معتبر جهانی در زمینه زبان های سومری، ایلامی و هوری-اوراراتویی نمی پذیرد و آن را قاطعانه رد می کند.

زیرا برای یک متخصص زبان شناس، مجموعه ای از صدها معیار از جمله ویژگی «کم اهمیت و‌ ضعیف» پیوندی بودن (Agglutination)،
بایستی وجود داشته باشد تا که بتواند بر مبنای آن‌ها در خصوص ریشه خانوادگی یک زبان و خویشاوندان آن اظهار نظر کند.

به عبارت دیگر، ممکن است در برخی از اعضای خانواده های مختلف زبانی مغولی-ترکی، قفقازی و هندواروپایی، درجاتی کم یا زیاد، از ویژگی پیوندی بودن وجود داشته باشد که البته به علت آن نمی توان خانواده یک زبان خاص را جابه‌جا کرد.

به عنوان مثال، زبان انگلیسی با وجودی که اساسا یک زبان هندواروپایی است و جزو زبان های خانواده مغولی-ترکی نیست ولی علاوه بر داشتن ویژگی قدیمی تر تصریفی، دارای ویژگی انکارناپذیر پیوندی بودن هم هست.

جالب توجه است که زبان انگلیسی حتی به دلیل داشتن ویژگی گسستگی کلامی (Splitness)، به زبان چینی نزدیک است.

نکته بسیار مهم و اساسی این است که زبان های سومری و ایلامی بر خلاف زبان های مغولی-ترکی دارای دو ویژگی Ergativity و گسستگی (Splitness) بودند.

با این حال، اکثریت زبان شناسان، زبان های سومری و ایلامی را با برخی زبان های هندواروپایی از جمله ایرانی میانه مثل پهلوی که کوردی کرمانجی یکی از نمونه های آن است و Split-Ergative هستند، یکی نمی دانند.

این در حالی است که زبان فارسی امروزین (دری) مشابه با زبان های مفولی-ترکی, دیگر «Split-Ergative» به شمار نمی آید و ظاهرا در اثر تاثیرپذیری از زبان های ترکی پس از اشغال شدن ایران به دست زردپوستان مهاجم شمال شرقی یعنی غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغولان و تاتاران، ویژگی Split-Ergative خود را از دست داده است و با جذب واژگانی از عربی و ترکی به فارسی درباری (دری) ایرانی، افغانستانی و تاجیکستانی امروزین تبدیل شده است!

از طرف دیگر، زبان فارسی با وجودی که متشابه با زبان سومری و ایلامی می تواند با افزودن پیشوند، میانوند و پسوند به «بن فعل»، واژه سازی کند، ولی تاکنون زبان شناسان آنها را هم خانواده اعلام ننموده اند!

این در حالی است که در یک تفاوت اساسی و بنیادین با زبان های سومری و ایلامی، در گروه زبان های مغولی-ترکی پیشوند و میانوند وجود ندارد و در اینها فقط می توان «پسوند» را به بن فعل برای واژه سازی افزود!

بایستی توجه فراوان داشت و تاکید نمود که در ایران قومیتی خاص به نام قوم «فارس» وجود ندارد؟؟!

در حقیقت،
فارسی جدید و رایج فعلی، صرفا یک زبان رسمی و ارتباطی بین قومیتی، در ملیت واحد و به پیوسته ایرانی، اعم از گویش های بومی بازمانده از زبان پهلوی پارتی یا ساسانی (کوردی، بلوچی، تایبادی، کرمانی، ابیانه، کاشانی، سمنانی، گیلانی، مازندرانی، تالشی، تاتی آذری، تاتی اشتهاردی، البرزی (طالقانی، جاده چالوسی و لواسانی)، قزوینی، شیرازی، اصفهانی، یزدی، کرمانی، لری، بختیاری، شوشتری، دزفولی، بهبهانی، هرمزگانی و بوشهری) با زبان های ترکی آذربایجانی، ترکمنی، قشقایی و خلجی، زبان های عربی، کلیمی، ارمنی، آشوری و گرجی است و واقعا میراث مشترک همه اقوام ایرانی از هر گونه نژاد و زبان می باشد و همه آنان در ایجاد زبان فارسی امروزین فعلی سهم داشته اند و این زبان متعلق به همه آنهاست و باعث برتری هیچ قومی بر قومی دیگر در ایران نیست!

بایستی دقت کرد که اگر شهرها و مناطق مختلف کشور اگر به گویش و لهجه غلیظ محلی خود صحبت کنند، نمی توانند با دیگر شهرها ارتباط برقرار کنند!

مثلاً گویش غلیظ یزدی ها، نطنزی ها، بختیاری های هفت لنگ، مازندرانی ها، گیلانی ها و دیگر گویش ها را فقط خودشان متوجه می شوند و اگر فارسی رسمی (کتابی رادیویی) نباشد، وسیله ارتباطی بین شهرهای ایران از میان خواهد رفت.

همچنین، با وجودی که زبان عربی از خانواده زبان های سامی و زبان کوردی از خانواده زبان های ایرانی میانه (پهلوی) هستند و ویژگی مشترک تصریف را دارند, ولی کاملا مستقل از هم، دسته بندی می شوند.

از نظر زبان شناسان، ممکن است که زبان های مستقل پیوندی گرجی و قوم باسک (Euskara) در اسپانیا با زبان های قفقازی منقرض شده هوری-اوراراتو خویشاوند باشند.

اما در اینجا، بایستی از کسانی که به طور هم زمان به زبان های گرجی و ترکی آذربایجانی یا استانبولی تسلط دارند، پرسید که آیا کمترین شباهتی را بین آنها دیده اید؟؟؟

روشن است که پاسخ کاملا منفی است. حتی اختلاف میان زبان های ترکی و گرجی آن چنان زیاد است که گرجی ها ناچارند برای فراگیری زبان استانبولی، یک دوره کلاس آموزشی را بگذرانند!

از نظر فنوتیپی (قیافه شناسی) نیز، گرجی ها سفیدپوست با چشمانی درشت و گشاده، و مردان آنها با ریش و سبیل انبوه هستند که کاملا با زردپوستان خالص و اصیل سلجوقیان اوغوز، مغول و تاتار سبزه رو که دارای اصطلاحا چشمانی گربه ای، کشیده و تنگ، و با سبیل و ریش کم پشت و‌ تنک (کوسه) بودند، متفاوت می باشند.
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر

در گفت‌وگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:

برد و باخت ایران در جنگ اوکراین | جمهوری باکو دست‌ساز استالین است

زندگی

هفت‌خوان خرید گوشی‌های اپل در ایران

به دار و دسته آیفون‌دارها خوش آمدید!