با سفر ماه آینده پرزیدنت بایدن به اسرائیل و عربستان سعودی، دو رقیب منطقهای ایران، درگیری بر سر این برنامه بار دیگر بالا میگیرد.
واشنگتن_ مقامات اطلاعاتی امریکا و اسرائیل هر روز شاهد حفر شبکه گسترده تونل ایران در بخش جنوبی سایت هستهای نطنز بودهاند؛ اقدامی که به ظن آنها بزرگترین تلاش تهران برای ساخت تأسیسات جدید هستهای در عمق کوههاست... تأسیساتی که قادر باشند در برابر بمبهای مخرب و حملات سایبری نیز مقاومت کنند.
گرچه ساختوسازهای مزبور در عکسهای ماهوارهای مشهود بوده و توسط گروههایی که تکثیر تأسیسات هستهای را رصد میکنند، مورد نظارت قرار گرفته است؛ اما مقامات دولت بایدن هیچگاه در انظار عمومی در مورد آن صحبت نکردهاند و وزیر دفاع اسرائیل نیز تنها یک ماه پیش در جملهای در یک سخنرانی به آن اشاره کرده بود.
در مصاحبه با مقامات امنیتی ملی در هر دو کشور، به وضوح تفسیرهای متفاوتی از هدف ایرانیان از این سایت بیان شده است؛ ضمن آنکه بر تهدید بودن آن نیز تأکید ورزیدهاند.
اما در حالی که پرزیدنت بایدن ماه آینده به خاورمیانه سفر میکند، [سفری که او در آن به عربستان سعودی و اسرائیل نیز (که دو رقیب بزرگ ایران هستند) خواهد رفت]، کمتر کسی هست که در شعلهور شدن مجدد بحث هستهای ایران تردید داشته باشد.
براساس بسیاری از گزارشات، ایران امروز، بیش از هر بازه زمانی دیگری در طول تاریخِ دو دههایِ برنامهی هستهای خود، به توانایی تولید بمب نزدیک شده است... در سفر آقای بایدن نیز بحث اتخاذ تدابیر شدیدتر برای توقف ایران، همانطور که ایالاتمتحده و اسرائیل پیشتر نیز تلاش کردهاند، در دستور کار قرار خواهد گرفت.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اوایل همین ماه اعلام کرد که این کشور تنها چند هفته با توانایی غنیسازی سوخت تا درجه ساخت بمب هستهای فاصله دارد. گرچه که تبدیل آن به سلاحی قابلاستفاده [حتی در تهدیدآمیزترین هشدارهای اسرائیل نیز] لااقل دو سالی طول خواهد کشید.
ژنرال کنت مککنزی جونیور، که اخیراً از ریاست فرماندهی مرکزی ایالاتمتحده بازنشست شده است (او در آنجا به کار بررسی و نظارت بر برنامهریزی نظامی مقابله با ایران مشغول بود)، گفت که تهران لااقل در کوتاهمدت در تلاش بوده که در مذاکره با ایالاتمتحده از قابلیتهای هستهای خود استفاده کند.
ژنرال مککنزی گفت: «بالاترین اولویت ایرانیها، استفاده از تهدید هستهای برای کسب امتیازات اقتصادی و سایر امتیازات است.»
اما در صورتی که تلاشهای دولت بایدن برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ با موانعی مواجه شود، این تأسیسات برای ایران حکمی حیاتی خواهند یافت. و لااقل در حال حاضر به نظر میرسد که تلاشها برای اعمال مجدد محدودیت بر اقدامات هستهای ایران با شکست مواجه شده است.
خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸، توانایی تهران را برای نصب سانتریفیوژهای جدید محدود ساخت و این کشور را واداشت ۹۷ درصد سوخت هستهای خود را به خارج کشور ارسال کند.
امتناع بایدن از درخواست ایران مبنی بر حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی، به همراه جریانهای درآمدی جدید که با افزایش شدید قیمت نفت، روانه تهران شده است، به بنبست این مذاکرات کمک کرده است.
حالا ایرانیان به دنبال نقاط فشاری جدید هستند؛ از جمله حفر نیروگاهی کوهستانی در نزدیکی نطنز. در گذشته هم مقامات ایرانی ۲۷ دوربین را خاموش کردند که همین امر تصور تولید سوخت هستهای در ایران را در بازرسان قوت بخشید.
تصمیم خاموشی دوربینهایی که به عنوان بخشی از توافق هستهای نصب شده بودند، به ویژه برای رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که مسئول بازرسیهای هستهای بود، بسیار نگرانکننده بود.
آقای گروسی هفته پیش گفت: «اگر این دوربینها هفتههای متوالی خاموش مانده و ردیابی محل اختفای مواد هستهای را غیرممکن کنند، ضربهای مهلک به امیدهای احیای توافقنامه وارد خواهد شد.»
اما موضوع فراتر از صرفاً یک جدال بازرسی است. از دید کارشناسان، تهران در حال تبدیل به آن چیزی است که رابرت لیتواک (که در مرکز بینالمللی وودرو ویلسون در واشنگتن به تفصیل در مورد برنامه ایران نوشته است)، آن را «آستانهای هستهای میخواند که در آن برنامه غنیسازی اورانیوم، گزینهای ذاتی پیش میآوَرَد»؛ گزینهای برای تولید تسلیحات هستهای؛ آن هم بدون برداشتن آخرین گام.
او درباره نیروگاه در حال ساخت گفت: «حرکت ایران در نطنز، فشار بر ایالاتمتحده را (در صورت شکست دیپلماسی) برای دستیابی به توافقی جدید افزایش میدهد.»
در دامنه کوه مجموعهای تونلی ظاهر میشود.
دههها است که قطعهزمینی بایر در نزدیک نطنز به مرکز توجه تلاشهای هستهای ایران تبدیل شده است. ایران همیشه تأکید داشته که «نیروگاه آزمایشی» زیرزمینیاش در آنجا تنها برای تولید سوخت هستهای برای مقاصد صلحآمیز است.
شواهدی که برخیشان توسط اسرائیل و از یکی از انبارهای تهران به سرقت رفته است، خلاف این موضوع را نشان میدهد: اینکه ایران به مدت دو دهه تلاشهایی را برای ساخت بمب انجام داده است و نتیجهبخش بودن این موضوع به نفعش تمام خواهد شد.
با وجود زیرزمینی بودن این نیروگاه آزمایشی، آن را خیلی عمیق حفر نکردهاند و لذا به هدف راحتی برای بمباران تبدیل شده است؛ هدفی که اسرائیل در بسیاری موارد به تحققیافتن آن نزدیک هم شده است.
اما بزرگترین حمله به سایت نطنز نه از طریق هوایی، بلکه از راه یک عملیات سایبری ترکیبی ایالاتمتحده و اسرائیل تحت رمز «بازیهای المپیک» وقوع یافت... عملیاتی که موجب شد سانتریفیوژهای هستهای نیروگاه که با سرعت مافوق صوت در گردش بودند، از کار بیفتند.
در طول دولتهای بوش و اوباما، صدها سانتریفیوژ نابود شدند و برنامه ایران برای یک سال یا بیشتر به تعویق افتاد؛ اما هیچکدام از روشهای به کار رفته، نه خاص بودند و نه ایمن.
ایران برای حفاظت از برنامههای آینده هستهای خویش، شروع به ساخت تأسیسات در اعماق زمین کرد. بزرگترین موفقیتی هم که در این زمینه کسب کرده است به سایت فرودو مربوط میشود؛ سایتی واقع در اعماق کوه، در پایگاهی که تحت اداره سپاه پاسداران است.
تأسیسات جدید، در نزدیکی نطنز واقعاند. اما شبیه فرودو هستند؛ و برای هجوم، نیازمند بزرگترین بمبهای سنگرشکنِ امریکاییاند. اسرائیل هنوز به سنگرشکنها دست پیدا نکرده است؛ ابزاری هم برای تحویل گرفتن آنها ندارد.
مقامات دولت بایدن میگویند که بیش از یک سال است که ساخت تأسیسات جدید را رصد میکنند؛ اما نگرانی خاصی ندارند... چون هنوز چندین سال تا تکمیل آن زمان باقی است.
این مقامات گمان میکنند که هدف فوری این تأسیسات، جایگزینی مرکز مونتاژ سانتریوفیوژی است که اسرائیل در آوریل ۲۰۲۰ منفجر کرد؛ انفجارِ به طور ویژه پیچیدهای، که فاش نمود که افراد خارجی به برنامههای ایران نفوذ کرده و ظاهراً به همین ترتیب مواد منفجره را کار گذاشته بودند.
دولت بایدن میگوید که زمان زیادی برای مقابله با تأسیسات جدید وجود دارد؛ اگر شدنی بود با مذاکره، و اگر نه، با توسل به زور. چندین سال تا تکمیل این پروژه باقی مانده است و ممکن است هدف آن، وارد آوردنِ شکل دیگری از فشار بر مذاکرهکنندگان امریکایی باشد.
از آنجا که پروژه مزبور هنوز در مراحل ابتدایی است، لذا هیچ نقشی بر زمانِ تخمینی ایران برای دستیابی به سلاح هستهای ندارد. در عوض در مقام یک «یادآوری» از سوی ایران است؛ اینکه آنها آمادگی تولید مواد هستهای را آن هم در مقیاسی وسیع دارند... حالا چه در سالهای پیشِرو؛ و چه بعد از سال ۲۰۳۰ (در صورت احیای توافق برجام)، زمانی که مهلت محدودیتهای وضعشده تا حد زیادی منقضی شده باشد.
برای اسرائیلیان اما این مجموعه، شواهد بسیاری از تلاش بیوقفه ایران جهت دستیابی به قابلیت ساخت بمب ارائه میدهد. و در ذهن بسیاری از رهبران نظامی و اطلاعاتی این رژیم، توجیهی است برای حملات فوری اسرائیل به برنامه هستهای و دانشمندان و مهندسانی که پشت این برنامه وجود دارند.
بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل، در اواسط ماه می، زمانی که تصمیم داشت ارزیابی اسرائیل را علنی کند، مقامات امریکایی و اسرائیلی را غافلگیر نمود.
او گفت: «ایران در آیندهی بسیار نزدیک، تلاش خواهد کرد که تولید و نصب هزار سانتریفیوژ پیشرفته آیآر۶ را در تأسیسات هستهای خود و از جمله تأسیسات جدیدی که در سایت زیرزمینی نزدیک نطنز در حال ساخت است، تکمیل نماید.»
و ایران نیز این ادعا را رد نکرد؛ چون یک سال پیش اعلام کرده بود که در پاسخ به حملات اسرائیل، تأسیسات جدیدی خواهد ساخت.
در هفتههای اخیر، حملات و ترور ایرانیان در پستهای نظامی کلیدی بار دیگر افزایش یافته است... گرچه این اهداف به نسبت محسن فخریزاده [که یحتمل ذهن هدایتگر برنامه تسلیحات هستهای ایران بود] چندان کلیدی محسوب نمیشوند.
مقامات اسرائیلی میگویند که ساخت تأسیسات جدید از همان سال ۲۰۲۰ و زمان ترور محسن فخریزاده آغاز شده است. تخمین آنها این است که این تأسیسات بسیار بزرگاند... بسیار بزرگتر از آنچه برای جایگزینی تأسیسات تخریبشده دو سال پیش لازم است.
چندین مقام اسرائیلی میگویند که آنها بر این عقیدهاند که هدف نهایی ایران: استفاده از این تأسیسات برای غنیسازی اورانیوم، آن هم در مقیاسی انبوه و با استفاده از گروهی از سانتریفیوژهای پیشرفته است... سانتریفیوژهایی که ایران پیشتر نصب آزمایشی آنها را در تأسیسات قدیمی خود آغاز کرده است.
مقامات امریکایی نیز اذعان کردهاند که تأسیسات جدید بسیار بزرگ بوده و به خوبی نیز محافظت میشوند. با این حال ایالاتمتحده هنوز متقاعد نشده است که ایران قصد دارد از این تأسیسات برای غنیسازی اورانیوم استفاده کند.
مقامات ارشد امریکایی گفتند که این احتمال وجود دارد، اما هنوز به قطعیت نرسیدهاند. به گفته این مقامات، آنچه واضحتر است: «قصد ایران، استفاده از این تأسیسات، در جهت ساخت سانتریفیوژها و بازسازی تأسیساتی است که اسرائیلیان در سالهای اخیر ویران کردهاند.»
سطوح نگرانکننده غنیسازی، بر روی زمین
مشکل نگرانکنندهتر از نظر مقامات دولت بایدن، این است که ایران با موفقیت توانسته است سطح غنیسازی اورانیوم خود را به خلوص ۶۰ درصد برساند... سطحی که بسیار بالاتر است از هرآنچه برای نیروگاههای هستهای غیرنظامی مورد نیاز است.
این مقامات میگویند که در سالهای اخیر سرمایهگذاریهای عظیمی در موشکها و پهپادها و سایر سلاحهایی که علیه اهداف سعودی و اسرائیلی مورد استفاده قرار میگیرند، مشاهده شده است.
سطح ۶۰ درصدی غنیسازی اورانیوم، پایینتر از میزان مورد نیاز برای ساخت سلاح است؛ اما از آنجا که ایران طی چند ماه اخیر آنها را تجمیع (متراکم) کرده است، حالا میزان تخمینزدهشده برای رسیدن این کشور به «نقطه بیبازگشت هستهای» به مراتب کاهش یافته است (یعنی به چند هفته).
با این حال مقامات امریکایی کماکان بر این باورند که ایران گامی برای ساخت سلاحی واقعی برنداشته است. _هرچند که مقامات اسرائیلی به این موضوع شک دارند.
تمامِ آنچه در این مورد بیان شده از سوی مقامات سابق امریکایی بوده است؛ آنها گفته بودند که ایران توانایی ساخت سلاح هستهای را در مدتزمانی بسیار کوتاه دارد. کاری که انجامش سختتر است: کوچکسازی این وسیله و استقرار آن بر روی موشک است.
ژنرال مککنزی که روز چهارشنبه به سِمَت مدیر اجرایی مؤسسه امنیت جهانی و ملی در دانشگاه فلوریدای جنوبی منصوب شد، گفت: «آنها خوششان میآید که برنامه هستهای خود را به ما یادآوری کنند... چون اقداماتی از این دست، پاسخ میطلبند (نیازمند پاسخ هستند).»
او ادامه داد: «جوهر گرانبهای ایرانیان، موشکهای بالستیک و موشکهای کروز و پهپادها هستند. و این همان نقطهای است که ایران در سالهای اخیر (پنج تا هفت سال گذشته) در آن به پیشرفتهای بزرگی دست یافته است. آنها در این زمینه به نحو واقعبینانهای بر همسایگان خود برتری یافتهاند.»
بررسی تامین حقابه هیرمند در گفتگوی فراز با مسعود امیرزاده
دیاکو حسینی در گفتوگو با فراز پاسخ موشکی و پهپادی به اسراییل را بررسی کرد
در گفتوگوی فراز با ناصر نوبری، آخرین سفیر ایران در شوروی بررسی شد:
اینفوگرافیک
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران