جان کلیفتون ابراز تأسف کرده است از اینکه غم و ناراحتی در سرتاسر جهان اوج گرفته است.
رئیس گالوپ معتقد است که این مشکل از خیلی پیشتر از همهگیری آغاز شده است.
اقتصاددانان، آمارگران و دیگر کارشناسان به خوبی طریق محاسبه همه چیز را میدانند: بیکاری و نرخ مرگومیر و اندازه اقتصادی هر کشوری را. آنها حتی میتوانند شمار درختان صحرای بزرگ افریقا را هم محاسبه کنند.
اما تخمین آماریِ یکی از مهمترین مسائل هستی، به طور شگفتآوری دشوار است؛ «احساس مردم». و همین امر باعث شده است که روند نگرانکنندهی موضوعی مهم از دید رهبران جوامع پنهان بماند: افزایش جهانی ناخشنودی.
اولین بار در سال ۲۰۰۶ بود که شرکت تحلیلی گالوپ، اقدام به پایش بحث ناخشنودی جهانی کرد. احساسات منفی _ترکیبی از استرس و غم و عصبانیت و نگرانی و آلام جسمانی_ در سال اخیر به رکوردی بالا رسیده است.
البته که خیلی هم تعجبآور نیست. جهان حالا از یک درگیری بزرگ اروپایی (سوای جنگهای جاری) در رنج است؛ تورم و عواقب یک بیماری همهگیر نیز از عوامل دیگری هستند که بشر را درمانده کردهاند.
اما موضوع این است که افزایش جهانی ناخشنودی، حتی پیش از آنکه موضوعات برشمردهی فوق، به تیتر اخبار تبدیل شوند، آغاز شده بود... در واقع، «ناخشنودی»، یک دهه است که دارد افزایش پیدا میکند.
گالوپ، هر ساله از حدوداً ۱۵۰ هزار نفر در بیش از ۱۴۰ کشور دنیا، درباره احساساتی که تجربهشان کردهاند، سؤال میکند. موضوعِ قابل توجه، صراحتی است که افراد در بیان و اشتراکگذاریِ دردها و رنجهاشان دارند.
مردی لبنانی زندگی خود را با عبارتی با عنوان «زفت» (نوعی از قیر؛ چیزی سیاه و چسبنده. م.) توصیف کرده است؛ منظورش هم این بود که زندگی او تیرهتر از اینی که هست نمیتوانسته باشد.
یک مرد کانادایی، وقتی در روز تولدش به صورت ناشناس با او تماس گرفتیم، از تنهاییِ خود برایمان گفت. و یکی از خانمهای کارگرِ شاغل در کارخانهای ویتنامی، با گریه به ما گفت که تا این لحظه هیچکس در مورد شادی و رضایتش از زندگی، از او سؤالی نکرده بوده.
تمام این داستانها غمبارند. اما بخش نگرانکننده اینجاست که روزبهروز شمار خبرهایی از این دست بیشتر میشوند.
خیلی فاکتورها هستند که میتوانند از شادی فرد بکاهند؛ اما براساس تحقیقات گالوپ، افزایش نارضایتی جهانی ۵ دلیل اصلی دارد: «فقر، جوامع از هم گسسته، گرسنگی، تنهایی و فقدان کار خوب.»
۱۷ درصد از جمعیت کنونی جهان در مدیریت درآمدی خود با شرایطی «بسیار دشوار» مواجه هستند (بالاترین رکود نیز به مرتبهی «بسیار دشوار» اختصاص یافته است).
گسستگی بیش از حد جوامع نیز باعث شده است که ۲ میلیارد نفر از افراد جهان، به قدری از جامعه خود ناراضی باشند که آن را به هیچ کس توصیه نکنند.
فاکتور «فقر» نیز علیرغم گامهای مؤثری که در دهههای اخیر برای مقابله با آن برداشته شده است، سهم شناختهشده و قابل توجههی در رنج جهانی دارد.
افزایش گرسنگی در سراسر جهان نیز اوضاع را وخیمتر میکند. به گفته سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، ریتم کاهشیِ گرسنگیِ جهان در چند دهه اخیر، متأسفانه متوقف شده است. و در حالی که در سال ۲۰۱۴، نزدیک به ۲۳ درصد مردم سراسر جهان به طور متوسط یا شدید از ناامنیِ غذایی در رنج بودند، حالا این میزان به بیش از ۳۰ درصد رسیده است.
بحران دیگری نیز وجود دارد که جهان با آن دستوپنجه نرم میکند: تنهایی. گالوپ دریافته است که ۳۳۰ میلیون تن از بزرگسالان در سراسر جهان، لااقل دو هفته را بدون همصحبتی با یک دوست و یا حتی یکی از اعضای خانوادهشان میگذرانند.
با وجودی که ما از زمان شیوع همهگیری، فاکتور تنهایی را مورد بررسی قرار ندادیم، اما مطالعات دیگری هستند که نشان میدهند این وضعیت در حال بدتر شدن است.
بر اساس گزارش مرکز بررسی زندگی امریکایی (که از پروژههای پژوهشکده است) ۱۰ درصد زنان گزارش دادهاند که در سال ۲۰۲۱ هیچ دوست صمیمی نداشتهاند؛ در حالی که این میزان در سال ۱۹۹۰، تنها ۲ درصد بود.
وضعیت فوق برای مردان بدتر نیز بود: بدین ترتیب که ۱۵ درصد از آنها گزارش کردند که در سال ۲۰۲۱، هیچ دوست صمیمی نداشتند؛ آمار مربوط به مردان در این مؤلفه در سال ۱۹۹۰، ۳ درصد بوده است.
بحث دیگر اینکه داشتن دوست به تنهایی به معنای داشتنِ دوست خوب نیست. یکپنجم بزرگسالان اعلام کردهاند که در زندگی خود کسی را ندارند که بتوانند روی کمکهای او حساب کنند.
اغراق نیست بگوییم که تنهایی کشنده است. تنهایی میتواند عامل افزایش فشار خون و کاهش امید به زندگی شود. براساس گزارش اخیر متاآنالیز، تنهایی عوارضی معادل کشیدنِ حدوداً یک بسته سیگار در روز را دارد.
از سوی دیگر، ناخشنودی جهانی نتیجه متعاقب مشغلههای کاریِ روزافزون است. به لحاظ آماری ثابت شده است که فردی که از محیط کاری خود ناراضی است، علیرغم فیش حقوقی معمولی که دریافت میکند، به نسبت یک فرد بیکار، نارضایتی بیشتری داشته و احساساتی منفی از قبیل عصبانیت و استرس و درد فیزیکی را تحمل میکند.
حدوداً ۱۹ درصد از کارگران در مشاغل خود، افرادی مفلوک به حساب میآیند. اما ناخشنودی حتی در میان افرادی که از مشاغل خود رضایت دارند نیز در حال افزایش است. از سال ۲۰۰۹ به این طرف، استرس و نگرانی در میان کارگران سراسر جهان به طور مداوم افزایش یافته است.
گالوپ از افراد میخواهد که بدترین و بهترین زندگی ممکن را تصور کنند. اگر این دو سناریو را دو سوی یک مقیاس صفر تا ده در نظر بگیریم، تصوراتِ کنونی این افراد به کجا رسیده است؟
پانزده سال پیش، قبل از آنکه کاربرد رسانههای اجتماعی، به شدت کنونی عمومیت یابد، «۳.۴ درصد» از افراد به زندگی خود امتیاز ۱۰ (یعنی بهترین زندگی ممکن) را داده بودند و نسبت کسانی که خود را در رتبه صفر (بدترین زندگی ممکن) میدانستند، تنها ۱.۶ درصد بود.
اما حالا سهم افرادی که بهترین زندگی ممکن را دارند بیش از دو برابر شده است؛ یعنی «۷.۴ درصد». و سهم آنهایی که بدترین زندگی ممکن را دارند بیش از چهار برابر افزایش پیدا کرده؛ یعنی «۷.۶ درصد».
اگر جهان را به پنجکهای رفاه گروهبندی کنیم، این نابرابری آشکارتر میشود:
در سال ۲۰۰۶، امتیاز متوسط پنجک برتر برای رتبهبندی زندگی «۸.۳» بود. و متوسط رتبه پایینترین پنجک «۲.۵».
حالا به سال ۲۰۲۱ نگاه کنید:
امتیاز پنجک برتر به طور میانگین «۸.۹» است و امتیاز پایینترین پنجک «۱.۲». یعنی شکاف رتبهبندیهای زندگی حالا به ۷.۷ رسیده است... که بالاترین میزان در تاریخ پایش گالوپ محسوب میشود.
به عقیده من، نابرابری رفاهی، درست به اندازه نابرابری درآمدی «جدی» است. نابرابری رفاهی، انعکاس شکافِ رو به رشدی است که در احساسات افراد وجود دارد؛ و نه در داراییهاشان. و این نوع از نابرابری زمانی آشکار میشود که از مردم بخواهید وضعیت زندگی خویش را ارزیابی کنند.
برای یکپنجم جمعیت جهان، حیاتی بهتر از این ممکن نیست؛ همانطور که برای یکپنجم دیگر، فلاکتی بیش از این قابل تصور نیست (در سرحد بدبختیاند). و پایشهایی از این دست نتیجهای نخواهند داشت جز اینکه: افرادی که در رأس هرم قرار دارند، قدر داشتههاشان را بیشتر از همیشه بدانند، و گروه دیگر بیش از گذشته به کمبودهای خود آگاه شوند.
رسانههای اجتماعی تا حدی دلیل این موضوع را توضیح میدهند. کاربران از طریق پلتفرمهای آنلاین میتوانند ببینند که همیشه هم بدبختی و فلاکت نیست که به اشتراک گذاشته میشود.
به قول آن مثل معروف: مقایسه، دزد شادی است... و رسانههای اجتماعی به نحوی بینظیر امکان مقایسه را در ذهن افراد فراهم میکنند. حالا افراد بیشتری به گوشیهای هوشمند دسترسی دارند و از این طریق میتوانند به محافل خصوصی یکدیگر ورود کنند.
اما این پلتفرمها، تنها یکی از عوامل افزایش ناخوشنودی هستند. چرا که تقریباً یکپنجم افرادی که در جهان به معنای واقعی در حال رنج کشیدناند، به پلتفرمهای اجتماعی و گوشیهای هوشمند دسترسی ندارند.
احساسات ما بر تصمیماتمان، بر اعمال و حتی شناختهامان تأثیر میگذارند... گاهی آنها را بهبود میبخشند و گاهی تخریبشان میکنند.
ناراحتی حتی ممکن است باعث شود رأی متفاوتی بدهیم. جورج وارد، دانشمند علوم رفتاری در مؤسسه فناوری ماساچوست، فکر میکند که اینطور است. او با بهرهگیری از دهها تحقیق، به این باور رسیده که میتواند نتایج انتخابات و افزایش نگرشهای پوپولیستی را تنها با نگاه کردن به خلوخوی افراد توضیح دهد.
دلایلی متعددی وجود دارد که چرا تحلیلهای کافی در مورد ناراحتی افراد انجام نگرفته است. قاعدتاً انجام این پایش کار سختی نیست؛ اما انجامش گران تمام میشود.
گالوپ در اکثر کشورها، مصاحبههای حضوری انجام میدهد. و این امر هم مستلزم استخدام و آموزش مصاحبهکنندگان محلی و پرداخت هزینههای سفر آنهاست.
بسیاری کشورها نیز هستند که نه تنها در آنها نظرسنجیهای مرتبط با رضایت و شادمانی افراد انجام نمیشود؛ بلکه فاقد دادههای اقتصادی و اجتماعی نیز هستند.
از سوی دیگر، من گمان میکنم که بسیاری از رهبران سیاسی نمیتوانند و نمیخواهند «احساسات مردم» را جدی بگیرند؛ و همین موضوع باعث میشود که هزینههای کمتری را صرف تحلیلهای احساسی کنند.
برخی نیز هستند که فکر میکنند احساسات را نمیتوان به درستی در نظرسنجیها ثبت کرد. اینها همان گروهی هستند که باور ندارند که یک فرد با چه دقتی قادر به بیان و گزارش احساسات خویش است.
سیاستگذاران باید که پاسخگوی این فلاکت بیسابقه باشند. آنها نمیتوانند و نباید تظاهر کنند که مشکل تنها به دو سال اخیر و دوران همهگیری مربوط است و پایان قرنطینهی کووید۱۹ پایانی بر آن خواهد بود.
سیاستمداران اگر واقعاً بخواهند آلام جهانی را مهار کنند، میتوانند این کار را با نظارت سیستماتیک بر احساس مردم آغاز کنند. جهت تحقق این امر لازم است که دولتهای بیشتری، معیارهای منظم رضایت ملی را گزارش کنند؛ درست به همان ترتیبی که آمار مربوط به تولید ناخالص داخلی و مرگومیر و بیکاری را منتشر میکنند.
واقعیت این است که نادیده انگاشتن بدبختی، حُسن نیست.
پرسش افکار عمومی به بهانه چالش با کریمی قدوسی
بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده
دیاکو حسینی در گفتوگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد
در گفتوگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:
اینفوگرافیک
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران